دشمن اجازه خواندن نماز «فرادا» را هم به اسرا نمیداد/دوران اسارت دوران شکوفایی استعدادها بود
به گزارش خبرگزاری بسیج از یزد: اگر روزي اسراء برگشتند
و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانيد و بگوييد خميني در فکرتان بود»؛ امام
خمينی(ره).
روز 26
مرداد 1369، ميهن اسلامی شاهد حضور عزيزانی بود که پس از سالها اسارت در زندانهای
مخوف رژيم بعثي صدام، قدم به خاک پاک ميهن اسلامی خود میگذاشتند. اين روز يکي از
خاطرهانگيزترين روزهای تاريخ انقلاب اسلامی است که شاهد حضور و آزادی مردانی بود
که در راه عهد و پيمانی که با خدا بسته بودند، مجاهدت و استقامت ورزيدند و آنها
توانستند در سالهای زجر و شکنجه، با وجود درد و بيماری جسمی، روح و روان خود را
حفظ کنند و تقوا و مردانگی خود را مضاعف نمايند تا در بازگشت به ايران اسلامي در
صحنههای مختلف اجتماعی، سرمشق و نمونهای برای صلابت و استقامت مردان و زنان
ايران اسلامی باشند.
محمد علی
طاهری نژاد از آزادگان سرافزار میهن اسلامی و استان یزد است که پس از آزادی از
اسارت به کسب علم پرداخته و تحصیلات خود را تا مقطع دکترای علوم و حدیث را ادامه
داده است و اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قران کریم و مولف کتاب «نقش
دین در معنا شناسی سختیها با رویکرد خاطرات اسارت» است.
طاهری
نژاد در مورد نحوه و زمان اسارت خود گفت: در 1359 بعد از اینکه از جنوب شرق منطقه
بلوچستان به عنوان بسیجی رفتم؛ در 20 آبان ماه سال 59 به جبهههای جنوب اعزام شدم
و بعد از اینکه دوماه در خط مقدم جبهه بودم در 20 دی سال 59 به همراه نیروهای
مردمی و جمعی از معلمان در عملیات نصر در ساعت 12 شب شرکت داشتیم که با وجود جاسوسها
عملیات لو رفت و در با برخورد با میدان مین با عراقی ها درگیر شدیم که در این
درگیری 200 نفر شهید شدند و در ساعت 6 صبح همراه با 90 نفر از همرزمانمان اسیر
دشمن شدیم و از آنجا که عراقیها میگفتند ما ساعت 12 شب منتظر شما بودیم متوجه شدیم
که عمیات لو رفته بود.
وی بیان کرد: عراقیها سخت گیری میکردند درگیری و شکنجه
در اردوگاه زیاد بود. تا بچه ها با هم انس می گرفتند آنها را از هم جدا
می کردند. اسرا را به اردوگاهای دیگر تبعید می کردند و فشارهای روحی و روانی به آنها
وارد می کردند و از همه ابزارها از جمله پخش فیلم های مبتذل، غذا ندادن و غیره
استفاده می کردند. مراسم دعا را به هم می زدند و اجازه خواندن حتی نماز فرادی هم
به ما نمی دادند.
محمد علی طاهری نژاد خاطره ای از دوران اسارت خود را
چنین بیان کرد: اسرایی که در اردوگاه بودند بیشتر معلم بودند و سنی از آنها گذشته
بود و من 18 ساله بودم. من از این فرصت استفاده کردم و با کمک آنها توانستم به کسب
علم و دانش بپردازم. در دوران اسارت به حفظ قرآن، یادگیری زبان عربی و انگلیسی ،
یادگیری فلسفه و منطق پرداختم و این علم آموزی مقدمه ای بر ادامه تحصیل من پس از
آزادی بود.
دوران
اسارت از هر بعد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و غیره همه اش خاطرات تلخ و شیرین است.
دوستان در آن دوران برای بحث های علمی
برنامه های زیادی داشتند و همانظور که حاج آقا ابوترابی فرمودند،
روحانیون هدایت غیرمستقیم بچه ها را بر عهده داشتند
و بدون اینکه عراقی ها متوجه شوند، برای آنها کلاس برگزار میکردند و
به آنها آموزش می دادند و برنامه طولانی مدت و حساب شده ای داشتند و چند نفر برنامه
ریزی این کلاس ها به نحوی که از دید عراقی ها پنهان بماند، را انجام میدادند.
وی ادامه داد: دورات اسارت ما تقریبا 10 سال طول کشید در
تاریخ 26 شهریورماه سال 69 از اردوگاه آزاد شدیم و سه روز بعد در خاک کشورمان
بودیم.
زمانی که
خبر آزادی را اعلام می کردند صبح چهارشنبه بود و من برای حضور در کلاس شیمی حاضر
می شدم که اطلاعیه ای مبنی بر آزادی و تبادل اسرا در رادیو عراق اعلام شد در آن
زمان اردوگاه به هم ریخت. اما از آنجایی که نمیتوانستیم به عراقیها اعتماد کنیم
و چندین بار چنین اطلاعیههایی به دروغ صادر شده بود سر کلاس حاضر شدم. آن موقع از
کلاس 20 نفره 5 نفر حاضر شده بودند.
وقتی
مطمئن شدم که خبر آزادی و تبادل اسرا صحت دارد سعی کردم خودم را کنترل کنم چرا که
تبدیل به آدمهایی شده بودیم که واکسینه شده بودند و حوادث روی آنها تاثیری نداشت.
من از
اسرایی بودم که معارف قرآنی را در دوران اسارت یاد گرفته بودم و در لحظه آزادی به
این فکر می کردم که در ایران چه چیز در انتظار ماست و آیا میتوانیم رسالت و وظیفه
خود را انجام دهیم و از مسئولیتی که بر دوشمان است سرافراز بیرون بیاییم.
در لحظه
آزادی این ذهنیت در ما وجود داشت که مردم در ایران خیلی جلوتر از ما هستند و صد
درصد پیشرفت داشته اند.
آزاده سرافراز استان بیان کرد: انسان ظرفیت بالایی دارد
و اسارت برای ما دورانی برای شکوفایی استعدادهایمان بود.
باید توجه
داشته باشیم که همیشه فضائل اخلاقی بر مادیات زندگی انسان اولویت دارد و انسان
باید بین معنویات و مادیات در زندگی جمع ببندد و در مادیات میانه روی و اعتدال
داشته باشد. باید ظرفیت های خود را در مسیر اعتلای خود، کشور و دیگران به کار
گیریم و سعی کنیم در زندگی خود به مردم خدمت کنیم.