آحاد مردم می‌توانند با ایمان به اصل‌های اصول‌گرایی بدون آنکه عضوی از جناح یا حزب خاصی باشند یا نام خود را درجایی ثبت کرده باشند. تنها با داشتن اخلاص و اعتقاد قلبی به...
کد خبر: ۸۵۷۸۸۶۰
|
۱۸ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۴

به گزارش خبرگزاری بسیج، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) جناح‌های متعددی در عرصه سیاسی در کشور پای به عرصه فعالیت و خدمت گذاشتند که مهم‌ترین آنها اصول‌گرایان و اصلاح طلبان هستند.

پژوهش حاضر به روش توصيفي ـ تحليلی، به تبيين و بررسی ارتباط اصول تعریف شده توسط اصول‌گرایان و آموزه‌های قرآن کریم،‌ پرداخته است.

پس از بررسی اصول وضع شده توسط جریان اصولگرایی و تطبیق آنها با قرآن و روایات می‌توان به طور قاطع گفت تمام این اصول ریشه در قرآن و روایات دارند و اگر مردم آنها را محور خود قرار دهند شاهد گسترش عدل و داد، پیشرفت جامعه‌ و ترویج اسلام ناب محمدی خواهیم بود.  

قطعا آحاد مردم می‌توانند با ایمان به اصل‌های اصول‌گرایی بدون آنکه عضوی از جناح یا حزب خاصی باشند یا نام خود را درجایی ثبت کرده باشند. تنها با داشتن اخلاص و اعتقاد قلبی به قرآن و خط ولایت فقیه در مسیر گسترش اسلام ناب محمدی، اصول‌گرا باشند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی «اصولگرایی» را این گونه تعریف کرده‌اند؛ « اصولگرایى به حرف نیست؛ اصولگرایى در مقابل نحله‌هاى سیاسى رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسى را به اصولگرا و اصلاح ‏طلب تقسیم کنیم: اصولگرا و فلان؛ نه. اصولگرایى متعلق به همه‌ کسانى است که به مبانى انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست مي‏دارند؛ حالا اسمشان هر چه باشد.» چنان که از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی برمی آید، اصولگرایی با حرف و شعار شناخته نمی‌شود؛ بلکه در عمل پدیدار می شود یعنی زمانی می توانیم بگویم که اصولگرایی در جامعه حکم رانی می‌کند که مسئولین، کارگزاران و دولت‌مردان نظام مقدس جمهوری اسلامی در عمل به اصول اصولگرایی پایبند باشند و آن اصول را در جامعه پیاده کنند.

حتی رهبر معظم انقلاب اسلامی به طوری کاملا شفاف و برای متکی نبودن مردم به حزب یا جناح خاصی در تعریفی،  اصول گرایی اصلاح طلابانه را اینگونه بیان داشته‌اند که ما باید ضمن حفظ اصول روش‌هایمان را روز به روز اصلاح کنیم این معنای اصلاح طلبی واقعی است در حالی که اصلاح طلبی از دیدگاه آمریکایی‌ها و خیانت‌کاران به نظام مقدس اسلامی یعنی مقابله با اسلام و نظام اسلامی.

هشت اصل تعریف شده توسط اصول‌گرا همگی به طور قاطع ریشه در قرآن و روایات دارد به گونه‌ای که آحاد مردم می‌توانند با رعایت این اصول تعریف شده توسط اصول‌گراها قدم به سوی خدمت به کشور و اسلام بردارند. لذا آحاد مردم می‌توانند با ایمان به اصل‌های اصول‌گرا که همگی ریشه در قرآن و روایات دارند اصول‌گرا باشند بدون این که عضوی از جناح یا حزب خاصی باشند یا نام خود را درجایی ثبت کرده باشند. تنها با داشتن اخلاص و اعتقاد قلبی به قرآن و خط ولایت فقیه می‌توان برای گسترش اسلام ناب محمدی اصول‌گرا بود.

آنچه ما در این نوشتار سعی در ترسیم آن داریم این واقعیت است که اصول‌گراها در اصل‌هایی که برای خود و مردم وضع کرده‌اند تا چه اندازه این اصول رنگ و بوی قرآن و روایات را دارا می‌باشند. لذا در زیر به بررسی تک تک اصل‌های اصول‌گراها می‌پردازیم:

 

اصل اول: ایمان و هویت اسلامی و پایبندی به آن

اولین اصل از اصولی که اصول‌گراها وضع کرده‌اند، ایمان و هویت اسلامى و انقلابى و پایبندى به آن است، یعنی اصولگرا در درجه اول ایمان روشن بینانه به خدای خویش دارد.

خدای تبارک و تعالی در باره مومنان می‌فرماید: « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»(حجرات/15)

آیت الله مکارم شیرازی در بیان این آیه آورده است که نخستين نشانه ايمان عدم ترديد و دو دلى در مسير اسلام است، نشانه دوم جهاد با اموال، و نشانه سوم كه از همه برتر است جهاد با انفس (جانها) است.

به اين ترتيب اسلام به سراغ روشن‌ترين نشانه‏ها رفته است ايستادگى و ثبات قدم، و عدم شك و ترديد از يك سو، و ايثار مال و جان از سوى ديگر.(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج22، ص214)

می‌توان با آیه شریفه «... إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر...»(عنکبوت/45) اهمیت ایمان را فهمید علامه طباطبایی(ره) در توضیح این سوال که چگونه نماز انسان را از فحشاء و منکر باز می‌دارد چنین فرموده است که  نماز مشتمل است بر ذكر خدا، و اين ذكر، اولا ايمان به وحدانيت خداى تعالى و رسالت و جزاى روز قيامت را به نمازگزار تلقين مى‏كند، و به او مى‏گويد كه خداى خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده و از او استعانت بنما، و درخواست كن كه تو را به سوى صراط مستقيم هدايت نموده، و از ضلالت و غضبش به او پناه ببر.(طباطبایی، تفسیر المیزان، ج‏16، ص: 199)

لذا واضح است كسى كه به ياد خدا باشد، مسلما از اعمالى كه خوشايند خدا نيست پرهيز مى‏كند. به همین جهت است که سرآغاز اصولی که وضع کرده‌اند ایمان است. آن‌ هم ایمانی قوی و پایدار به خداوند که انسان‌ها خصوصا مسئولین در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که اسلام ناب محمدی(ص) را بعد از صدر اسلام به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و همت مردم به آن دست یافته‌اند را در مسیر درست انتخاب و برخورد با مردم قرار می‌دهد به گونه‌ای که با تکیه بر خدای تبارک و تعالی در هر وضعیتی راه درست را انتخاب کند.

درباره ایمان  از امام باقر (ع) روایت شده است که: از امیر المؤمنین علیه السلام پرسیدند: ایمان چیست؟

فرمود: خداوند ایمان را به چهار رکن استوار ساخته است که عبارتند از: صبر، و یقین، عدل و جهاد. اما صبر  یعنی، پایداری بر انجام واجبات و خودداری از معاصی و محرّمات و ایستادگی در برابر ناملایمات. یقین یعنی، اعتقاد راسخ به وجود خدا، روز جزا، ثواب و کیفر، مقررات و معارف الهی. عدل یعنی، اعتدال در اخلاق و رفتار و دادگری و تجاوز نکردن به حقوق دیگران. جهاد یعنی، فداکاری و کوشش در راه حقّ و تزویج خداپرستی، ارشاد و راهنمایی مردم و جلوگیری از بی‏دینی و گرایش به مادی‌گری و ستم و بیدادگری...»(‌اصول کافی؛ج 2، ص 50)

اصل دوم: عدالت

دومین اصل اصول‌گرایی، عدالت است یعنی اصول‌گرا همواره دغدغه اجرای عدالت در جامعه را دارد.

آیت الله مکارم شیرازی با توجه به آیه شریفه«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان...»(نحل/90) درباره عدل می‌گوید که عدل همان قانونى است كه تمام نظام هستى بر محور آن مى‏گردد، آسمان‌ها و زمين و همه موجودات با عدالت بر پا هستند (بالعدل قامت السموات و الارض).

عدل به معنى واقعى كلمه آنست كه هر چيزى در جاى خود باشد، بنابراين هر گونه انحراف، افراط، تفريط، تجاوز از حد، تجاوز به حقوق ديگران بر خلاف اصل عدل است. در واقع  كل جامعه انسانى نيز همانند بدن يك انسان است، كه بدون رعايت اصل عدالت بيمار خواهد بود.(مکارم،تفسير نمونه، ج‏11، ص: 367)

لذا با توجه به انتخاب عدالت به عنوان یک اصل، دستگاه‌ها و مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می‌بایست در اجرای عدالت بکوشند بدون هیچ گونه افراط و تفریط مردم کشور دارای جایگاه یکسانی نزد آنان باشند.

نکته مهم اینجاست که آیت الله مکارم شیرازی در ادامه توضیح آیه می‌فرماید که  از آنجا كه عدالت با همه قدرت و شكوه و تاثير عميقش در مواقع بحرانى و استثنايى به تنهايى كارساز نيست، بلافاصله دستور به احسان را پشت سر آن مى‏آورد. به تعبير روشن‌تر در طول زندگى انسان‌ها مواقع حساسى پيش مى‏آيد كه حل مشكلات به كمك اصل عدالت به تنهايى امكان پذير نيست، بلكه نياز به ايثار و گذشت و فداكارى دارد، كه با استفاده از اصل احسان بايد تحقق يابد. (همان، ص 368)

به‌طور مثال دشمن به جامعه‏اى حمله كرده است، و يا طوفان و سيل و زلزله، بخشى از كشورى را ويران نموده، اگر مردم در چنين شرایطى بخواهند در انتظار آن بنشينند كه مثلا ماليات‌هاى عادلانه و ساير قوانين عادى، مشكل را حل كند، امكان پذير نيست، اينجاست كه بايد همه كسانى كه داراى امكانات بيشتر از نظر نيروى فكرى و جسمانى و مالى هستند، دست به فداكارى بزنند، و تا آنجا كه در قدرت دارند، ايثار كنند، و گرنه دشمن جبار ممكن است كل جامعه آنها را از بين ببرد و يا حوادث دردناك طبيعى، جمع كثيرى را به كلى فلج كند. (اين همان اصل عدالت است).

حضرت امیر(ع) در این باره فرموده است که «العدل الانصاف، و الاحسان التفضل» عدل آنست كه حق مردم را به آنها برسانى، و احسان آن است كه بر آنها تفضل كنى که این همان است که در بالا اشاره شد. ( نهج البلاغه كلمات قصار جمله 231.)

قرآن کریم درباره اهمیت عدالت می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ ...» (مائده/8)

حجت الاسلام قرائتی صاحب تفسیر گرانقدر نور در تفسیر آیه آورده است که عدالت اجتماعى، تنها در سايه ايمان به خدا و معاد استقرار مى‏يابد. زیرا عدالت، تنها يك ارزش اخلاقى نيست و فرمان حتمى الهى است. اگر انگيزه‏ى انسان كينه‏هاى او شد، اخلاصى در كار نيست، ولى اگر قيام براى خدا باشد، كينه‏ها در اجراى عدالت بى‏اثر مى‏شود. مؤمنان، هم رابطه با خدا دارند و هم در رابطه با مردم گواهى به عدل مى‏دهند. اگر باور كنيم كه خدا عملكرد ما را مى‏داند، به عدل رفتار خواهيم كرد. انسان‏هاى كينه‏توز و عقده‏اى نمى‏توانند عادل باشند زیرا  انسان‏هاى عادل و منصف، به تقوا نزديك‌تر هستند. (قرائتی، تفسیرنور، ج3، ص40)

آیت الله مکارم درباره آیه 135سوره مبارکه نساء آورده است که در اين آيه يك اصل اساسى و يك قانون كلى در باره اجراى عدالت در همه موارد بدون استثناء ذكر مي‌كند و به تمام افراد با ايمان فرمان مي‌دهد كه قيام به عدالت كنند. (تفسير نمونه، ج‏4، ص: 162)

عمید زنجانی می‌گوید« در تمامی اندیشه‏های سیاسی اسلام مبنا و زیربنای تمامی اصول،عدالت است. آیات الهی اشاره‏ دارند که پیامبران را با مشعل‌های هدایت فرستادیم و به آنها کتاب و میزان را دادیم تا عدالت را برپا دارند.» (عمید زنجانی، مبانی اندیشه سیاسی در اسلام، ص 311.)

اهمیت عدالت و اجرای آن در جامعه به حدی است که خدای تبارک و تعالی استقرار عدالت و گسترش آن را یکی از اهداف اساسی‏ فلسفه بعثت انبیا ذکر کرده و آن را از صفات الهی و بارزترین خصیصه آفرینش و نیکوترین خصلت‏ انسانی معرفی کرده است. آنجا که تنها خالق کل جهان فرموده است لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط »(حدید/25)

به این ترتیب تنها با رعایت عدالت و لحاظ اهلیت و استحقاق‌های واقعی است‏ که می‏تواند محبت قلبی مردم را جلب کنند و عزت و سربلندی پایدار را برای خود حاصل نمایند.

همچنین قرآن کریم می‌فرماید: «...وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْل...»(نساء/58)

در این قسمت آيه، اشاره به دستور مهم ديگرى شده و آن مسئله عدالت در حكومت است (مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏3، ص431)

اصل سوم: حفظ استقلال سیاسی

سیاست در منظر اصول‌گرا تعریفی دیگر دارد‏؛ سیاست اصولگرا عین دیانتش و دیانت او عین سیاستش است. در سیاست اصولگرا‏، مکر و دروغ راه ندارد.

در قرآن کریم واژه استقلال به صراحت نیامده؛ ولی این مفهوم از برخی واژه‌ها، تعبیرها و موضوعات قابل استفاده است؛ مانند:عزّت مسلمانان در آیه 139 از سوره مبارکه نساء،  پیروی نکردن از اهل کتاب و مشرکان در آیه ۱۴۹‌و150 از سوره مبارکه آل عمران و روی پای خود ایستادن در آیه29از سوره مبارکه فتح و...

آنجا که قرآن کریم می‌فرماید:

«الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعا»(نساء/139)

حجت الاسلام قرائتی در تفسیر این آیه شریفه آورده است که عزّت را در وابستگى به كفّار جستن، خصلتى منافقانه است و كفّار، حقّ سرپرستى مؤمنان را ندارند و مؤمنان نيز نبايد ننگ سلطه‏ى كفّار را بپذيرند. در سياست خارجى، به جاى گسترش روابط با كشورهاى كفر، در فكر برقرارى روابط با كشورهاى اسلامى باشيم.(قرائتی، تفسير نور، ج‏2، ص 412)

 

قران کریم درباره اهمیت استقلال یا روی پای خوی ایستادن می‌فرماید: « وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فازره فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاع...»(فتح/29)

صاحب تفسیر نمونه در تفسیر این آیه آورده است که استغلظ از ماده غلظت به معنى سفت و محكم شدن است. و جمله« استوى على سوقه» مفهومش اين است به حدى محكم شده كه بر پاى خود ايستاده.

این آیه روی سخنش با انسان‌هايى است با صفات والا كه آنى از حركت باز نمى‏ايستند، همواره جوانه مى‏زنند، و جوانه‏ها پرورش مى‏يابد و بارور مى‏شود. همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر مى‏دهند و روز به روز خيل تازه‏اى بر جامعه اسلامى مى‏افزايند. آرى آنها هرگز از پاى نمى‏نشينند و دائما رو به جلو حركت مى‏كنند در عين عابد بودن مجاهدند، و در عين جهاد عابدند، ظاهرى آراسته، باطنى پيراسته، عواطفى نيرومند، و نياتى پاك دارند، در برابر دشمنان حق مظهر خشم خدايند، و در برابر دوستان حق نمايانگر لطف و رحمت او.(مکارم، تفسیرنمونه، ، ج‏22، ص: 118)

قرآن کریم درباره اعتماد و تکیه نکردن به کافران چنین می‌فرماید: « وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُون»(هود/113)

تکیه و اعتماد بر ستمگران در شکل وابستگی آشکار می‌گردد و وابستگی فرهنگی، سیاسی یا اقتصادی نتیجه‌ای جز اسارت و استثمار و نابودی استقلال ندارد. که نمونه بارز آن در عصر حاضر استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جنایت‌کار کودک کش است. لذا اینجاست که باید بیانات مقام معظم رهبری را درمورد آمریکا سرلوحه کارهای خود قرار داده زیرا هرگونه رابطه دوستانه با آمریکا نتیجه‌ای جز از دست دادن استقلالی که با ریخته شدن خون هزاران شهید به دست آمده ندارد.

در توضیح این قسمت برخود لازم می‌دانم به سراغ جمله‌ای از هزاران جمله‌ی گهربار بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) برویم که درباره دین و سیاست فرموده‌اند: «اسلام دين سياست است، با تمام شئونى كه سياست دارد. اين نكته براى هر كسى كه كمترين تدبّرى در احكام حكومتى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام بكند، آشكار مى‏گردد. پس هر كه را گمان بر او برود كه دين از سياست جدا است، نه دين را شناخته و نه سياست را.» ( خمینی، 1378، ج1: 6)

به نظر می‌رسد اصول‌گراها نیز سیاست و دیانت را جدایی ناپذیر از هم دانسته‌اند. بنابراین جای تردید باقی نمی‌ماند كه جدا ساختن تعلیمات اسلامی از مسایل سیاسی، امری غیرممكن است، و شعارهایی كه در غرب در مورد جدایی سیاست از مذهب داده می‌شود در ایران اسلامی كاملاً بی‌محتوا و بی‌ارزش است.

 

اصل چهارم: تقویت خود باوری و اعتماد به نفس ملی

با توجه به این اصل،  اصول‌گراها سعی دارد خودباوری و اعتماد به نفس ملی را در مردم جامعه خود تقویت کند تا روزی ایران اسلامی بتواند با تکیه بر نیروی فکر جوان ایرانی، به پیشرفت‌های نوین در همه عرصه‌ها نایل آید.

اهمیت خود باوری در آیات قران کریم به وضوح نمایان است.« فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِين»(زخرف/54)

آیت الله مکارم شیرازی در بیان این آیه زمانی که فرعون عقول قوم خود را سبک شمرد و از او اطاعت کردند فرموده است که اصولا راه و رسم همه حكومت‌هاى جبار و فاسد اين است كه براى ادامه خودكامگى بايد مردم را در سطح پايین‌تری از فكر و انديشه نگهدارند، و با انواع وسائل آنها را تحميق كنند، آنها را در يك حال بي‌خبرى از واقعيت‌ها فرو برند و ارزش‌هاى دروغين را جانشين ارزش‌هاى راستين كنند، و دائما آنها را نسبتا به واقعيت‌ها شستشوى مغزى دهند.

چرا كه بيدار شدن ملت‌ها و آگاهى و رشد فكرى ملت‌ها بزرگترين دشمن حكومت‌هاى خودكامه و شيطانى است كه با تمام قوا با آن مبارزه مى‏كنند! اين شيوه فرعونى يعنى استخفاف عقول با شدت هر چه تمامتر در عصر و زمان ما بر همه جوامع فاسد حاكم است، اگر فرعون براى نيل به اين هدف وسائل محدودى در اختيار داشت طاغوتيان امروز با استفاده از وسائل ارتباط جمعى، مطبوعات، فرستنده‏هاى راديو تلويزيونى، و انواع فيلمها، و حتى ورزش در شكل انحرافى، و ابداع انواع مدهاى مسخره، به استخفاف عقول ملت‌ها مى‏پردازند، تا در بيخبرى كامل فرو روند و از آنها اطاعت كنند، به همين دليل دانشمندان و متعهدان دينى كه خط فكرى و مكتبى انبيا را تداوم مى‏بخشند وظيفه سنگين در مبارزه با برنامه« استخفاف عقول» بر عهده دارند كه از مهم‌ترين وظائف آن‌ها است.(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏21، ص: 89)

اهمیت خوباوری و دست کم نگرفتن انسان تا آنجا اهمیت دارد پیامبراکرم(ص) در این باره فرموده است:« شخص بدکار و فاجری که به خدای تعالی امید دارد از عابد مایوس به خدا نزدیک‌تر است.( نهج الفصاحه، ص588)

ایرانی باید با این جنبه اعتماد به نفس و خود باوری داشته باشد که با تکیه بر قرآن پیش برود. در نظر داشته باشد که خدای تعالی صادق است و صادق‌تر از او وجود ندارد «لَقَدْ صَدَقَكُمْ اللَّهُ وَعْدَهُ» با این بیان در نظر داشته باشد که یک روز این وعده حق تعالی محقق می‌شود« لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»(توبه/33) و این وعده ظهور امام زمان (عج) است که دنیا را پر از عدل خواهد کرد.

 

اصل پنجم: جهاد علمی

اصل پنجم اصول‌گرایی را جهاد علمی برشمرده‌اند و جهاد علمی را جزو مبانی اصولگرایی دانسته‌اند.و می‌گویند ما باید بر ثروت علمى بشر بیفزاییم.

قران کریم در این می‌فرماید: « فَلا تُطِعِ الْكافِرِين وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً»(فرقان/52)

حجت الاسلام قرائتی در تفسیر این آیه آورده است که قرآن بهترين ابزار جهاد علمى و فرهنگى و نيرومندترين وسيله‏ى بحث و محاجه با دشمنان اسلام است. دشمنان شما براى تهاجم فرهنگى و فكرى تلاش‏ها دارند، شما هم بيكار نباشيد. زیرا که«جاهِدْهُمْ» طرفينى است. و جهاد علمى و منطقى عليه كفر و شرك، بزرگ‏ترين جهاد است.(قرائتی، تفسیر نور،ج‏8، ص268)

آیت الله مکارم شیرازی نیز می‌فرمایند که  بدون شك منظور از جهاد در اين مورد جهاد فكرى و فرهنگى و تبليغاتى است، نه جهاد مسلحانه، چرا كه اين سوره مكى است و مى‏دانيم دستور جهاد مسلحانه در مكه نازل نشده بود.(مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏15، ص 124)

مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان آورده است که  از اين آيه بر مى‏آيد كه بهترين و بزرگ‌ترين جهاد در پيشگاه خدا، جهاد كسانى است كه شبهه‏هاى دشمنان دين را باطل ميكنند. ممكن است اين حديث:«رجعنا من الجهاد الاصغر فعليكم بالجهاد الاكبر» (از جهاد كوچكتر برگشتيم. بر شما باد به جهاد بزرگتر) ناظر به همين حقيقت باشد.(طبرسی، مجمع البیان، ج‏17، ص 216)

لذا کاملا مشخص است اهمیت علم و به کار انداختن فکر در تمامی زمینه‌ها که باعث استواری ملت‌ها خواهد بود. به همین جهت است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی یکی از دلایلی که راه نفوذ کشورهای مستکبر خصوصاً آمریکا را به ملت شریف ایران خواهد بست علم پیشرفته و روز افزون میداند.

از پیامبر اکرم(ص) در باره جایگاه بارزش علما آمده است که: «عالم ینتفع بعلمه افضل من ألف عابد» عالمی که از علمش بهره برد، برتر از هزار عابد است.(اعلام الهدایه، ج7، ص155(

همچنین نیز فرموده است که «والله لموت عالم احبّ الی ابلیس من موت سبعین عابداً»؛ به خدا سوگند! مرگ یک عالم در نزد شیطان، محبوب‌تر از مرگ هفتاد عابد است. (تذکره ی الخواص، ص 304)

اصل ششم: تثبیت و تأمین آزادی

اصولگرا به کرامت و ارزش والای انسان و آزادی و آزاداندیشی توجه ویژه دارد.

«...فَبَشِّرْ عِبادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب»(زمر/17-18)

صاحب تفسیر نمونه در بیان این آیات فرمودهاند، اين دو آيه كه به صورت يك شعار اسلامى درآمده، آزادانديشى مسلمانان، و انتخاب‌گرى آنها را در مسائل مختلف بخوبى نشان مى‏دهد.

نخست مى‏گويد: بندگان مرا بشارت ده و بعد اين بندگان ويژه را به اين صورت معرفى مى‏كند كه آنها به سخنان اين و آن بدون در نظر گرفتن گوينده و خصوصيات ديگر گوش فرا مى‏دهند و با نيروى عقل و خرد بهترين آنها را بر مى‏گزينند، هيچگونه تعصب و لجاجتى در كار آنها نيست، و هيچگونه محدوديتى در فكر و انديشه آنها وجود ندارد، آنها جوياى حقند و تشنه حقيقت، هر جا آن را بيابند با تمام وجود از آن استقبال مى‏كنند، و از چشمه زلال آن بى‏دريغ مى‏نوشندو سيراب مى‏شوند. آنها نه تنها طالب حقند و تشنه گفتار نيك، بلكه در ميان" خوب" و" خوبتر" و" نيكو" و" نيكوتر" دومى را برمى‏گزينند، خلاصه آنها خواهان بهترين و برترينند. آرى اين است نشانه يك مسلمان راستين و مؤمن حق‏طلب.(مکارم شیرازی،  تفسير نمونه، ج‏19، ص413)

شاید بتوان این را برداشت کرد اصول‌گرا آزادی و آزاد اندیشی را فقط وسیله‌ای می‌داند برای رسیدن به حقیقت و هدف که همان رضایت و آرامش در برابر خدای جهانیان است. همچنین زمینه و بستری است برای انتخاب کردن رشد، تعالی انسانیت، شکوفایی استعدادها و برخورد صحیح با آرا، اصلاح اندیشه‌ها و نیز ابزاری است برای پیش گیری از فاسد شدن دین و وسیله‌ای است برای مبارزه با آفات دینداری، همچون غلو، تحریف و انحراف، اگر آزادی نباشد، دعوت پیامبران، هشدار و تشویق معنا نخواهد داشت و اجبار و اکراه و تظاهر به دین داری، نیاز به معنویت و خداترسی را تأمین نخواهد کرد و در برابر، با اجبار، دیگر ضرورتی برای آمدن پیامبران و راهنمایی نخواهد بود. و از سوی دیگر، آزادی، کرامت انسان را شکوفا می‌کند و بایدها و نبایدهای اخلاقی در سایة آزادی اوج می‌گیرد و ارزش واقعی خود را نشان می‌دهد؛ در صورتی که استبداد، خفقان و فشارهای مذهبی، انسان ها را تحقیر و شخصیت آن‌ها را پایمال می‌کنند.

آزادی در اسلام پیش زمینه‌ای برای عبودیت خداوند است هرچه انسان‌ها به این عبودیت نزدیک‌تر شوند به اهداف اسلامی نزدیک‌تر می‌شود اما در غرب آزادی بدون توجه به مرزهای اخلاق است.

اصل هفتم: اصلاح و تصحیح روش‌ها

با توجه به این اصل اصلاحات باید ضابطه‏ مند و مبتنى بر ارزشها و معیارها و خط کش‌هاى اسلامى و ایرانى باشد.

خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِين»(اعراف/170)

آیت الله مکارم شیرازی درباره این آیه آورده است که  صورت معنوى آیه اين است كه انسان با كمال جديت پايبند به عقيده و برنامه‏اى باشد و در حفظ و حراست آن بكوشد، تمسك به كتاب الهى اين نيست كه انسان صفحات قرآن و يا كتاب ديگرى را محكم در دست بگيرد و در حفظ و حراست جلد و كاغذ آن بكوشد، بلكه تمسك واقعى آن است كه اجازه ندهد كمترين مخالفتى با آن از هيچ سو انجام شود و در تحقق يافتن مفاهيم آن از جان و دل بكوشد.

آيات فوق به خوبى نشان مى‏دهد كه اصلاح واقعى در روى زمين بدون  تمسك به كتب آسمانى و فرمان‌هاى الهى امكان‏پذير نمى‏باشد، و اين تعبير بار ديگر اين حقيقت را تاكيد مى‏كند كه دين و مذهب تنها يك برنامه مربوط به جهان ما وراء طبيعت و يا سراى آخرت نيست، بلكه آئينى است در متن زندگى انسانها، و در طريق حفظ منافع تمام افراد بشر و اجراى اصول عدالت و صلح و رفاه و آسايش و بالآخره هر مفهومى كه در معنى وسيع اصلاح جمع است.(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،  ج‏6، ص436)

در اصلاحات باید به این نکته توجه داشت که اصلاحگرى که مىخواهد دیگران و جامعه را به قانون گرایى فراخواند باید ابتدا خود به قانون عمل کند و از خود شروع کند، اعم از خود فردى یا خود گروهى و اجتماعى زیرا در غیر این صورت سخن او در دیگران اثر نخواهد داشت، امام على(ع) مى فرمایند: در شگفتم از کسى که دست به اصلاح مردمان مىزند و خود کانون مفاسد است، براى اصلاح خود اقدام نمى کند و به اصلاح دیگران مى پردازد.( نهج البلاغه، ص 450)

رهبر معظم انقلاب در تعریف اصلاحات فرموده‌اند که اصلاحات یعنی نقاط مثبت و منفی را فهرست کنیم و نقاط منفی را به مثبت تبدیل کنیم و این همان چیزی است که انقلاب قدم بلند آغازین آن را برداشته است.

اما مهم‌ترین مسئله برای تبدیل نقاط منفی به مثبت یاد خدای تعالی است زمانی که شیطان انسان را وسوسه می‌کند. خدای تعالی می‌فرماید: ««إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَـئِفٌ مِّنَ الشَّیْطَـنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»(اعراف/201)

گاهى ممكن است علما، مربّيان و مصلحان، مورد تماس‏هاى مشكوك براى القاى خط انحرافى قرار گيرند كه بايد هشيار باشند و در مسير خواسته‏هاى دشمن قرار نگيرند و به خدا پناه ببرند  ياد خدا، به انسان بصيرت مى‏دهد و او را از وسوسه‏ها نگاه مى‏دارد و متّقى، به خدا توجّه كرده ، شيطان‏شناس و آگاه است و  اگر جامعه از نظر اخلاقى، سياسى، اقتصادى و نظامى، پاك و متّقى باشد، رفت و آمدها و تماس‏ها با شيطان صفتان در آنها كارساز نخواهد بود.(قرائتی،  تفسير نور، ج‏4، ص259)

 

اصل هشتم: شکوفایی اقتصادی

اصل هشتم اصولگرایی را شکوفایی اقتصادی که همان رسیدگی به زندگی مردم و رسیدگی به اقتصاد کشور است، می‌دانند. بنابراین هرگز به خود اجازه نمی دهد اقتصاد را هدف قرار داده و به تمرکز و تکاثر ثروت و سودجویی بیاندیشد.

دربحث اقتصادی باید گفت که این اصل یکی از اصول مورد توجه امام خمینی(ره)بوده است.  بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی خطاب به بازاریان کشور، ضمن منع آنان از انحرافات اقتصادی، پیامد کارهایی نظیر منفعت پرستی و گران فروشی را موجب فلج شدن مردم و ناراحتی آنان دانسته‌اند.

امام(ره) در این زمینه می‌فرماید: « انصاف نیست در بازار گران‌فروشی باشد، مبادا در بازار افرادی پیدا شوند که گران‌‌فروشی می‌کنند که موجب فلج و ناراحتی مردم بشوند.» (خمینی، 1378، ج 13: 280) از امام صادق(ع) نقل شده است: «... فاربح عليه قوت يومك؛ أو يشتريه للتّجارة، فاربحوا عليهم و ارفقوا بهم؛ (در خريد و فروش، در طول روز)، به اندازه خرجى يك روز خود، سود بگيريد، و در معاملات تجارى، با مردم بسيار مدارا كنيد (و اندكى سود ببريد).»(کلینی، 1369، ج5: 154)

با این وجود روشن است که این اصلی که اصولگراها به عنوان یک اصل وضع کرده‌اند، ریشه در روایات و اندیشه‌های امام خمینی(ره) می‌باشد. پس اصول گرای واقعی از اقتصاد به عنوان وسیله‌ای برای خدمت به مردم می‌داند نه برای سود جویی خویش.

لذا می‌توان گفت، پی‌ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی راه ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت می‌باشد.

در روایتی از امام صادق(ع) اصل برقراری عدالت در بی‌نیاز شدن مردم را مشخص می‌کند: «إنّ النّاس يستغنون، إذا عدل بينهم؛ اگر عدالت اجرا شود، همه مردم بى‏نياز مى‏شوند.»( حکیمی،الحیاة،  ج6 21)

اصول‌گرا یک بخش از شکوفایی اقتصادی را رسیدگی به حال مردم می‌داند.

مرحوم کلینی روایتی در کتاب شریف کافی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که در رسیدگی به حال مردم جلب توجه می‌نماید. ابان بن تغلب می‌گوید  از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: هرکس خانه خدا را طواف کند، خداوند عزّوجلّ شش هزار حسنه برای او می‌نویسد و شش هزار گناه از او می‌آمرزد و شش هزار درجه به وی عطا می‌فرماید و شش هزار حاجت از او برآورده می‌سازد. سپس فرمودند: «گره‌گشایی از کار یک مؤمن، ده برابر این طواف فضیلت دارد»!!

« قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّى عَدَّ عَشْراً»(کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 194)


هوشنگ بیگی یارولی کارشناس ارشد علوم قرآن وحدیث

ارسال نظرات