تشکر پدر مرحومم از جمعیتی که برادر شهیدم را در گمنامی تشییع کردند
به گزارش خبرگزاری بسیج، یدالله صادقی پور برادر کوچک شهیدمجتبی صادقی پور، شهید تازه شناسایی شده مدفون در بوستان نارنج تهران از نحوه پیدا شدن برادر چنین میگوید: شهید مجتبی صادقی پور در عملیات فتح المبین به درجه رفیع شهادت نائل شد و سالهای سال در غریبی و غربت بود تا اینکه بالاخره خواست خدا بر این بود که ایشان شناسایی شود. من سال گذشته خواب دیدم که یک نفر از خانواده ما را تشییع میکنند ولی مسئولین کشوری و لشکری همه حضور دارند. در خواب دیدم پدرم آمد و از حاضرین تشکر کرد. بعد از خواب بیدار شدم و گفتم این چه خوابی بوده است و چرا پدرم باید از این جمعیت تشکر کند؟
تشکر پدر مرحومم از جمعیتی که برادر شهیدم را در گمنامی تشییع کردند
او ادامه میدهد: فردای آن روز وقتی اخبار را گوش کردم، فهمیدم دو شهید را در تهران تشییع کردهاند که یکی از آنها در عملیات فتح المبین شهید شده بود. یک حس عجیبی به من دست داد و بلافاصله برای آزمایش DNA اقدام کردیم و از مسئول مربوطه یعنی آقای رنگین خواستیم اول آزمایش را از این شهید بزرگواری که در بوستان نارنج دفن شده بگیرند که مقداری طول کشید. قبل از عرفه میخواستم بروم کربلا. به ما گفتند به زودی به شما جواب میدهیم. رفتیم زیارت و برگشتیم. روز گذشته من بهشت زهرا(س)بودم که تلفنم زنگ خورد و از معراج شهدا به من گفتند که میخواهیم به خانه شما بیاییم. گفتند برادر شما شناسایی شده ولی فعلا به خانواده نگویید. حالا هم که همه با هم آمدند و خبر را رسما به خانواده اعلام کردند.
یدالله صادقی پور با چشمانی اشکبار از آخرین دیدار با برادر چنین میگوید: برادرم متولد 1339 بود که در سال 59 وارد ارتش شد و به دانشکده افسری رفت و در سال 61 هم به شهادت رسید. آخرین باری که به جبهه میرفت، حس عجیبی داشت. یکی از دوستانش شهید شده بود و او آمده بود مرخصی. به عمویم گفته بود ما عملیات خیلی بزرگی داریم و شاید من دیگر برنگردم. ما آن زمان در دِه بودیم. زمانی که داشت می رفت، ماشین هم نبود که با آن عازم شود و بخواهد به جایی برسد. پیاده مسیر را میرفت، ولی هر چند قدمی که میرفت، برمیگشت و پشت سر را نگاه میکرد و با آن نگاهش برای همیشه خداحافظی میکرد.
انگار مجتبی برای شهادت تربیت شده بود
شهید صادقی پور هم همچون دیگر شهدای مفقود الاثر در هشت سال دفاع مقدس، در ابتدا نقل قول های فراوانی از گوشه و کنار برای شهادتش وجود داشته. برادر در اینباره میگوید: در پروندهاش در ارتش آمده بود که ایشان شهید شده اما به صورت ضد و نقیض گاهی اخباری از اطراف میشنیدیم و برخی میگفتند از رادیو عراق صدایش را شنیدیم که صحبت کرده است. ما خیلی پیگیر شدیم ولی موفق هم نشدیم خبر دیگری پیدا کنیم. منتها دیگر برایمان مسجل شده بود که شهید شده است.
برادر شهید تازه شناسایی شده بوستان نارنج در دارالمومنین تهران از خصوصیات خوب اخلاقی برادر چنین میگوید: فوق العاده خانواده دوست بود. جوان نجیبی بود. انگار که اینها برای شهادت تربیت شده بودند. خیلی خوش اخلاق بود. با خانواده خیلی خوب بود. با بچهها مهربان بود. هر وقت که مرخصی میآمد، به همه اقوام سر میزد و از کسی کینه و کدورت به دل نداشت.
با پیگیری پدرم، مسیر رودخانه را تغییر و تانک برادر را پیدا کردند، اما پیکرش نبود
یدالله صادقی پور نیز همچون مادر از بی تابی پدر و تلاش فراوانش برای یافتن نشانی از شهید میگوید. او میگوید: پدرم 7 مهرماه سال 1380 در روز پدر فوت کرد. آن زمانی که برادرم شهید شد، پدرم خیلی پیگیری کرد. چندین بار رفت منطقه و چندین ماه در جبههها بود. تا با حمایتهایی که آن زمان انجام دادند، مسئولین دولتی و کشوری مسیر رودخانه را تغییر داده بودند؛ چون برادرم در رودخانه افتاده بود. تانک ایشان را از رودخانه درآورده بودند ولی اثری از برادرم و همراهان ایشان در تانک نبوده است. پدرم خیلی زحمت کشید که اثری از برادر شهیدم پیدا کند ولی موفق نشد.
امیدوارم آنهایی که در حق خانواده شهداکوتاهی میکنند از اشتباهشان برگردند
برادر شهید صادقی پور درد و دلهایی هم در باب رفتارهایی که عدهای قلیل در برخوردی نامناسب با خانواده شهدا دارند، دارد و در اینباره میگوید: این سی و چند سال مفقودی برایمان خیلی سخت بود. مخصوصا زمانی که بعضی جاها با خانواده ما با بی ملاحظگی برخورد میشد و یا کسی رفتار سخت و زنندهای میکرد. من خودم در این شرایط در تنهایی همیشه گریه میکردم. شهدا و خانوادههایشان حق زیادی به گردن مردم دارند و انصاف نیست که بعضی جاها افرادی در رفتار با آنان کوتاهی میکنند. انشاالله آنهایی که در حق این خانوادهها کوتاهی میکنند از اشتباهشان برگردند،در مسیر واقعی قرار بگیرند و پشتیبان مقام معظم رهبری باشند. هیچوقت رهبر را تنها نگذارند. زیرا اگر ما امنیتی در این کشور داریم و مردم ما آسایشی دارند، همهاش به برکت خون شهداست. به برکت ایثارگری جوانانی که به جبههها رفتند. من هر جا که زیارت رفتم از جمله خانه خدا و حرم کربلا، دو رکعت نماز هم به نیت خانواده شهدا خواندهام و همیشه دوست دارم اگر کاری از دستم بربیاید برای خانواده شهدا انجام دهم.
شهید مجتبی صادقیپور متولد 1339 در سال 1359 به استخدام نیروی زمینی ارتش درآمد. او به عنوان توپچی تانک به گردان 261 تیپ 3 لشگر 92 زرهی اهواز اعزام شد و با شروع عملیات فتحالمبین دراین عملیات حضور پیدا کرد و در حین مأموریت در پنجم فروردین سال 1361 به هنگام عبور از پل کرخه، تانک آنها به داخل رودخانه کرخه سقوط کرده و به درجه رفیع شهادت میرسد. پیکر او بعد از گذشت 33 سال توسط کمیته توسط مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح طی عملیات تفحص شهدا کشف شد اما از آنجا که هویت او شناسایی نشد به عنوان شهید گمنام در 25 اردیبهشت سال 93 همزمان با سالروز وفات حضرت زینب در بوستان نارنج واقع در منطقه 14 تهران به عنوان شهید گمنام به خاک سپرده شد. حالا بعد از گذشت یک سال از تدفین این سرگرد شهید ارتش جمهوری اسلامی ایران، هویت پیکر او توسط آزمایش DNA شناسایی شد.