خبرهای داغ:

لزوم هوشیاری در برابر 7 لایه نفوذ و براندازی

امروز در حالي به بازخواني فتنه مي‌پردازيم كه آمريكايي‌ها مي‌روند براي سومين بار شانس خود را در بازتوليد تغيير براندازي آزمايش كنند."برجام" يك فرصت براي آنها جهت نفوذ براي تغيير و براندازي است.
کد خبر: ۸۵۸۳۴۹۳
|
۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۵
 به گزارش خبرگزاری بسیج، آمريكا از نبرد سخت با انقلاب اسلامي سالهاست نااميد است. اين نااميدي از زمان انهدام و سقوط هواپيماها و بالگردهاي آمريكايي در صحراي طبس در جريان عمليات آزادسازي گروگانها شكل گرفت. آمريكايي‌ها آن زمان در روياهاي ابرقدرتي فكر مي‌كردند هر تفنگدار آمريكايي يك سوپرمن هستند و هر كاري را قادرند انجام دهند.

توفان شن در طبس آنها را از اين خواب بيدار كرد و استراتژيست‌هاي آمريكايي را فرستاد در اتاق جنگ نرم عليه ملت ايران. از آن زمان تاكنون در همين اتاق مشغول سير و سلوك براندازي هستند.
يحيي كيان تاج‌بخش كه قبل از فتنه 88 سابقه دستگيري داشت در جلسه دادگاه 88 پرده از مراحل و زمان‌بندي اين نبرد برداشت و نكات عبرت‌آموزي را مطرح كرد.

وي متولد سال 40 است، پدرش مسئول روابط عمومي دفتر فرح پهلوي بود. از 7 سالگي در انگليس تحصيلات خود را شروع كرد و پس از تحصيلات به آمريكا مي‌رود و باهمكاري بنياد صهيونيستي سوروس و شبكه اينترنتي گري سيك به عنوان يك پياده نظام سيا وارد فرآيند براندازي نظام مي‌شود.

او تصريح مي‌كند فتنه 88 اتفاقي نبود و محصول يك برنامه‌ريزي دقيق بعد از پايان جنگ تحميلي براي براندازي نظام بود. او در دادگاه از نقش بنياد سوروس، راكفلر و كارنگي در اين ماجرا پرده برداشت. او گفت: فرآيند براندازي 7 لايه دارد؛

1- شناسايي نخبگان 2- شبكه‌سازي 3- كارگاه آموزشي كه او خود را در فاز كارگاه آموزشي به دفتر مطالعات و تحقيقات سياسي دولت اصلاحات ايام تصدي مصطفي تاجزاده در معاونت سياسي وزارت كشور رسانده بود. او در دادگاه پرده از ارتباط خود با تاجزاده و شيفتگي تاجزاده نسبت به خود در طرح مباحث جامعه‌شناختي پيرامون "سرمايه اجتماعي" پرده برداشت. هم او مراحل بعدي فرآيند براندازي را اينطور توصيف مي‌كند كه؛ در مرحله چهارم حمله به اركان پايه‌هاي نظام به منظور الف) مشروعيت‌زدايي ب) اعتبارزدايي ج) اعتمادزدايي شروع مي‌شود. پس از اين مرحله به پنجمين وادي فرآيند براندازي يعني دو قطبي‌سازي جامعه و ايجاد شكاف در جامعه به وسيله نخبگاني اسيردست بنيادهاي آمريكايي مي‌رسيم.

قرار مي‌شود در شكاف اين دو قطبي‌سازي يك جابجايي صورت گيرد. اين جابجايي عبارت است از: سلب سرمايه اجتماعي، سنتي، ديني و مقدس از طريق استفاده از سرمايه اجتماعي مدرن و ليبرال غربي. در اين وادي نيروهاي مخالف نظام در يك صف از هر تيپي عليه نظام سنتي بسيج مي‌شوند.

به چپ چپ و به راست راست اين پياده‌نظام از طريق رسانه‌هاي آمريكايي و انگليسي و نيز رسانه‌هاي داخل نظام كه با آنها هماهنگ هستند، صورت مي‌گيرد. وي در مورد مرحله ششم فرآيند براندازي مي‌گويد؛ مرحله ششم بهره‌گيري از انتخابات است، نيروهاي مخالف نظام از اين طريق وارد مجلس و دولت مي‌شوند و از درون، تغيير حكومت را تدارك مي‌نمايند. خروج از نظام يا برنظام در اينجا كليد مي‌خورد.

در مرحله هفتم اگر نيروهاي مخالف نظام موفق به راهيابي به اركان قدرت از طريق انتخابات نشدند، بايد از طريق نافرماني مدني و ايجاد آشوب و شورش به براندازي مبادرت ورزند. خيلي لازم نبود كيان تاج‌بخش مراحل براندازي و نبرد نرم دشمن را برايمان بازخواني كند چون در فتنه 18 تير 78 و آشوب سال 88 و نيز روزنامه‌هاي دوران سازندگي و بويژه اصلاحات گوشه‌هايي از عملياتي شدن اين مراحل را ديده بوديم.

كيان تاج‌بخش يك نكته را هم گفته بود كه استحاله فرهنگي در دولت سازندگي و استحاله سياسي در دولت اصلاحات براساس برنامه‌ زمانبندي شده نفوذ در اركان نظام طراحي و عملياتي شد.

همان ايام كه تاجزاده معاون سياسي وزير كشور دولت اصلاحات بود در دفتر مطالعات و تحقيقات سياسي كارگاه پژوهشي راه انداختند كه ببينند الگوي توسعه سياسي ايران چيست. يك جماعتي دور هم جمع شدند كه بعدها برخي در فتنه 88 به آمريكا و برخي هم به اروپا پناهنده شدند، برجسته‌ترين آن دكتر حسين بشيريه بود.

آن جماعت در كندوكاو توسعه سياسي به اين نتيجه رسيدند كه توسعه سياسي يعني دموكراتيزاسيون، دموكراتيزاسيون يعني مدرنيزاسيون و مدرنيزاسيون هم يعني سكولاريزاسيون. درست مثل يك فرمول دقيق براي تغيير و دگرديسي انقلاب اسلامي!

آن زمان در سرمقاله‌اي تحت عنوان " الگوي توسعه سياسي! " خطاب به رئيس دولت اصلاحات نوشتم اين چه بساطي است راه‌ انداخته‌ايد؟ اين يك فرمول براندازي است كه در نشست كارگاه آموزشي وزارت كشور تصريح شود؛ "توسعه سياسي يعني گسترش دموكراسي و هيچ راهي هم جز دموكراسي به شيوه غربي تحت ليسانس بانك جهاني و صندوق بين‌المللي پول وجود ندارد." (1) و از آن وقيحانه‌تر اعلام شود همه ما بنده كالا و پول هستيم؛ گفتيم اگر هيچ راه توسعه به جز دموكراسي به شيوه غربي وجود ندارد اصلا چرا انقلاب كرديم؟ شاه و پدر تاجدارش براي مدرنيزه كردن كشور خيلي زحمت كشيدند، همان‌ها را ارج مي‌نهاديم. (2)

اين حرفها آن هم در وزارت كشور دولت اصلاحات كه يك روحاني در راس آن بود بي‌پروا گفته مي‌شد. در مملكتي كه همه سند آن به اسم امام و انقلاب و اسلام زده شده بود درجه نفوذ به پايه‌اي رسيده بود كه فرمول براندازي مي‌نوشتند و عملياتي هم مي‌كردند.

در يكي از همين نشست‌ها يكي گله كرده بود كه نگارنده به بحث‌ها توجه نكردم چرا كه وي به اظهارات آقاي بشيريه انتقاد كرده و نظر او را رد كرده بود اما همين فرد ناقد در فتنه 88 سر از "شورش موقعيت" درآورد و نوشت: "حالا وقت شورش خوديها عليه خوديهاست، حالا وقت شورش وضع موجود عليه خودش است." (3) او نمي‌دانست در همان كارگاه آموزشي ويروس تغيير و براندازي را بي‌آنكه او بداند در عمق انديشه او تزريق كرده بودند.

از اين جماعت منورالفكر حاضر در كارگاه آموزشي كسي بدون آسيب و معصيت مشاركت در جنگ نرم عليه ملت باقي نماند. صاحب آن هم كه هنوز به افكار عمومي پاسخ نداده است كي، كجا و چطور باكيان تاجبخش آشنا شده هنوز در بند افكار و تعلقات خاطر اوست و در عملياتي كردن فاز دوم و سوم جنگ نرم و براندازي، مشق جنگ مي‌كند و در ماموريت مشروعيت‌زدايي از نهادهاي قانوني و اعتمادزدايي و اعتبارزدايي از اركان نظام است؟

امروز در حالي به بازخواني فتنه مي‌پردازيم كه آمريكايي‌ها مي‌روند براي سومين بار شانس خود را در بازتوليد تغيير براندازي آزمايش كنند."برجام" يك فرصت براي آنها جهت نفوذ براي تغيير و براندازي است. آنها اكنون به اين فكر مي‌كنند كه در فتنه 18 تير 78 و نيز فتنه 88 كجا راه را اشتباه آمده‌اند كه ديگر بار آن را نروند؟ صف و ستاد آنها در برخي رسانه‌ها و احزاب و گروهها دوباره سازماندهي شده است. برنامه آنها در اخلال در نظام اقتصادي نخ‌نماست. در ساحات سياسي و فرهنگي دارند كار مي‌كنند. دوستان خود را داخل و خارج پيدا كرده‌اند از افراد سهل‌انديش و ساده‌نگر مي‌خواهند براي نفوذ و تغيير يارگيري كنند. دولت اعتدال را يك دولت گذار مي‌دانند تا دوباره فتنه را بازتوليد كنند.

همگرايي آنان با صفوف ضدانقلاب در خارج از مرزها بي‌پرده است. مي‌خواهند بگويند همه چيز تمام شده است. تعجيل و شتابزدگي آنها خيلي عجيب نيست چرا كه ترديدي نيست اين بار هم با سر به زمين خواهند افتاد. انقلاب با اين بازي‌هاي كودكانه آسيب نمي‌بيند. دست‌هايي به لطافت فرشتگان الهي پشتيبان آن است. خون پاك هزاران عارف واصل و صدهزار جوان پاكباخته و رشيد پاي آن ريخته شده است. غيرت خدا و رويش‌هايي كه هميشه بر ريزش‌ها تفوق دارد، اجازه نمي دهد اندك خللي در سرعت پيشرفت انقلاب به وجود آيد.

*محمد کاظم انبارلویی


پي‌نوشت‌ها:
1- اظهارات حسين بشيريه، دفتر مطالعات و تحقيقات سياسي وزارت كشور، بهمن 1378
2- سرمقاله رسالت به تاريخ 16 اسفند 78 ـ محمدكاظم انبارلويي
3- مقاله محمدرضا تاجيك ـ شورش موقعيت، 13 دي 88
منبع: مشرق
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار