خبرهای داغ:
تقابل با بدعت سیاه

روش‌های شناسایی و مقابله با فرقه‌های انحرافی

پدیده فرقه‌های عرفانی، به عنوان آفتی مهم فرا روی نظام اسلامی است که نیازمند بازپژوهی و آسیب‌شناسی عمیق و همه جانبه و گسترده است و جا دارد چهره‌ها و نهادهای فرهنگی با روش‌های علمی و آماری به تبیین زوایای مختلف آن همت گمارند.
کد خبر: ۸۵۸۳۹۹۲
|
۲۹ مهر ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۷
به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از دیده بان، فرقه و فرقه‌گرایی یکی از معضلاتی است که طی سال‌های اخیر در کشور ما در حال رشد و گسترش بوده است. فرقه‌ها، گروه‌هایی هستند که با فاصله گرفتن از اعتقادات رایج و مرسوم در یک جامعه به تدریج به انزوا کشیده می‌شوند و ماهیت خویش را در جدایی از جامعه تعریف می‌کنند.

در چند دهه اخیر مهم ترین جریانی که چالش جدی برای نظام استبداد جهانی ایجاد کرده، جریان معنویت‌گرایی و بازگشت به دین براساس مدل اسلام اهل بیت(ع) است. در مقابل این جریان فرقه‌های عرفانی با هدف مدل‌سازی برای جلوگیری ازگسترش معنویت در غرب و مقابله با دین و دین‌گرایی و ایجاد جریان موازی در مواجهه با مدل جمهوری اسلامی بوجود آمده‌اند. در واقع این فرقه‌ها وظیفه دارند تاروند وضعیت سلطه‌گرایانه غرب را تداوم داده و گفتمان سلطه پذیرانه در حیات طبیعی معاصر جهت مقابله با اسلام ناب محمدی(ص) را استمرار دهند.

پدیده فرقه‌های عرفانی، به عنوان آفتی مهم فرا روی نظام اسلامی است که نیازمند بازپژوهی و آسیب‌شناسی عمیق و همه جانبه و گسترده است و جا دارد چهره‌ها و نهادهای فرهنگی با روش‌های علمی و آماری به تبیین زوایای مختلف آن همت گمارند.

فرقه چیست؟

فرقه در لغت، به معنای طایفه، گروه و دسته‌های جدا شده ‌از مردم می‌باشد. فرقه در اصطلاح از معانی و تعریف‌های مختلفی برخوردار است که برخی از آنها را بازگو می‌کنیم:

تعریف اول

«نیبوهر»، فرقه را تشکیلاتی با شرایط معین و خاص می‌داند که معمولا به جریان مخالف جامعه گرایش دارد. به تعبیر دیگر فرقه واژه‌ای است که بر گروه یا حزبی دلالت می‌کند که نظریات و پیشوای مشترکی دارند.

تعریف دوم

این واژه در زبان فرانسه در آغاز به گروهی از افراد اطلاق می‌شد که اعلام می‌کردند از آیینی خاص پیروی می‌کنند، اما بعداً معانی محدودتری یافت:
1. تجمع خاص اشخاصی که به آیینی گرویده‌اند ولی توسط همگان به رسمیت شناخته نشده و در نهادهای اساسی جامعه قرار نگرفته‌اند.
2. گروهی که به عمد خود را از جمعی وسیع و اصلی و یا سلسله اندیشه‌ها و باورهایی خاص، جدا ساخته‌اند. در این معنا، فرقه در برابر «سازمان دینی» قرار می‌گیرد.

3. در معنای اصولی فرقه انقطاع و یا دست کم طرد از یک آیین است که آن آیین از نظر جامعه شناختی تباه گشته و از نظر انسانی منحط شناخته شده است.

تعریف سوم

امروزه در فرهنگ سیاسی غرب برای فرقه، واژه (‏Sect‏)(1) را به کار می‌برند و برای مسلک از عبارت (‏Cult‏) استفاده می‌کنند. در فرهنگ لغت آکسفورد برای واژه (Cult)‎ تعبیری از شیفتگی و وفاداری نسبت به یک فرد آمده است. این واژه از دهه 1960 میلادی وارد ادبیات غرب شد. امروزه نیز ما با پدیده ‏(Cult)‎‏ درکشور خویش مواجهیم.(2)

تعریف چهارم

«مارگارت تالر سینگر» در کتاب فرقه‌ها در میان ما به عبارت «روابط فرقه‌ای» برای بیان دقیق‌تر عملکردهایی که در یک فرقه در حال جریان است اشاره نموده است. روابط فرقه‌ای عبارت است از روابطی که در آن یک فرد آگاهانه افراد دیگر را (با استفاده از روشهایی) وادار می‌کند تا به طور کامل یا نسبتاً کامل در خصوص همه تصمیمات مهم زندگی وابسته به او باشند و به این پیروان اعتقادی اینطور القا می‌نمایند که او دارای استعداد، نبوغ یا دانش ویژه‌ای است.(3)

در کل می‌توان اینگونه بیان کرد که اساساً منشاء ایجاد فرقه‌ها از کثرت‌گرایی است و درک متفاوت از باورهاست که افراد را به سمت فرقه‌ها سوق می‌دهد. فرقه، واژه‌ای از ماده فرق به معنای جداشدن و گسستن است و به عبارت دیگر فرقه‌ها برای فاصله گرفتن توده‌ای از مردم با عقاید مشترک از باورهای اساسی جامعه است.

بررسی سه فاکتوررهبر(نقش و نحوه عملکردآن در فرقه)، ساختار(روابط بین رهبر فرقه، با پیروان و مریدان) و بازسازی فکری(برنامه‌های خاص مجاب کردن استثماری و راهکاری فریب افراد جهت جذب و ورود در فرقه) به ما اجازه می‌دهد تا طبیعت فرقه‌ای یک گروه باوضعیت معین آن را فارغ از سیستم اعتقادیش ارزیابی کنیم و در نتیجه با شناخت این سه فاکتور درک و فهم ما نسبت به این موضوع گسترش پیدا خواهد کرد.

انواع فرقه‌ها

بعد از رنسانس و شروع اصلاحات در غرب، دنیا شاهد بروز و ظهور جنبش‌ها و فرقه‌های جدیدی بود؛ که می‌کوشیدند اذهان توده‌های مردم را به خود جذب نمایند. فشار نامعقول چندصدساله کلیسا در قرون وسطا به نام دین و توحید این فرصت را به فرقه های التقاطی میداد تا با توجیه افکار عمومی آنچه باعث رهایی از کلیسا بود را به عنوان مسلک اعتقادی خود معرفی کرده و ظاهر آن را برای مخاطباتش بیاراید ولو اینکه به طور کامل خداوند را نفی کنند! اینان انسان وعقل انسانی را میزان همه چیز اعلام کرده و توجهی به قدرت خداوندی نداشتند و این همه به علت ناکامی و تاریکی برنامه ها و اعمال کلیسا بود که به کل خداوند را خشن و دین را ناکامل معرفی میکرد. برخی از این جنبش‌ها با دعوت به معنویت و وعده‌های فریبنده‌ای همچون ملاقات با خدا، تجربه مکاشفه عرفانی، کسب آرامش فکری و روحی، درک بی‌واسطه خداوند، ورود به عوالم معنوی، رسیدن به جهانی سرشار از عشق و صلح و دوستی و رسیدن به حقیقت و مانند آن سعی می‌کردند تا هوادار جذب کنند.

از آنجا که برخی از این فرقه ها منشأ شرقی و برخی منشأ غربی دارند آنها را به دودسته شرقی و غربی تقسیم می نماییم، البته دسته‌بندی و تقسیم بندی‌های گوناگونی توسط محققان و جامعه شناسان انجامشده است که در انتهای بحث به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.

فرقه‌های شرقی مانند: «اوشو»، «دالائی لاما»، «سای بابا»، «رام الله» که غالبا معتقدند فرد با هرنوع دین و عقیده می تواند از آنها پیروی نماید. آنان با این ترفند انحرافی در صددند تا تعصب دینی افراد تحریک نگردد و به حسب ظاهر در کنار دین، تعالیم فرقه ای را به آنان القا نمایند، به گونه ای که گاه خود افراد هم متوجه نشوند که مسائل جدیدی را به اعتقادات آنها وارد کرده‌اند. گرچه عدم مخالفت علنی با ادیان آسمانی و رسمی از بار منفی این فرقه‌ها می‌کاهد ولی نوع تعلیمات آنان به حسب واقع می‌تواند سبب کم رنگ شدن تعالیم ادیان آسمانی گردد و به تدریج آموزه‌های دینی را کنار بزند. به عنوان مثال اعتقاد به آموزه‌هایی همچون تناسخ(اعتقاد رایج در فرق صوفی) باعث ایجاد عقاید متضادی با اصول اسلامی گردیده و معاد و حیات اخروی را زیر سوال می‌برد.

فرقه‌های غربی نیز که منشأ غربی دارند، گاه از ابزارهایی چون مواد مخدرِ روان گردان و توهم‌زا در جهت رسیدن به تجربه‌های باطنی و درونی استفاده می‌کنند. برخی از آنها نیز می‌کوشند از طریق ترویج اباحی‌گری و عرفان سکولار مخاطبانشان را جذب نمایند. در خصوص دسته‌بندی فرقه‌ها چهار دیدگاه متفاوت وجود دارد:

دیدگاه اول

اولین دیدگاه معتقد است که فرقه‌ها رویكردهای مختلفی را در رفتار با سایر اعضاء جامعه در پیش می‌گیرند، «یینگر» در تحقیق خود به سال 1957 سه نوع فرقه را معرفی می‌كند:

1. فرقه‌های پذیرشی كه اصول استقلالی فردی را در بر می‌گیرند که نمونه آن جریان «آكسفورد» است.

2. فرقه‌های تجاوزگر كه جامعه موجود را نمی‌پذیرند و علیه آن قیام می‌كنند که نمونه آن «آناباپتیست» است.

3. فرقه‌های كناره‌گیر و طفره رونده كه با فلسفه بدبینی همراه بوده و بر زندگی جدیدی تأكید دارند که نمونه آن گروه‌های مقدس در ایالات متحده می‌باشد.

دیدگاه دوم

«ویلسون» نیز انواع فرقه‌ها را به طور گسترده مطالعه كرده و نتایج مطالعات خود را به صورت كتب و مقالاتی ارائه داده است، وی ابتدا فرقه‌ها رابه چهار دسته و در نهایت به هفت دسته تقسیم كرده كه دسته‌های چهارگانه آن عبارتند از:

1. فرقه‌های تغییری و تبدیلی: فعالیت‌های چنین فرقه‌ای بر تبلیغ مسیحیت متمركز است و اعتقاداتی مبنی‌ بر تغییر كتاب مقدس دارند، نمونه این فرقه‌ها «رستگاری» و «پنتكستال» هستند.

2. فرقه‌های انقلابی: از انواع این فرقه‌ها می‌توان فرقه یهودی بنی‌اسرائیل و «كریستادلفیان» را نام برد.

3. فرقه‌های درون‌گرا یا پرهیزگار: دست كشیدن از دنیا و بی‌علاقگی نسبت به تبلیغ مسیحیت، از رفتارهای این فرقه هاست كه نمونه آن‌ها را می‌توان در جامعه «امانا» و برخی از گروه‌های «هاینس» (4) یافت.

4. فرقه‌های عرفانی: نمونه‌های این فرقه‌ها در مسیحیت وجود دارند.

دیدگاه سوم

این دسته‌بندی مشتمل بر فرقه‌های مذهبی، اقتصادی، خودیاری و مشاوره‌ای و سیاسی است.

1. مذهبی: آنها از تکنیک‌های کنترل ذهنی استفاده می‌کنند و نه چیزی که به آن اعتقاد دارند.

2. اقتصادی: فرقه‌هایی که اساسشان بر درآمدهای اقتصادیست، این فرقه‌ها به «فرقه های طمع» شهرت دارند.

3. خودیاری و مشاوره: فرقه‌هایی که از «خود یاری» یا مشاوره یا خود ارتقایی به عنوان اساس کارشان استفاده می‌کنند، آنها اغلب تجار و شرکت های تجاری را هدف قرار می‌دهند. این دست فرقه‌ها با ارائه دوره‌ها یا سمینار‌هایی ادعا میکنند شما یا کارکنانتان به اين وسيله در كارتان موفق‌تر خواهيد بود.

4. سیاسی: مانند قدرت‌طلبان سفید و سیاه، تروریست‌ها، گروه‌های شورشی و سایرین که به‌ طور معمول از یک فرم کنترل ذهن برای جذب و تسلط بر اعضای خود استفاده می‌نمایند.

دیدگاه چهارم

1. دینی: اعتقادات جزمی را پیشنهاد می‌کنند.
2. عرفانی: شهود، وحدت و فنا را در ارتباط با ارزش‌های عالی جهان‌بینی خود پیش می‌کشند.
3. اخلاقی: صرفاً توصیه‌های رفتاری ارائه می‌دهند.
4. روانشناختی: در تلاش‌اند تا مشکلات روانی مثل اضطراب، افسردگی، بی‌معنایی و سایر گرفتاری‌های روان‌شناختی پیروان خود را برطرف کنند.
5. فراروانشناختی: برای دست‌یابی به نیروها و تجربه پدیده‌های خارق‌العاده می‌کوشند.(5)
همانطور كه دیدیم از دیدگاه‌های گوناگون می‌توان دسته‌بندی‌های متنوعی را برای فرقه‌ها ذكر كرد. این دسته‌بندی‌ها می‌توانند براساس نوع فعالیت، هدف فرقه یا چگونگی شكل‌گیری و... انجام گیرند. علاوه بر دسته‌بندی‌های ذكر شده، دانشمندان دسته‌بندی‌های دیگری هم ذكر كرده‌اند كه از جمله می‌توان به دسته‌بندی هفده قسمتی «گوردون ملتون» یا دسته‌بندی پنج قسمتی «جرج كریسایدز» اشاره كرد.

توضیح اینكه برخی از دسته‌بندی‌ها و انواع فرق بر حسب اقتضای جوامع و اختصاصی آن جامعه بوده و كمتر قابل تعمیم هستند.

اهداف فرقه‌های نوظهور

1.مقابله با گسترش معنویت دینی

استکبار جهانی و نظام ظلمانیِ سلطه‌طلب به خوبی دریافته است تنها راه مبارزه با نظام‌ اسلامی همان مبارزه فرهنگی و اتخاذ راهبرد فرهنگی است. از این رو با ایجاد تردیدهای فرهنگی و با همه ابزار می‌کوشند تا معنویت و باورهای دینی مردم مسلمان را در معرض آماج حملات خود قرار دهند. در این راهبرد شیطانی هدف اصلی تهاجم دشمن، اسلام و باورهای دینی و معنویت آسمانی است. دشمنان به خوبی دریافته اند که غنای فرهنگی و معنوی تنها در اسلام ناب محمدی(ص) است که می‌تواند مژده سعادتمندی و رستگاری را به بشریت بدهد و دشمنان بشریت را به وادی ناامیدی بکشاند. از این رو از راه‌های گوناگون به مقابله با معنویت اسلامی برخواسته‌اند، همانطور که همفر جاسوس بریتانیا در خاورمیانه، در اعترافات خود بیان نموده است.

2.مقابله با اسلام و نظام اسلامی

از محورهای مهم اهداف فرقه‌های نوظهور، اسلام ستیزی و مقابله با نظام اسلامی است. دعوت به اباحه‌گری و بی بندوباری، مخالفت با جایگاه انبیاء و برگزیدگان الهی و اهانت به آموزه‌های دینی، تنها بخشی از عملکرد این فرقه هاست.

از سوی دیگر از آنجا که کشور عزیزمان ایران، کانون شکل‌گیری نظام اسلامی و پرچمدار شیعیان جهان اسلام است، همواره هدف حملات دشمنان قرار گرفته است. مقام معظم رهبری در این رابطه می‌فرمایند: «امروز، دشمنی اردوگاه استکبار با ایران اسلامی به خاطر اسلام است. آنها با اسلام دشمن هستند که بر جمهوری اسلامی فشار وارد می‌کنند، آنها با زنده شدن قرآن دشمن هستند که با ملت ایران دشمنی می‌کنند و همه [باید] برای مقابله با دشمنان اسلام خود را آماده کنند. ما ملت ایران از این حقیقت به خود می‌بالیم که به خاطر خدا و به خاطر قرآن مورد کینه و عداوت مستکبران عالم قرار گرفته ایم، والله که امریکا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پای‌بند بودن به اسلام ناب محمدی(ص) ناراحت نیست.»

مخالفت با اسلام و نظام اسلامی، سابقه دیرینه دارد و دشمن همواره کوشیده با همه توان و ابزار و امکانات خود در برابر این حرکت الهی و اسلامی ایستادگی نماید. علت این رویه دشمن نیز ترس آنان از اسلام است. امام امت(ره) در این باره می‌فرمایند: «اینها از اسلام می‌ترسند، اینها قدرت اسلام را درک کردند. امروز غرب و شرق به خوبی می‌دانند که تنها نیرویی که می‌تواند آنان را از صحنه خارج کند اسلام است. فهمیدند در مقابل اسلام ابرقدرت‌ها نمی‌توانند بایستند. آنها(غرب و شرق) در این چند سال انقلاب اسلامیِ ایران ضربات سختی از اسلام خورده‌اند و تصمیم گرفته‌اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی(ص) است نابود کنند.

شیوه های فرقه‌های نوظهور

1. اباحه‌گری و ابتذال

یکی از راه‌کارهای اساسی دشمن در القای معنویت‌های نوظهور و کاذب، اباحه‌گری و ترویج بی‌‌بندوباری است. آنان برای اجرای این امر از ابزارهای فرهنگی چون کتاب، فیلم، سایت‌ها، شبکه‌ها و ماهواره‌ها بهره می‌گیرند و می‌کوشند فضای جوامع را چنان غبارآلود سازند که تشنگان معنویت واقعی قدرت تشخیص را از دست داده و نتوانند سراب را از آب تشخیص دهند.

2.ترویج جادوگری

ریشه‌های شکل گیری سحر و جادوگری نوین و مدرن به سده‌های 16 و 17 میلادی برمی‌گردد که نشان می‌دهد مدیریت صهیونیستی و کابالایی نقش مهمی در ترویج جادوگری و سحر تابه حال داشته است.

ترویج سحر و جادوگری از راهکارهای جذب افراد است که امروز توسط رهبران این فرقه‌ها انجام می‌گیرد. آنان همواره کوشیده‌اند با چشم‌بندی، تردستی و جادوگری علاوه برساختن یک چهره مقدس و خداپرستانه برای خود، پیروانی را جذب و به سمت معنویت‌های کاذب سوق دهند که در بین این مباحث جایی برای تعالیم آسمانی وجود ندارد.

3. ترویج عرفان سکولار

در عرفان‌های کاذب به جای رسیدن به حقیقت، انسان راه شیطان و اصحاب شیطان را می‌پیماید و این آغاز انحراف بزرگ‌تر است. این رویکردها عموماً در خصایص رهبران فرقه‌های انحرافی قابل مشاهده است. در عرفان‌های سکولار به جای دعوت به خدا، تسلیم بیقید و شرط بودن در برابر رهبر فرقه مطرح می‌شود که این خود آغاز انحراف بزرگتر است.

4. هویت زدایی

هویت واقعی آدمی در پرتو ارتباط با خداوند شکل می‌گیرد و پس از تثبیت هویت دینی، رفتارهای فردی و اجتماعی براساس آرمان‌ها و هدف‌های دینی صورت می‌پذیرد. انسان در جهان‌بینی الهی جایگاهی والا داشته و جانشین و خلیفه الهی در روی زمین است و می‌داند از کجا آمده، در کجاهست و به کجا می‌رود.

بدیهی است که هویت‌زدایی در پرتو از بین بردن ارتباط‌های معنوی و الهی انسان با فراهم نمودن شرایط و فضاهایی که در آن اثری از ارتباط با خدا و آموزه‌های دینی یافت نشود، انجام می‌گیرد.

رهبران و عناصر وابسته به دستگاه‌های اطلاعاتیِ غرب به نام معنویت و عرفان به میدان آمده‌اند، البته با این تفاوت که معنویت القایی آنان کاذب و سکولار بوده و به جای هویت‌زایی، هویت‌زدایی می‌کنند.

روشنگری درباره فرقه‌های انحرافی

هدایت تمام نقشه‌ها و ترفندها بخصوص فرقه‌سازهای امروز به دست شبکه‌های صهیونیستی است که بر تمام عالم احاطه دارند.

به موازات حرکت انقلاب اسلامی، دشمنان نیز برای نابودی اسلام و انقلاب اسلامی هم پیمان شدند و راه آن را از بین بردن این معنویت اصیل دانسته و کوشیدند با القای معنویت دروغین، معنویت اصیل را زیر سوال ببرند. بنابراین باید برای حفظ تقویت این معنویت اصیل بر بصیرت خود بیافزاییم و آمادگی لازم را در جهت مقابله با کید دشمنان داشته باشیم.

مصون‌سازی

1. توجه به علل شگل‌گیری فرقه‌ها

اصولا شکل‌گیری فرقه‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که به نوعی با وضع موجود آن جامعه مخالف باشند و این مخالفت می‌تواند در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اعتقادی و... باشد.

مشخصه فرقه‌ها این است که بعضا از دل گروه‌های بزرگتری بیرون آمده‌اند و خود را نماینده یک تفکر خاص دینی می‌دانند.

2. شست‌و‌شوی مغزی کار مهم فرقه‌های انحرافی

سران فرقه‌ها پیروان خود را به نوعی شست‌و‌شوی مغزی می‌دهند که نتیجه معمول این حرکت ایجاد غفلت پیروان از اسرار درون فرقه و نیز سبب گرایش مضاعف آنها به سمت تشکیلات درون فرقه می‌گردد.

روند شست‌و‌شوی مغزی درون فرقه‌ها به آرامی و تدریجی صورت میگیرد که در این روند تلاش می‌شود فرد جهان‌بینی خود را عوض نموده و به شرایطی که فرقه برای او در نظر گرفته تن دهد. همچنین فرقه‌ها تلاش می‌کنند افراد را از همه نظر وابسته به تشکیلات نمایند به صورتی که تمامی اعمال و رفتار فرد در طی روز کنترل شده و منطبق با برنامه و مورد رضایت سران و رهبران فرقه انجام می‌گیرد.

سرانجام مغزشویی و تبعیت محض افراد در مقابل دام‌های فرقه‌ها و گروه‌های مذهبی، منجر به ایجاد هویت جدید درون فرقه‌ای گشته که با ایجاد این روحیه، فرد از خانواده و محیط اطراف خود جدا شده و تمامی امور ریز و درشت خودش را به تشکیلات درون فرقه واگذار می‌نماید.

3. جذب افراداز طریق فضای مجازی و سایت‌ها

امروزه تبلیغ در فضاهای مجازی توسط فرقه‌ها و گروه‌های انحرافی به یکی از شیوه‌های موثرِ جذب آن ها تبدیل شده است. در این پروسه افراد نا آگاه با حضور در چت روم‌ها و فضاهای ارتباطی و با در اختیار قرار دادن مشخصات و راه‌های ارتباطی خود، موجب می‌شوند که افراد ناشناس در چهره‌ای موجه اما با اهدافی شوم و پلید به راحتی با آنها ارتباط برقرار نمایند. این شیوه مدتی است که به عنوان یکی از مهم‌ترین شیوه‌های جذب در گروه‌های انحرافی مطرح شده است.

4. توجه به وجوه مشترک فرقه‌ها

فرقه‌های نوظهور با وجود تقابل و تضادهایی که ممکن است باهم داشته باشند، اما از وجوهی مشترک (انسان‌محور، ضد معاد و تناسخ‌گرا، شريعت‌ستيز، انزواطلبي، عقل‌ستيز، کرامت محور)نیز بهره می‌برند که این وجوه نوعی آسیب برای دین‌گرایی افراد جامعه و مقابله با نظام جمهوری اسلامی است. در صورت عدم توجه به این آسیب‌ها ممکن است که این فرقه ها تبدیل به جبهه معارض دین مبین اسلام و انقلاب عزیزمان گردند.

برخی از وجوه مشترک فرقه‌های انحرافی

1. عموم این فرقه‌ها ریشه در آن سوی مرزها داشته به گونه‌ای که به صورت پنهانی مورد حمایت سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی بیگانگان هستند.

2. فرقه‌ها برخلاف ادعای ظاهریشان که مدعی‌اند افراد بدون تغییر دین می‌توانند پیرو فرقه هم باشند، ولی پس از جذب و آشنائی افراد به فرقه‌ها، آنان را مجاب به تغییر دین خود کرده و اعتقادات فرقه را به عنوان یکی از ارکان ایدئولوژی القاء میکنند.

3. اختلاط جنسیتی که یکی از دام‌های فرق انحرافی می‌باشد، می‌رود تا مرز بین شرم و حیا و عفت پاکدامنی افراد را از بین ببرد. ازدواج معنوی افراد(جنس مخالف) با یکدیگر و ابراز محبت و احساسات شدیدی که بعضا منجر به فساد اخلاقی می‌گردد یکی از عوارض این عوام‌فریبی ها است. این پروسه که از سوی سران فرقه‌هاتعریف شده، از جذابیت بالایی برخوردار است که باعث تداوم و وابستگی افراد در فرقه و گروه می‌شود.بسیاری از اعضای جدید با ورود در این نوع مجالس و پارتی‌ها که در آنها هیچ محدودیتی برای رابطه برقرار نمودن با جنس مخالف وجود ندارند، جذب فرقه و القائات شیطانی آنها می‌گردند.

4. فرقه‌ها در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران موضع خصمانه داشته و افراد را نسبت به نظام ایران بدبین می‌کنند. آنها در پروسه‌ای هماهنگ شده افراد را مجاب می‌نمایند تا درجبهه‌ای مقابل نظام مقدس ایران قرار گیرند. البته دست‌های پنهان صهیونیسم و حمایت استکبار جهانی از این فرقه‌ها به خوبی برای مردم عزیزمان آشکار است.

تکنیک‌های فرقه‌ها برای جذب

1. تشکیل جلسات پرجلوه که موجب فشار روانی بر گروه می‌گردد. در این روش فشاری کنترل شده بر گروه وارد می‌شود تا گروه هرچه زودتر تابع شرایط جدیدی گردد که به دنبال پیروی از دستورات فرقه می‌باشد.

2. فشار بی‌وقفه و شدید روحی بر افراد که با تماس‌های مکرر و یا حضور در محل تحصیل، کار یا زندگی، بر آنها وارد می‌کنند تا آنها را در شرایطی جدید وارد نمایند که از نظر روحی متقاعد حضور در فرقه شوند.

3. در این روش افراد جدیدالورود در فرقه در معرض بمباران عشق و محبت قرار می‌گیرند و زمانیکه فرد برای اولین بار در یکی از مراسمات گروهی فرقه‌ها شرکت می‌کند، وی را به شدت مورد محبت، عشق و علاقه بی‌بدیل خود قرار می‌دهند تا در این بین افراد مشخص شده‌ای را به عنوان دوستان و همراهان وی معرفی کنند. فرقه‌ها سعی دارند از این طریق فرد جدیدالورود را همراهی و متقاعد نمایند تا عضو فرقه شود و از دستورات بزرگ فرقه تبعیت نماید.

4. ترس و ارعاب؛ فرقه‌های انحرافی با ابزار ترس و ارعاب می‌کوشند تا نیروهای خود را حفظ کنند. القا کردن این مسئله که اگر با رهبر فرقه مخالفت شود مخالفت با خدا خواهد بود، تاثیرات عمیقی را در روح آنها ایجاد می‌کند، این وضعیت آنان را از سرپیچی فرقه باز می‌دارد.

روش‌های اعمال نفوذ رهبران فرق

1. نشان کردن و جذب افراد ساده لوح.

2. گفتن دروغ‌های بزرگ برای ماندگاری پیروان و جذب افراد در درون فرقه به گروندگان!

3. اخاذی پنهان از پیروان.

4. پنهان‌کاری روابط خود با هواداران.

5. وادار نمودن مریدان به انجام روش‌های خرافی و غیراخلاقی.

6. تعبیر خواب‌های مریدان به شکل دلخواه و غیراصولی.

7. تفسیر به رای و تاویل آیات و احادیث و متون مقدس برای جذب مریدان.

8. تکفیر اشخاصی که با عقاید آنها مخالفت می‌کنند.

9. مسافرت اردویی برای تاثیرگذاری بیشتر بر مریدان برای انتخاب زوج معرفتی.

10. تعیین وظیفه و دادن ماموریت به مریدان.

وجه مشترک رهبران فرقه‌های انحرافی

1. ادعای مشاهده یا ارتباط با عوامل غیب و ملکوت.

2. ادعای پیامبری و نبوت و یا امامت نوعی.

3. ادعای داشتن شعور کیهانی، علوم باطنی و داشتن انرژی عوالم هستی.

4. ادعای طالع بینی، ستاره شناسی و... .

5. ادعای رفع حاجات و مشکلات دیگران با دادن انواع طلسم یا دستورالعمل‌های خاص.

6. ادعای موثر بودن اذکار و اوراد خاصی که با روش‌های مخصوص القا می‌گردد.

7. ادعای پیشگویی و آینده‌نگری.

8. ادعای انرژی‌درمانی.

عوامل گرایش به فرقه‌های انحرافی

1. وجود روحیه تکثرگرایی و تنوع‌طلبی.

2. ایجاد فضای جهانی‌سازی و جهانی‌شدن.

3. ادعای صلح کل و پیام دوستی و صلح و صفا.

4. رشدمهاجرت‌ها، سفرها و ارتباطات مختلف در قالب گروه‌های فرهنگی و هنری.

5. تبلیغات گسترده ماهواره‌ای.

6. رشد وبلاگ‌ها و چت‌روم‌ها با گرایش به فرقه‌های انحرافی.

7. عدم اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی به هنگام از سوی کارشناسان فرهنگی حوزوی و دانشگاهی.

8. چهره شدن عوامل مذهبی و فرقه‌گرا با عنوان شخصیت‌های عرفانی و مقام‌های معنوی و قائل شدن مقام برای این مدعیان تا حد الوهیت.

9. ورود ادبیات بیگانه در قالب ترجمه کتاب‌های وارداتی.

10. انتشارات و دسترسی آسان به کتاب‌ها و موضوعاتی با مضامین عرفان‌های شرقی، سرخپوستی، و عدم نظارت صحیح بر این جریان‌های فکری منحرف.

11. انتشار نشریاتی با موضوعات انحرافی به وسیله عوامل مدعی و فرقه‌گرا.

12. بی‌توجهی به جریان‌سازی دشمنان اسلام و تشیع در قالب تشکیل گروه‌های نو و دین بدون مذهب.

13. ورود اندیشه‌‌های فلسفی همچون اومانیسم، سکولاریسم و... بدون توجه به فرهنگ دینی و اسلامی کشور.(6)

 

منابع

1. Sect كه از واژه لاتین Secta گرفته شده است.

2. مجید جعفریان، پیدایش فرقه‌گرایی در سازمانهای دینی

3. فرقه‌ها در میان ما، مارگارت تالر سینگر، ابراهیم خدابنده

4. پرهیزگار، لقب پاپ

5. توسط کارشناسان موسسه بهداشت معنوی ارائه گشته است

6. حمید نگارش، فرقه های نوظهور

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار