عباس(ع) در مقابل پیشنهاد مذاکره، اتفاقی با دشمن دست نداد

به گزارش خبرگزاری بسیج، مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و جمعی از مسئولان و قشرهای مختلف مردم در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.

در این مراسم، حجت الاسلام پناهیان در سخنانی با اشاره به نمونه‌هایی از عوامل نفوذی و نفوذپذیر در تاریخ اسلام و آسیبهای سنگینی که از سوی این افراد به جامعه اسلامی وارد شده است، گفت: ایجاد تفرقه و دودستگی از جمله بسترهای نفوذ دشمن است و برای جلوگیری از نفوذ باید دشمن و شیوه‌های نفود او را شناخت و همچنین از قرار گرفتن نفوذپذیران در مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری جلوگیری کرد.

وی، ولایت گریزی را یکی از شاخصه‌های اصلی نفوذپذیران دانست و افزود: باور به قدرت درونی و تقویت عناصر اقتدار داخلی، راه نفوذ دشمن را مسدود می‌کند و برنامه ریزی و عمل مسئولان نیز باید به‌گونه ای باشد که امید دشمن را ناامید کند.

پناهیان گفت: نفوذ از صدر اسلام بوده و مهمتر از آن نفوذپذیران هستند. برخی می گویند اشعث نفوذی بوده و برخی می گویند نفوذپذیر بوده. اشعث کسی بود که دوقطبی ایجاد می کرد و در ماجرای خوارج هم نقش داشت. مشاور معاویه به اشعث می گفت که از بین اصحاب علی فقط تو را قبول داریم، جنگ ما را از پا درآورده، جلوی خونریزی را بگیر، و او هم دلش رفت. اشعث سخنرانی کرد و گفت باید جلوی خونریزی را بگیریم. وقتی خبر سخنرانی اشعث به معاویه رسید، معاویه گفت که قرآن ها را بر سر نیزه کنید

وی اظهار داشت: باید جامعه را نسبت به خطر "نفوذی ها" آگاه کنیم

حجت الاسلام پناهیان در مراسم عزاداری شب تاسوعای بیت رهبری گفت: سیاه‌پوشان حسین، امام حسین(ع) را با یک شایعۀ حملۀ لشگر یزید کشتند.

وی گفت: چون رسول خدا(ص) به ما خبر دادند که فتنه‌های آخرالزمان، منافق‌ها را رسوا می‌کند، لذا ما نگرانی از نفوذ نداریم، بلکه می‌خواهیم هزینه‌ها پایین بیاید.

پناهیان افزود: خارجی‌ها(انگلیسی‌ها) آدمهای شان را می‌فرستند دانشگاه‌ها پچ پچ می‌کنند. اگر منطق و جرأت دارند، بیایند مناظره کنیم، نه اینکه بروند توی دانشگاه‌ها یا هتل‌ها با رؤسای دانشگاه پچ‌پچ کنند.

وی خاطرنشان کرد: شب عاشورا وقتی شمر ملعون عباس را صدا زد، عباس تا وقتی امام حسین(ع) نفرمود جوابش را نداد.

پناهیان تاکید کرد: ما عباس می‌خواهیم که تا امامش اجازه نداده با دشمن دست ندهد، و با دشمن تماس نگیرد؛ اگر عباس می‌گفت که حالا بگذار ببینم شمر چه میگوید، امروز نامی از عباس نمانده بود.