این رسانه می نویسد: در ابتدا محمد بن سلمان با این طرح روسی موافقت کرد اما احساس پیروزی پس از سقوط عدن به دست نیروهای ائتلاف تحت سرکردگی سعودی و پیشروی های سریع به سوی تعز و همزمان آمادگی برای جنگ دمشق سبب شد تا محمد بن سلمان از طرح روس ها چشم پوشی کند.
اما این احساس پیروزی با متحمل شدن تلفات سنگین از سوی انصارالله و ارتش یمن به مرور زمان از بین رفت.آن هنگامی بود که محمد بن سلمان دریافت که اشغال صنعا همانند رویای ابلیس در بهشت است. محمد بن سلمان مجددا درخواست سفر به مسکو کرد تا پایبندی خود را به طرح روس ها اعلام کند اما کسی که از تاریخ درس نمی گیرد شایسته حماقت تاریخی و سیاسی است.
پوتین رئیس جمهوری روسیه با صراحت تمام به محمد بن سلمان گفت که طرح قبلی دیگر پابرجا نیست یه این معنی که اوضاع پس از دخالت نظامی روسیه فرق کرده است و همانند قبل نیست و سعودی ها باید بدون هیچ شرطی در راستای راهکار سیاسی حرکت کنند و تصمیم نهایی را ملت سوریه اتخاذ می کند.
هنگامی که محمد بن سلمان شاهزاده جنگ طلب، فهمید که دیگر طرحی بر روی میز نیست به جای اینکه از زورگویی و غرور و خود بزرگ بینی در قبال دیگران دست بردارد خطاب به میزبان خود گفت که دخالت روسیه سبب حضور افراطی ها از سراسر دنیا می شود و گویا با رهبر یک کشور ورشکسته مانند سودان تحت رهبری عمر البشیر سخن می گوید.
البناء در ادامه می نویسد: پس از ورود روسیه به جنگ کاملا مشخص است که توازن قوا در منطقه فرق کرده است البته به غیر از مملکت تروریستی وهابی که همچنان درخواب به سر می برد.
همه دنیا و در راس آها آمریکا این نکته را دریافته است که جنگ در سوریه جدای از محور بندی ها و ائتلاف بندی ها، نظام جهانی جدید را رقم می زند.جنگ علیه تروریسم تکفیری تشدید می شود و ممکن است که گروه های دیگری به روسیه و ایران و سوریه و مقاومت ملحق شوند و ممکن است که آتش به کشورهای حامی تروریسم، در صورتی که موشک های استینگر به گروه های تروریستی برسد یا تصمیم به تهدید امنیت ملی روسیه از طریق آسیای مرکزی، قفقاز و بالکان گرفته شود، برسد.
فقط این عربستان سعودی است که در توهم به سر می برد و فکر می کند که جذب مزدوران کلمبیایی یا سودانی یا انتقال تروریست ها از سوریه به یمن می تواند شکست هایش به دست مردم بی دفاع را به پیروزی تبدیل کند.سعودی ها متوجه نیستند که ارتش ها به هر اندازه که قوی باشند قادر به درهم شکستن ملت ها نیستند و در نهایت ملت ها پیروز می شوند.ملت یمن پیروز خواهد شد و دماغ آل سعود را به خاک خواهد مالید.
محمد بن سلمان شاهزاده جنگ طلب یک طرف ماجرا و عادل الجبیر طرف دیگر ماجراست.هر روز به می گذرد ناکامی این دیپلماسی مبتدیانه ناکارآمدی اش بیش از قبل آشکار می شود و سئوالات زیادی درباره علل و شرایط سعودی ها که این وزیر با یاوه گویی های فراوان را روی کار آورند بیشتر می شود.
این وزیر خارجه سعودی کار را به جایی رسانده که بشار اسد رئیس جمهوری سوریه را میان دو گزینه جنگ یا رفتن قرار می دهد.از نگاه این وزیر سعودی، ایران حامی و صادر کننده تروریسم و بخشی از مشکل و نه بخشی از راه حل است و ایران در میز مذاکرات جایی ندارد و ایران نبادی در امور داخلی کشورهای عربی دخالت کند.
البناء می نویسد: اما چه شده است که تغییر در مواضع رخ داده است؟ پاسخ کاملا آشکار است هنگامی که آمریکا با اصرار روسیه روبرو شد، سعودی ها ساکت شدند.کاملا روشن است که روابط میان آمریکا و سعودی ها همانند رابطه پطرس کبیر با ملتش است: ملتش می گوید" چه می خواهد و من آنچه می خواهم انجام می دهم".هنگامی که بزرگان تصمیم می گیرند خردسالان همانند کسانی که در مدرسه ابتدایی هستند سکوت اختیار می کنند و این وضعیت عادل الجبیر است.
تحلیلگران آمریکایی می گویند که همه گزینه های آمریکا در خاورمیانه بد است. درباره کشوری مانند عربستان بهترین گزینه هایش شکست و بدترین گزینه هایش شکست است و تفاوت در حجم شکست است. نشست وین که روز جمعه برگزار شد فرصتی به سعودی ها برای اقرار به شکست شان با کمترین هزینه بود.