آقايان حواستان باشد كه مصاديق بيفرهنگي در ورزش روز به روز در حال افزايش است. تا به امروز كه با نصب چند بنر، برگزاري چند همايش و انداختن چفيه به گردن بازيكنان راه به جايي نبردهايم.
به گزارش خبرگزاري بسیج، فرهنگسازي و انتقال آن به كل جامعه ورزش از جمله ضرورياتي است كه كمبود آن اين روزها در ورزش ايران حسابي احساس ميشود، اما مسئولان بلندپايه تنها به برگزاري يكي، دو همايش نمايشي و به شعارهاي دهان پركن بسنده ميكنند. غافل از اينكه اوضاع فرهنگي ورزش اصلاً خوب نيست. استفاده از القاب فرهنگي- ورزشي راه فرار خوبي است براي كساني كه اهميتي براي شرايط حاكم بر ورزش كشور قائل نيستند. بررسي وضعيت موجود كار چندان سختي نيست. كافي است پس از پايان چند بازي ليگ برتر فوتبال نگاهي گذرا به اخبار حاشيهاي آنها در يك سايت يا روزنامه بيندازيد تا حساب كار دستتان بيايد.
متأسفانه رفتارهاي غيرورزشي و پرحاشيه از فوتبال به ساير ورزشها هم سرايت كرده است. ليگ واليبال گرچه به اندازه ليگ فوتبال هياهو ندارد، اما از حيث حاشيه روندي نگرانكننده را طي ميكند. از طرفي مشكلات فرهنگي تنها شامل حال بازيكنان نميشود و بعضاً مربيان نيز با اين چالش دست و پنجه نرم ميكنند. رفتار زشت سرمربي يكي از تيمهاي بسكتبال با خبرنگار اين حوزه تنها يكي از اين نمونههاست. دليل رخ دادن چنين اتفاقات زشت و تلخ چيزي نيست جز بيفرهنگي؛ عنصري كه كمبود آن در رشتههاي مختلف به خوبي حس ميشود. با اين حال هر روز كه سپري ميشود نه خبري از فرهنگسازي ميشود و نه فعاليتهاي فرهنگي.
روز گذشته يكي از اين نشستهاي فرهنگي مرتبط با ورزش برگزار شد و معاون فرهنگي وزير ورزش جوري از وضعيت مطلوب فرهنگ در اين بخش از جامعه صحبت كرد كه گويا از شرايط فعلي كاملاً بيخبر است.
از دكتر احمدي بايد پرسيد كه در سالهاي اخير و به ويژه از آغاز وزارت دكتر گودرزي چه كار ريشهاي براي حل مشكلات پرتعداد فرهنگي- ورزشي انجام شده كه حالا او اينگونه در مقابل منتقدان موضعگيري ميكند؟ آيا غير از اين است كه باشگاههاي پرطرفدار فقط در تابلو و سربرگ نامههايشان به خود لقب فرهنگي- ورزشي ميدهند، اما در عمل براي بالا بردن فرهنگ ورزشي تره هم خرد نميكنند. شايد مسئولان ذيربط آنقدر درگير مسائل مديريتي و دغدغههاي ميز رياستشان شدهاند كه خبر از واقعيتها ندارند. همان باشگاهي كه ادعاي فرهنگي بودن دارد از پس كنترل بازيكن خاطي خود برنميآيد و حتي توانايي برخورد با بيانضباطيهاي پرحاشيهترين خارجي شاغل در ليگ برتر را ندارد. كاپيتان جديد آن يكي در اولين بازي چنان با الفاظ ركيك خودنمايي ميكند كه جاي هيچ توجيهي را باقي نميگذارد. در ساير رشتهها نيز اگرچه ميزان اين حاشيهها به مراتب كمتر است، اما آنها هم عاري از مصاديق بيفرهنگي نيستند. محروميت يك باشگاه واليبال از ميزباني، توهين و تهديد مربيان به يكديگر و درگيري لفظي مديران با منتقدانشان موضوعاتي نيستند كه بتوان به سادگي از كنار آنها گذشت.
آقايان حواستان باشد كه مصاديق بيفرهنگي در ورزش روز به روز در حال افزايش است. تا به امروز كه با نصب چند بنر، برگزاري چند همايش و انداختن چفيه به گردن بازيكنان راه به جايي نبردهايم. بياييد براي جلوگيري از پيشرفت بيفرهنگي در ورزش از همين امروز دست به كار شويم، البته با راهكارهايي عملي و با ملزم كردن باشگاهها و فدراسيونهاي ورزشي.
باشگاهي كه به بازيكنانش دستمزد ميلياردي ميدهد، بايد در قرارداد بازيكنانش بند شركت در كلاسهاي فرهنگي، اخلاقي و آموزشي را بگنجاند. اينكه فوتباليستي يكي، دو ساعت در روز به زمين تمرين برود و پس از آن هم باشگاه هيچ كنترلي روي رفتار او نداشته باشد، نتيجهاش ميشود فوتبال پرحاشيه امروز، فوتبالي كه فوتباليستهايش پس از تمرين تا پاسي از شب تفريح ميكنند و در شبكههاي اجتماعي حضوري فعال دارند، اما همانند بازيكنان حرفهاي ساير كشورها نه كسي آنها را بازخواست ميكند و نه به خاطر حاشيههايشان جريمه ميشوند. ادامه اين روند فقط سقوط فرهنگي رشتههاي پرحاشيه را سرعت ميبخشد و بس.
متأسفانه رفتارهاي غيرورزشي و پرحاشيه از فوتبال به ساير ورزشها هم سرايت كرده است. ليگ واليبال گرچه به اندازه ليگ فوتبال هياهو ندارد، اما از حيث حاشيه روندي نگرانكننده را طي ميكند. از طرفي مشكلات فرهنگي تنها شامل حال بازيكنان نميشود و بعضاً مربيان نيز با اين چالش دست و پنجه نرم ميكنند. رفتار زشت سرمربي يكي از تيمهاي بسكتبال با خبرنگار اين حوزه تنها يكي از اين نمونههاست. دليل رخ دادن چنين اتفاقات زشت و تلخ چيزي نيست جز بيفرهنگي؛ عنصري كه كمبود آن در رشتههاي مختلف به خوبي حس ميشود. با اين حال هر روز كه سپري ميشود نه خبري از فرهنگسازي ميشود و نه فعاليتهاي فرهنگي.
روز گذشته يكي از اين نشستهاي فرهنگي مرتبط با ورزش برگزار شد و معاون فرهنگي وزير ورزش جوري از وضعيت مطلوب فرهنگ در اين بخش از جامعه صحبت كرد كه گويا از شرايط فعلي كاملاً بيخبر است.
از دكتر احمدي بايد پرسيد كه در سالهاي اخير و به ويژه از آغاز وزارت دكتر گودرزي چه كار ريشهاي براي حل مشكلات پرتعداد فرهنگي- ورزشي انجام شده كه حالا او اينگونه در مقابل منتقدان موضعگيري ميكند؟ آيا غير از اين است كه باشگاههاي پرطرفدار فقط در تابلو و سربرگ نامههايشان به خود لقب فرهنگي- ورزشي ميدهند، اما در عمل براي بالا بردن فرهنگ ورزشي تره هم خرد نميكنند. شايد مسئولان ذيربط آنقدر درگير مسائل مديريتي و دغدغههاي ميز رياستشان شدهاند كه خبر از واقعيتها ندارند. همان باشگاهي كه ادعاي فرهنگي بودن دارد از پس كنترل بازيكن خاطي خود برنميآيد و حتي توانايي برخورد با بيانضباطيهاي پرحاشيهترين خارجي شاغل در ليگ برتر را ندارد. كاپيتان جديد آن يكي در اولين بازي چنان با الفاظ ركيك خودنمايي ميكند كه جاي هيچ توجيهي را باقي نميگذارد. در ساير رشتهها نيز اگرچه ميزان اين حاشيهها به مراتب كمتر است، اما آنها هم عاري از مصاديق بيفرهنگي نيستند. محروميت يك باشگاه واليبال از ميزباني، توهين و تهديد مربيان به يكديگر و درگيري لفظي مديران با منتقدانشان موضوعاتي نيستند كه بتوان به سادگي از كنار آنها گذشت.
آقايان حواستان باشد كه مصاديق بيفرهنگي در ورزش روز به روز در حال افزايش است. تا به امروز كه با نصب چند بنر، برگزاري چند همايش و انداختن چفيه به گردن بازيكنان راه به جايي نبردهايم. بياييد براي جلوگيري از پيشرفت بيفرهنگي در ورزش از همين امروز دست به كار شويم، البته با راهكارهايي عملي و با ملزم كردن باشگاهها و فدراسيونهاي ورزشي.
باشگاهي كه به بازيكنانش دستمزد ميلياردي ميدهد، بايد در قرارداد بازيكنانش بند شركت در كلاسهاي فرهنگي، اخلاقي و آموزشي را بگنجاند. اينكه فوتباليستي يكي، دو ساعت در روز به زمين تمرين برود و پس از آن هم باشگاه هيچ كنترلي روي رفتار او نداشته باشد، نتيجهاش ميشود فوتبال پرحاشيه امروز، فوتبالي كه فوتباليستهايش پس از تمرين تا پاسي از شب تفريح ميكنند و در شبكههاي اجتماعي حضوري فعال دارند، اما همانند بازيكنان حرفهاي ساير كشورها نه كسي آنها را بازخواست ميكند و نه به خاطر حاشيههايشان جريمه ميشوند. ادامه اين روند فقط سقوط فرهنگي رشتههاي پرحاشيه را سرعت ميبخشد و بس.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار