بسيجی هوشمند بايد بيش از هرچيز به اين مطلب بيانديشد كه امروز صحنه نبرد از ميدان نبرد نظامی به عرصه فرهنگی انتقال يافته است و علاوه بر فعالیت در دیگر عرصهها، بايد متوجه باشد كه نوك پيكان دشمن امروز متوجه عرصه فرهنگی است و اگر موفقيتی هر چند كم در اين عرصه بدست آورد، برای او بزرگترين پيروزی خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری بسیج از یزد: نام بسيج يادآور خاطره عزيزترين نهاد
و بزرگترين مردان تاريخ ما است. نهادی كه به تعبير امام راحل تشكيل آن «يقينا از
بركات و الطاف جليه خداوند تعالی بود.» و «شجره طيبه و درخت تناور و پرثمری است كه
شكوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق میدهد.»
مقام معظم رهبری درباره فرهنگ بسیجی و ارتباط آن با مشکلات کشور
فرمودهاند: «فرهنگ بسیجی است که می تواند بر همه تحولات این کشور فایق بیاید و حرکت این کشور را تضمین کند» و در بیانی
دیگر خواستگاه این فرهنگ را چنین تبیین کردند:«فرهنگ بسیجی... نشأت گرفته از روحیه
ی ایمان و ایثار توأم با تلاش انقلابی عزیزان بسیجی می باشد.»
بديهی است در فضای سياسی و رسانهای موجود و تكاپوی جريانها و
نخبگان برای دستيابی به فرصتهای خدمت به جامعه و تهديدها و فرصت های پيش روی،
بسيج همچنان و بدون وقفه نقش خويش را در حراست از انقلاب اسلامی، حفاظت از
دستاوردهای انقلاب اسلامی، پشتيبانی از ولايت مطلقه فقيه، مقابله با تهديدها و
توطئه های گوناگون دشمنان و جذب و سازماندهی آحاد مردم ايفا مینمايد و در اين
مسير با استقبال عمومی نيز مواجه میگردد و اعتماد زايد الوصف جوانان و آحاد مردم
در اقشار مختلف بسيجيان را در انجام وظيفه سنگين خويش راسخ تر و ثابت قدم تر میسازد.
دشمن روزگاری اميد داشت تا در عرصه نظامی، انقلاب را شكست دهد اما
ديری نپاييد كه به اشتباه خويش پی برد و فهميد ملت مسلمان ايران با اين توان و
قدرت نامحدود، شكننده نيست و از پای در نخواهد آمد. سپس سعی كرد تا در عرصه
اقتصادی ملت را محصور كند و به گمان خويش در تنگنای فقر آنها را از بين ببرد ولی
مقاومت مردم با ايمان در مقابل مشكلات اقتصادی و تلاش بسيجيان در عرصه اقتصادی،
اين نقشه دشمن را هم نقش بر آب كرد.
انقلاب اسلامی ايران قبل از اين كه حركت نظامی، سياسی، اقتصادی و يا
اجتماعی باشد، حركتی فرهنگی است، و اصولا بُعد فرهنگی آن قبل از ساير ابعادش مطرح
میشود. اسلام از راه فرهنگ در درون جوامع نفوذ پيدا میكند و تا وقتی كه فرهنگ
اسلامی در جامعهای رسوخ نكند، جامعه اسلامی به معنای واقعی آن شكل نگرفته است.
در انقلاب ايران، فرهنگ اسلامی به بركت راهنمايي پيامبرگونه امام
بزرگوار(رحمه الله) و ياران صديق او، زنده
شد، و انقلاب را به پيروزی رساند. احيای فرهنگ اسلامي در جامعه ايرانی عامل پيدايش
انقلاب شد و تعالي آن نيز به همين عامل بستگی دارد. تا وقتی انقلاب زنده خواهد بود كه فرهنگ اسلامی در كشور حيات داشته باشد و
اين انقلاب در صورتی آسيب میبيند كه فرهنگ اسلامی كه پايه انقلاب است، آسيب ببيند.
بنابراین دشمن به اين نتيجه رسيد كه تنها چاره آنها در عرصه فرهنگی
است و فقط از راه فرهنگ میتوانند اين ملت را نابود كنند، از اينرو تمام تلاش
خود را صرف اين كردند تا نيروهای فعال و كارآمد جامعه را از لحاظ فرهنگی ضعيف و
سست كنند و متأسفانه كم و بيش موفقيتهايی نيز بدست آوردند.
از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب از راهبردها،
فنون و شگردهای متنوع و متعددی بهره جست تا هم از گسترش دامنهی نفوذ انقلاب در
بین ملل دیگر جلوگیری کند، و هم زمینه را برای سلب هویت اسلامی و انقلابی قشرهای
مختلف، بهویژه قشر جوان، و مسخ باورها و ارزشهای بنیادی جامعه مهیا سازد. برای
تحقق هدف اخیر، به ویژه در سالهای پس از پایان تهاجم نظامی عراق، با برخورداری از
حمایت غرب، از روش پراثری به نام «تهاجم فرهنگی» سود جست.
تهاجم فرهنگی یکی از گسترده ترین یورشهای دشمن به انقلاب اسلامی
ایران است. این یورش بیش از هرچیز در پی مسخ و کم رنگ ساختن بنیانهای فکری و عقاید دیرینه مردم مسلمان ایران است. گرچه این یورش همه
گروههای سنی را، به فراخور ویژگیهای فرهنگی و روان شناختی، آنان آماج قرار میدهد، لیکن جوانان را بیش از دیگر گروههای سنی فراخور یورش قلمداد میکند. از همین روی، بخش عمدهای از سرمایه و نیروی خود را معطوف آنان
میسازد. چه دشمن نیک میداند که رویگردانی آنان از ارزشهای اسلامی و انقلاب
اسلامی مخربترین اثرات را برای جامعه اسلامی در پی خواهد داشت.
غرب در تهاجم فرهنگی خود علیه ایران، تلاش کرد تا با اقدامات از پیش
تعیین شده و منظم « نظام فرهنگی» برخاسته از انقلاب اسلامی را تضعیف، و به جای آن «نظام
فرهنگی حاکم بر جهان غرب» را جایگزین نماید. و برای تحقق این هدف کلان، با بهرهگیری
از روشهای متعدد آموزشی، تبلیغی، تهییجی و انتشاراتی، برای تضعیف ارزشهای دینی
مردم ایران (از طریق تضعیف روحانیت، با اشاعه فساد، ترویج ایدئولوژیهای غیر
دینی)، تغییر نگرش جوانان نسبت به دنیای غرب و تحقیر فرهنگی (از طریق تحقیر مفاخر
ملی، معرفی و ترویج الگوهای غربی، تحقیر توانمندیهای مردم ایران، ترویج ازخودبیگانگی
و ...) تلاشها و اقدامات گستردهای طراحی و اجرا کرد. آشکار است که غرب به دلیل
بهره گیری از ابزارها و رسانههای مختلف نظیر شبکههای ماهوارهای، فیلمها،
تصاویر و محصولات صوتی مختلف ومغایر با فرهنگ اسلامی، خبرگزاریهای جهانی (استکبار
خبری) و رادیوها، و برنامهریزی حسابشده برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان،
توانسته است حجم وسیعی از نوجوانان و جوانان کشورمان را مخاطب قرار دهد و برارزشها،
هنجارها و نگرشهای آنان تاثیر گذارد.
بنابراين در اين زمان وظيفه بسيجی در پاسداری از انقلاب و ارزشهای
آن و نقشی كه بسيج و تفكر بسيجی میتواند در حفظ و تداوم و بالندگی انقلاب و فرهنگ
داشته باشد، بر كسی پوشيده نيست.
علاوه بر كسب علم؛ خودسازی، تقويت اراده و انگيزه برای حركت نيرومند
بسيجی در عرصههاي مختلف ضروري است. در دوران جنگ زمينه برای خودسازی فراهم بود
زيرا فضای حاكم بر جامعه، فضای ايثار و شهادت بود، وقتی پيكرهای پاك شهدا تشييع میشد،
فضای جامعه را عطرآگين میكرد و همه را تحت تأثير قرار میداد. جلسات زيارت
عاشورا، دعاهای توسل و شبزندهداریها زمينه را براي خودسازی جوانها فراهم میكرد
و آثار و بركات شگفتانگيزی در پي داشت كه در طول تاريخ كمنظير و شايد بینظير
بوده است. اما به نظر میرسد پس از آن دوران ارزشها و فرهنگ ايثار و شهادت كمرنگ
شده است و دشمن نيز سعی دارد، انقلاب و جوانها را از فرهنگ ايثار و شهادت جدا كند
تا به آسانی بتواند اين انقلاب را از مسير اصلیاش منحرف كند و بر سرنوشت ملت و
كشور حاكم شود.
بسيجی هوشمند بايد بيش از هرچيز به اين مطلب بيانديشد كه امروز صحنه
نبرد از ميدان نبرد نظامی به عرصه فرهنگی انتقال يافته است. علاوه بر اين كه در
عرصه صنعتی و كشاورزی و عمرانی تلاش خودش را انجام میدهد، بايد متوجه باشد كه نوك
پيكان دشمن امروز متوجه عرصه فرهنگی است و اگر موفقيتی هر چند كم در اين عرصه بدست
آورد، برای او بزرگترين پيروزی خواهد بود.
بنابراين نخستين وظيفه بسيجي در اين عصر كسب آگاهی از اهميت نبرد
فرهنگی و درك موقعيت خطير فرهنگ بسيجي است و توجه به اينكه دشمن تمام تلاشش را
براي نابودی اين فرهنگ به كار گرفته است. با انديشه درباره فعاليتهايی كه در داخل
و خارج كشور هدايت و انجام میشود، میتوان نمونههای بارز اين نقشه شوم را آشكارا
مشاهده كرد.
با توجه به اينكه ماهيت تلاش بسيجی در اين عصر بايد در مسايل فرهنگی
باشد، ابتدا شناخت فرهنگ غرب و سپس مقابله با تهاجمات آن، ضروری به نظر ميرسد.
پس از درك درست خطر فرهنگي و شناخت دشمنان و نقشههای آنها، تشخيص
وظيفه مشكل نيست بسيجی بايد در عرصه فرهنگی خود را تقويت
كند و فعاليتهای فرهنگی را هدف اصلی خويش قرار دهد.
منظور از فعاليت فرهنگی و رشد فرهنگی در تفكر بسيجی روشن است، هرچند
با القائات غربزدهها فرهنگ نيز دارای معانی متضاد شده اما در تفكر بسيجی فعاليت
فرهنگی و رشد فرهنگی به معنای شناخت بهتر اسلام و پاسداری از ارزشهای دينی است،
دينی كه بسيجيان جان خويش را نثار آن میكنند و انقلاب نيز به رهبری امام با تكيه
بر اسلام و ارزشهای آن به پيروزی رسيد.
نیروی مقاومت بسیج، طرحهای فرهنگی و هنری مختلفی را بکار بسته است
تا با تقویت بنیانهای معنوی جوانان آنان را در برابر «هجمه» فزاینده فرهنگی مصون
دارد.
این نیرو، برای مقابله با تهاجم فرهنگی از راهبردها، فنون و روشهای
مختلفی استفاده نموده است. از جمله راهبردها و فنون مورد استفاده بسیج میتوان به
راهبردهای «ایمن سازی»، «مبارزه مستقیم فرهنگی» و «ترویج اندیشههای نو»، و از
میان فنون، به «تقویت بنیه فرهنگی»، «رعایت بهداشت فرهنگی»، «تقویت عزت نفس و
خودباوری»، «غنیساختن اوقات فراغت»، و «ممانعت از ترویج ابزارهای ضدفرهنگی»
اشاره نمود. همچنین، نیروی مقاومت بسیج برای مقابله با تهاجم فرهنگی و افزایش طراز
و غنای فرهنگی جوانان از روشهای مختلفی نظیر آموزش، اردو، تبلیغات و...استفاده
نموده است.
بسیج با انجام اقدامات فرهنگی توانست سالیانه چند میلیون جوان را که
بیش از همه آماج تهاجم فرهنگی اند، تحت پوشش قرار دهد. و هر یک را به فراخور
استعدادها، نیازها، علائق و ... در یک یا چند مقوله فرهنگی، هنری، عقیدتی، سیاسی،
علمی و ... تحت آموزش قرار دهد.
بسیج در تمام این فعالیتها در صدد آن است تا ارزشهای دینی را در
جوانان تقویت کند، هنجارهای مختلف را به آنان بیاموزد، اعتماد به نفس آنان را
نیرومند سازد، پیوند آنان را با رهبری نیرومند سازد، و روحیه سلحشوری و مبارزه با
استکبار را در آنان ایجاد کند.
نویسنده: جواد فاطمی