رساله حقوق امام سجاد(ع) یکی از منابع مورد استفاده جهت شناسایی حقوق انسانها حیوانات و گیاهان از دیدگاه این امام شیعیان است.
در این زمان که دولتهای غربی سخن از حقوق بشر می گویند امام سجاد(ع) 1400 سال گذشته تمامی حقوقی را بر عهده انسان در ارتباط با محیط پیرامونی خود دارد را بیان می نماید و این نشان از نوعی احساس تکلیف ائمه شیعه در مقابل پیروان و تمامی انسان ها است تا از این طریق راه رستگاری را به انسان ها بیاموزند.
گزیده ای از این رساله در ادامه ذکر کرده ایم:
شرحی بر کتاب «رساله حقوق امام سجاد (ع)» یک جلد از مجموعه زندگانی 14 معصوم (ع) است که به قلم علیمحمد حیدری نراقی به رشته تحریر درآمده است. «رساله حقوق امام سجاد (ع)» 51 حق در زمینههای مختلف از قول ایشان را نقل میکند که حیدری نراقی شرحی بر این رساله نوشته است.
وی درباره ضرورت مطالعه درباره شخصیت و ابعاد وجودی معصومین (ع) گفت: ما هنوز حتی به یکهزارم شناخت خود از ائمه معصومین (ع) دست پیدا نکردهایم. آنها بندگان خاص خدایند و مظهر علم و جمال و همچنین تمام صفات و کمال الهیاند.
نراقی نمونههایی از حقهایی را که در شرحی بر کتاب «رساله حقوق امام سجاد (ع)» آمدهاند، اینگونه برمیشمارد: حق اعضای بدن مانند دست، پا، زبان، چشم و گوش بر انسان، حق شوهر بر زن، حق زن بر شوهر، حق پدر و مادر بر فرزند، حق فرزند بر پدر و مادر، حق امام جماعت بر مأموم، حق مأموم بر امام جماعت، حق اقوام و خویشان بر انسان، حق مؤذن، حق طلبکار، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر ازجمله این حقوقاند.
وی با تأکید بر ضرورت مطالعه و پژوهش در زندگانی معصومین (ع) افزود: مطالعه در رفتار، گفتار، احادیث و روایات معصومین (ع) در موقعیتها و مراحل مختلف زندگانی آن بزرگواران و تعمق در سیره عملی آنها میتواند گرهگشای سختترین گرههای کور زندگی همه انسانها در همه دورهها باشد. باید هرچه بیشتر با تمام زوایا و جنبههای مختلف زندگانی و سیره بزرگواران آشنا و درباره آن بخوانیم و بنویسیم.
مقدمه
حقوق، مفهومی عام است که شامل مجموعهی مقررات، قواعد و اصولی میشود که روابط و مناسبات میان اجتماعات و افراد را به نحو متقابل تنظیم میکند.
نظام حقوقی در مکتب انبیا علیهمالسلام بهویژه در اسلام، جامعه را بر اساس کرامت انسان استوار دانسته و بر مبنای معارف و عقاید صحیح بازسازی میکند و با نفی ارزشهای کاذب نژادی و قومی، همهی مؤمنین را از قبایل، طوایف و نژادهای گوناگون، سفید و سیاه و عرب و عجم را بهعنوان جامعهی واحدی میشناسد. قوانین اسلام هماهنگ با فطرت است و نیازها و تمایلات انسان را در مسیری معتدل موردتوجه قرار میدهد.
از زمانهای بسیار قدیم، کتابهای اخلاقی و حقوقی فراوانی تدوینیافته، ولی کمتر نویسنده و صاحب مکتبی را سراغ داریم که نمونهی کامل عمل و نمود عینی گفتهها و اندیشههای خود باشد، مگر انبیای عظام و ائمهی معصومین علیهمالسلام.
امام سجاد علیهالسلام یکی از این انسانهای شاخصی است که حقوق مبتنی بر کرامت انسانی را علمأ و عملأ ارائه فرموده است.
لازم به ذکر است که حقوق در این نوشتار که برگرفته از کتاب رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام (شرح نراقی) بر مبنای موضوع رسالهی حقوق امام سجاد علیهالسلام دستهبندی شده است.
حق خداوند
{فَامِّا حقّ الله الاکبرُ فإنَّک تعبدهُ لا تُشرِکُ به شَیئا فإذا فعَلتَ ذلکَ بإِخلاصٍ جعلَ لک عَلی نفسهِ أن یکفِیکَ أمرَ الدنیا والآخرةِ و یَحفظَ لَکَ ما تحِبُّ منها}
(و اما حق بزرگتر خداوند آن است که او را بپرستی و چیزی را شریک او قرار ندهی و اگر از روی اخلاص چنین کنی، خدا بر خود مقرر کرده کار دنیا و آخرت تو را به عهده گیرد و آنچه را دوست میداری برایت نگه دارد.)
موجودات و اطاعت تکوینی
تمام موجودات عوالم هستی خدا را سجده میکنند و اوامر تکوینیاش را به جبر اطاعت مینمایند، آفتاب و ماه و ستارگان بهفرمان او مدار خود را میپیمایند و به وظیفهای که در نظام خلقت به عهدهی آنها گذارده شده است عمل میکنند. کوهها، درختها، جنبندگان، همه و همه، مطیع بیقیدوشرط ذات اقدس الهی هستند و بیچونوچرا اوامرش را به کار میبندند.
اما قرآن شریف وقتی به انسان میرسد میفرماید: { ألم ترَ أَنَّ اللهَ یسجدُ له من فی السماوات و من فی الارض و الشمسُ والقمرُ والنُّجومُ والجبالُ والشجرُ و الدَّوابُّ و کثیرٌ من الناسِ و کثیرٌ حقَّ علیهِ العذابُ[1]}
(آیا ندیدی خداوند را سجده میکنند تمام آنچه در آسمانها و زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم، بسیاری از مردم او را سجده نمینمایند و از امرش سر باز میزنند و سرانجام به جرم تخلف و سرپیچی معذب میشوند.)
اگر کسی سؤال کند که چرا همهی انسانها خدا را سجده نمیکنند و اوامرش را اطاعت نمینمایند، در پاسخ گفته میشود انسان دارای دو بعد است، یکی بعد تکوینی و آن دگر بعد تشریعی. در بعد تکوینی، انسانها همانند تمام موجودات عالم وجود، مطیع بیقیدوشرط خدا هستند و قدرت کمترین تخلفی را از فرمان او ندارند، قلب همهی مردم به امر باریتعالی میتپد و خون به تمام بدن میفرستد، رحم مادر طبق دستور الهی جنین پرورش میدهد و نمیتواند از برنامههای مقرر سرپیچی کند، کلیه و کبد، اعصاب و عروق، معده و جهاز هاضمه و دیگر اعضای قوای تکوینی، آنها همه فرمانبردار خدا هستند نمیتوانند از مرزی که برای هرکدام مقرر گردیده فراتر روند.
آزادی بشر
آزادی بشر در بعد تشریعی است و این آزادی سرمایهی گرانقدری است که خداوند به انسان اعطا فرموده است. اگر مردم آزادی تشریعی خود را در اطاعت از حضرت باریتعالی بهکارگیرند و اوامر الهی را اجرا نمایند، مدارج کمال را میپیمایند، به مکارم اخلاقی متخلق میشوند و انسان واقعی میشوند.
حضرت علی علیهالسلام فرمود: طاعت خداوند کلید هر درستی و صواب و مایع اصلاح هر انحراف و فساد است.[2]
اگر مردم، آزادی تشریعی خود را در اطاعت از هوای نفس و شهوات زیانبار بهکارگیرند، گناه و ناپاکی، عقلشان را تیره میکند، از واقعبینی بازمیمانند، کور و کر میشوند، عمرشان به پایمال کردن ارزشهای انسانی سپری میگردد و سرانجام با شقاوت و بدبختی میمیرند و نتیجهی کارهای ناروای خود را با کیفر الهی مشاهده خواهند نمود.
رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: دوریکن از مستی گناه، چه آنکه مستی گناه همانند مستی شراب است، بلکه شدیدتر از آن، خداوند در قران شریف فرموده: آنان کر و گنگ و کورند و از این وضع بدی که دارند برنمیگردند.[3]
اثر سرپیچی از اطاعت
تخلف از اطاعت باریتعالی موجب فسق است و متخلف گناهکار؛ اما در پارهای از مواقع موجب شرک در طاعت است و خداوند هر دو را در یک آیه از قرآن شریف آورده است:
{ولا تأکلوا مِمّا لم یُذکرِ اسمُ اللهِ علیه و إِنّهُ لَفسقٌ وَ إِنَّ الشّیاطینَ لَیُوحونَ إلی أَولیائهِم لَیُجادِلوکم و إِن أَطَعـتُمُوهم إِنَّکم لَمُشرکون}[4]
(و ازآنچه نام خدا بر آن برده نشده نخورید و این کار گناه است، شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا میکنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.)
شیاطین با قرارهای پنهانی خود میخواهند با شما در مورد گوشت حیوان مرده جدل کنند. اگر از آنان اطاعت نمودید و از حرمت میته که امر الهی است تخلف کردید، شما حتماً به شرک گراییدهاید.
شرک در طاعت و عبادت
اگر کسانی از گوشت حیوانی بخورند که موقع ذبح نام خداوند بر آن برده نشده باشد مرتکب فسق گردیدهاند و مشمول قسمت اول آیه هستند، اما اگر کسانی تحت تأثیر مجادله کفار و مشرکین قرار گیرند حرمت گوشت میته را که صریح قرآن شریف است نادیده انگارند، فرمان جدال کنندگان را اطاعت نمایند و از اطاعت باریتعالی سر باز زنند، مشمول قسمت دوم آیه مذکورند.
خداوند در قرآن شریف، صریحاً آنان را مشرک خوانده است و به فرمودهی امام صادق علیهالسلام:
(این عمل، شرک در طاعت است و شرک در پرستش نیست.)
اخلاص
انسانهای آزاده و بریده از هر قیدی که در بند بهشت و نعمتهای اخروی نیز نیستند، ازآنجهت بهشت را میطلبند که بهشت، منزلگاه قرب الهی است و ازآنجهت نعمتهای الهی را میخواهند که نشانهی عنایت و لطف خداوند به چنین بندگانی است. کاری به اصل منزل و آنچه در آن هست ندارند. این همان اخلاص در عبادت است که میتواند از دسترس همهی وسوسههای شیطانی دور باشد.
وقتی شیطان از فرمان الهی تخلف کرد، خداوند او را از مکان قربش بیرون کرد و فرمود: (از منزل گاه قرب بیرون برو که لعنت الهی تا قیامت بر تو باد.[5])
گفت: (خدایا من سالهای طولانی تو را عبادت کردم و از تو مزد عبادتم را میخواهم)
خطاب آمد: چه میخواهی؟
(به من مهلت بده تا روز قیامت زنده باشم)[6]
از جانب خداوند خطاب آمد: (به تو مهلت دادیم ولی تا روز و زمان معین)[7]
او هم در جواب گفت: (قسم به عزت تو، همهی انسانها را گمراه خواهم کرد، در کمین همهی انسانها مینشینم مگر آنهایی که مخلص هستند و از دسترس من دورند.)[8]
بنابراین دوری از وسوسههای شیطان، جز با عبادت خالص ممکن نیست.
(شما مأمور شدهاید که خدا را خالصانه عبادت و اطاعت کنید.)[9]
و در دیگر آیه میفرماید:
پس هرکس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته انجام دهد و هیچکس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.[10]
آنکس که لقای الهی را میطلبد، یعنی میخواهد با عبادت به ملاقات خداوند برود و به خلوت او راه پیدا کند، نباید در این عبادت شریکی قائل شود.
دربارهی اخلاص روایات فراوانی وارد شده است، از آن جمله:
(اگر کسی چهل روز، خدا را خالصانه عبادت کند، قلبش از آلودگیها منزه میشود و چشمههای حکمت از دل او بر زبانش جاری میشود.)[11]
مهم این است که انسان بتواند این اخلاص را که جدا در معرض خطر بوده و آفات و بلاهایی آن را تهدید میکند به دست آورد. در روایاتی معروفی آمده است:
(همهی انسانها در معرض سقوط و خطرند، جز علما و همهی علما در معرض سقوط و خطرند، مگر آنان که به علمشان عمل میکنند و همهی علمای اهل عمل در معرض خطرند مگر آنان که عمل خالص انجام میدهند و آنان که عمل خالص انجام میدهند با خطری بزرگ و عظیم مواجه هستند.)[12]
خلوص متاعی است که اگر با کمترین غشی در آن پیدا شود، خود را نشان میدهد.
لقمان به فرزندش میفرماید: اگر میخواهی عملی عرضه کنی عمل خالص بیاور، برای اینکه ناقد (کسی که به امری و کاری رسیدگی میکند و سره را از ناسره بازمیشناسد) خیلی بیناست.[13]
نقاد معیار و سنگ محک دارد، سنگ محک برای اعمال انسانها وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است. در زیارتنامهی آن حضرت میخوانیم: (اَلسَّلامُ علی میزانِ الاَعمالِ)[14] ؛ عمل انسانها برای پیدا کردن درصد خلوص و میزان پاکیزگیشان، با عمل یک انسان به تمام معنی خالص، یعنی وجود مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام محاسبه میشود.
اخلاص گوهر گران بهایی ست که بیش از هر چیزی در معرض خطر است و اصولاً چیزهای قیمتی در معرض خطرند و اگر انسان در خانه، چیزهایی بیارزشی داشته باشد، اولاً اگر دزدی وارد خانهاش شود به آنها اعتنا نمیکند و ثانیاً خود او هم هیچ انگیز ای برای حفاظت و صیانت از آنها ندارد، اما اگر دری گرانبها، طلایی نایاب یا کیمیا و اکسیری در اختیار داشته باشد، آن را درجایی مطمئن پنهان کرده حتی وسایل و بزاری را برای نگهبانی از آن به کار میگیرد؛ بنابراین اخلاص گوهر ارزشمندی است که در معرض انواع و اقسام آفتها قرار دارد.
مهمترین و خطرناکترین تهدیدکنندهی این کیمیای ارزشمند دو چیز است: یکی عجب و دیگری ریا.
[1] سورهی حج، آیه 18
[2] فهرست موضوعی غرر، ص 219
[3] میزان الحکمه، ج 3، ص 448
[4] سوره انعام، آیه 121
[5] سوره زمر، آیه 79 و 80
[6] سوره ص، آیه 79
[7] سوره ص، آیه 81
[8] سوره ص، آیه 83
[9] سوره بینه، آیه 5
[10] سوره کهف آیه 10
[11] بحارالانوار، ج 67، ص 242
[12] بحارالانوار، ج 97، ص 330
[13] اختصاص، ص 341
[14] بحار النوار، ج 97، ص 330
منبع: کافه حقوق