خبرهای داغ:

به جای جبران خسارت‌های فتنه در انتخابات شرکت می‌کنیم!

اعتراض به بی‌حسّی مخاطبانِ «روشنفکری سکولار» و به جای جبران خسارت‌های فتنه در انتخابات شرکت می‌کنیم! از جمله مطالبی هستند که در بسته امروز گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس به آنها پرداخته شده است.
کد خبر: ۸۶۲۰۱۱۲
|
۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۲
به گزارش خبرگزاری بسیج، تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابه‌لای رسانه‌های کشور می‌پردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیل‌های موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.

 

*** 

 

مردم حرف‌های کدام روشنفکران را می‌پذیرند؟!

اعتراض به بی‌حسّی مخاطبانِ «روشنفکری سکولار»

اعتماد گزارش داد: هادی خانیکی، فعال اصلاح‌طلب و مشاور رئیس دولت اصلاحات به تازگی در یک میزگرد پیرامون مقوله «روشنفکری» اظهار کرده است:

کسی که به حسینیه ارشاد می‌رفت و حرف شریعتی را می‌شنید تا فردا آرام و قرار نداشت که کاری بکند. اما امروز بعد از اینکه مخاطبان جامعه روشنفکری ما حرف‌های روشنفکران را می‌شنوند هیچ کاری نمی‌کنند!

 

*اظهار نظر خانیکی قابل خدشه است.

به این معنی که بر خلاف نظر وی مبنی بر اینکه مخاطبان روشنفکران هیچ کاری نمی‌کنند؛ اتفاقاً جامعه ایرانی نسبت به «روشنفکری متعهد» علقه‌های بیشتر و موسعی یافته و از ساحت «روشنفکری سکولار» و «روشنفکری غیر متعهد» نیز فاصله گرفته است.

کما اینکه در جامعه امروزی دیده می‌شود که پس از صلای روشنفکران متعهد جامعه، رخدادهایی مثل «9 دی» شکل می‌گیرد که به اذعان دوست و دشمن، بزرگترین گردهمایی مردم ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.

9 دی اثبات می‌کند که مردم ایران اتفاقاً نه تنها فسرده و بی‌حسّ نیستند بلکه دایره مخاطبان روشنفکری متعهد در ایران به شدت بسط یافته و فراخ شده است.

همچنین است که حضور 40 میلیونی مردم در انتخابات سال 88 با صلای روشنفکران متعهد و همچنین حضور گسترده آنها در انتخابات بعدی، یعنی انتخابات مجلس نهم در سال 90 نیز (با وجود تحریم آن انتخابات از سوی روشنفکران اصلاح‌طلب!) نیز شاهدی دیگر بر همین مدعاست.

جامعه مخاطبان روشنفکری متعهد همچنین از چارچوب مرزهای ایران نیز گذر کرده و در «محور مقاومت» شاهد پیاده شدن منویات روشنفکری متعهدانه در یمن و سوریه و لبنان و عراق و بحرین هستیم.

و همچنین است که شاهد هستیم خیزشی عظیم به سمت شنیدن شدن نجوای روشنفکری متعهدانه اسلامی در قلب اروپا نیز شکل گرفته است.

در باب روشنفکری غیر متعهدانه و بی‌حسّی مردم نسبت به آن نیز مثال‌های فراوانی در طول تاریخ انقلاب اسلامی وجود دارد.

کما اینکه مثلاً در سال‌های اخیر از سوی روشنفکران متعهد بصورت تلویحی از مردم خواسته شد که مطالبات خود را از کف خیابان پیگیری کنند اما مردم چنین کاری نکردند و آن خواسته مسکوت ماند.

مسئله تقبیح روشنفکری متعهدانه نیز امر مکتومی در نزد یک جریان سیاسی خاص در ایران نبوده است.

مثلاً شخصی به نام تقی آزادارمکی چندی قبل در همین باره گفته بود:

«بهترین تحلیل‌ها را الان در حوزه فرهنگ آنهایی می‌کنند که ما به آنها روشنفکران سکولار می‌گوییم و آنهایی که ما روشنفکران دینی می‌گوییم، هیچی در حوزه دین نمی‌گویند، بلکه اندیشه سکولار را ترویج می‌دهند»!

و ایضاً صادق زیباکلام نیز زمانی روشنفکری مرحوم جلال آل احمد و شهید آوینی را منبعث از تعالیم حزب توده! عنوان کرده بود.

گفتنیست، چندی قبل در یکی از شماره‌های بسته‌های تحلیلی، بخشی از یک سخنرانی کمتر منتشر شده مقام معظم رهبری در سال 58 پیرامون مفهوم روشنفکری منتشر شد که خوانش دوباره آن خالی از لطف نیست.

این سخنان معظم‌له در نشریه‌ی شماره یک حزب جمهوری اسلامی، منتشره در مردادماه سال 1358 به چاپ رسیده است.

«حوادث در آن روزها (دوران ستمشاهی) ساعت به ساعت بود، نه روز به روز. هر ساعت یک حادثه بود. هر ساعت یک انگیزه بود. یک تکلیف بود. وقت اینکه کسانی بنشینند 10 ساعت، 15 ساعت، 20 ساعت یک مسئله را تمام کنند، باقی نمی ماند. نگاه نکنید به آن روشنفکر حرفه ای غیر متعهد که هیچ کار ندارد، می نشیند پشت میز کارش روزی چند ساعت بیانیه و مقاله و جزوه می نویسد.

آنها حسابشان جداست. همانطوری که صبح گفتم روشنفکران حرفه ای در طول این مدت مبارزات مردمی؛ مأیوس کننده ترین گروه ها بودند. این فریادی بود که مرحوم آل احمد بارها می کشید. هر وقت این مرد را دیدیم، همانطور که در کتابهایش هم منعکس است، فریاد و فغان و خروشش از روشنفکران حرفه ای بلند بود.

یادم نمی رود سال 47 در مشهد. آخرین سال زندگی آل احمد جلسه‌ی بسیار دوستانه‌ی پُر سودی داشتیم. و برادران همگام و همفکر ما در مشهد جمع بودند و بحث های زیادی می‌رفت.

خیلی از چهره هایی که از مشهدی ها می شناسید در آن جلسه حضور داشتند. آل احمد می گفت: از بعد از مشروطیت تا امروز یعنی تا سال 47، روشنفکران ما سه کتاب خوب ترجمه نکرده و ننوشته اند. این حرف او بود. در زمان خود ما و در طول این دوران مبارزه، روشنفکرها بعد از آنکه جلسه شان را میرفتند، باشگاهشان را می رفتند، مهمانیشان را می رفتند، بورس تحصیلیشان و یا تحقیقی شان را از دولت شاهنشاهی می گرفتند و می رفتند و برمی گشتند، کارهای روزمره شان را انجام می دادند. در اداره یا مؤسسه ای کارشان را می کردند، سینما و گردش و تفریح عصرشان را می رفتند و خلاصه بعد از آنکه همه ی کارهای واجب و مستحب زندگی را انجام می دادند، دو، سه ساعتی هم می نشستند پشت میز کارشان آقا وار، تمیز، بی دغدغه پای کولر یا بخاری قلم می‌زدند.

این خیلی کار آسانی بود. این غیر از آن روشنفکر مذهبی و یا بخصوص روشنفکر روحانی است که با مردم و در میان مردم است و توی برج عاج نیست.

روشنفکر یعنی آن کسی که آن چیزهایی را می بیند که مردم نمی بینند، کسی که از سطح بالاتری دارد نگاه می کند، مشرف بر مسائل است. جهت گیری ها را می بیند. دشمن ها را می بیند. دشمنی را می شناسد. او وظیفه دارد که زودتر از هرکس دیگر فریاد بزند. خروش برآورد. مردم را بسیج بکند و خانه ای را که دشمن در آن سنگر گرفته تصرف کند. و دزدها را بیرون بریزد؛ اما نمی کند. او مشغله ها و گرفتاری ها، دردها و انگیزه های دیگر دارد. روشنفکر حرفه ای ما تا نیمه ی شب در باشگاه، در کلوپ، در کافه گذرانیده، قهوه اش را خورده، شور علی اف و سمفونی پنجم بتهوون را گوش کرده، درباره ی مسائل آفریقا و آمریکای لاتین گپ فراوانی زده و حالا با وجدان آسوده! آمده خانه و می خواهد بخوابد. او وقت آمدن به داخل صحنه را ندارد.

اگر در کوچه و در میان مردم و از سوی خود مردم سر و صدایی نبود، او اکنون در بستر راحت لمیده بود و حالا هم که غوغای مردم خواب او را برآشفته، انگیزه ی او فقط او را تا روی ایوان می آورد و روی صندلی می نشاند. مردم فقط او را می بینند اما حضور او را در میان خود حس نمی کنند. این است روشنفکر حرفه‌ای.

اما روشنفکر مذهبی درست عکس این است. نمونه اش دکتر شریعتی. یا روشنفکر روحانی. نمونه اش روحانیون مترقی و مبارزی که در طول این سال ها شما در همه جای این مملکت دیده اید. او در میان مردم است. با صدها گونه خواسته و توقع مردم روبرو است. برای او با مردم و در میان آنها بودن خودش کاری، و کار مهمی است.

پس وقت آن را که از سَر صبر و حوصله به قلم زدن بپردازد، ندارد.

هزار مسئله برایش مطرح است. هزار درد، هزار سؤال، هزار نیاز در برابرش قرار می گیرد. مشغله های نقد، او را از پرداختن به طرح های دراز مدت و غیر نقد باز می دارد. این از جهتی خسارت است و در این شک نیست. اما خسارت اجتناب ناپذیری است...»

 

***

 

از نامزدهای برنزی تا وعده‌های پیشامدرن...

وعده «مقرری بیکاری» و «لغو سربازی» برای پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات!

فردی به نام حسین کمالی که گفته شده «عضو شورایعالی سیاست‌گذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان» است با خبرگزاری ایلنا مصاحبه کرده و در بخشی از اظهاراتش با اشاره به برنامه‌های اصلاح‌طلبان برای مجلس آینده از مقولات زیر اسم برده است:

«کاهش خودکشی، توسعه سوادآموزی، آموزش یک زندگی مسالمت‌آمیز، کاهش خشونت اجتماعی، جلوگیری از فرار نخبگان، کاهش طلاق، پرهیز از پرخاشگری»!

وی همچنین در ادامه گفته است: همه مسائل کشور را که نمی‌توان در یک گفتگو توضیح داد. بنابراین ما می‌گوییم مسئله اعتیاد، خودکشی و زندانیان برای ما مهم است و آنها را مورد توجه قرار می‌دهیم. مسئله سربازی برای ما مهم است. جوان‌ها بهترین سال‌های عمرشان تلف می‌کنند و باید مالیات عمر پرداخت کنند. این نیروها را می‌توانیم در بخش‌های دیگر فعال کنیم.

 

*کمالی که دبیر کل حزب اسلامی کار نیز هست، چندی قبل در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرده بود: ما در همه زمینه‌ها برای انتخابات مجلس برنامه داریم. به جامعه می‌گوییم که اگر می‌خواهید به ما رأی بدهید به برنامه‌هایمان رأی دهید. مقرری اشتغال برای همه، اصلاح ساختار اقتصاد، ارتش حرفه‌ای، تامیین اجتماعی عمومی، مقرری بیکاری برای بیکاران، بیمه‌ی عمومی، تحصیلات رایگان در سطح عالی و... برنامه‌هایی هستند که بیان خواهند شد.

(وی البته هم در مصاحبه با ایلنا و هم در گفت‌وگو با ایسنا تأکید کرده است که اجرای این برنامه‌ها منوط به اکثریت شدن اصلاح‌طلبان در مجلس آینده است. مسئله‌ای که مشاهیر اصلاح‌طلب طی یک سال گذشته دائماً بیان کرده‌اند به دلایلی محقق نمی‌شود و صرفاً قرار است به «هر تعداد نامزد ورودی اصلاح‌طلب به مجلس دهم» اصطلاح «برد حداقلی» اطلاق شود-اتفاقی که یقیناً محقق خواهد شد-)

در ادامه همین اظهارات عجیب و قبل از کمالی، دبیر کل حزب اصلاح‌طلب مردمسالاری نیز طی سخنانی گفته بود: در حزب مردمسالاری کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی را به سه دسته نامزدهای طلایی، نقره‌ای و برنزی تقسیم بندی کرده‌ایم!

مصطفی کواکبیان افزوده بود: نامزدهایی که اصلاح‌طلب هستند و از فیلتر شورای نگهبان عبور می‌کنند و دارای رأی حداقلی 10 الی 20 درصد هستند و همچنین عضو حزب مردم‌سالاری هستند، نامزدهای طلایی...نامزدهای نقره‌ای کسانی هستند که اصلاح‌طلب‌اند اما در احزاب دیگر عضویت دارند و نامزدهای برنزی کسانی هستند که جزء اصلاح‌طلبان نیستند اما اصولگرایی خوش‌خیم هستند!

مسئله چرایی عدم توفیق احزاب در ایران و بویژه احزاب اصلاح‌طلب، همواره پرسشی اصلی در ذهن برخی جویندگان بوده است.

سؤال دیگری که احتمالاً می‌توان پاسخ آنرا با تأمل در اظهارات کمالی و کواکبیان دریافت این است که چرا مردم ایران طی 14 سال گذشته در هیچ انتخاباتی، بصورت حداکثری به اصلاح‌طلبان رأی نداده‌اند؟!

 

***

 

راه ترمیم رابطه اصلاح‌طلبان با نظام اسلامی چیست؟!

به جای جبران خسارت‌های فتنه در انتخابات شرکت می‌کنیم!

سیدافضل موسوی، از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، در بخشی از گفت‌وگوی خود با شماره اخیر نشریه صدا اظهار کرده است: اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو، گام‌های بلندی در ترمیم روابط خود با نظام خواهند برداشت!

او افزوده است: انتخابات پیش رو، فرصتی است که اصلاح‌طلبان التزام و اعتقاد خود به نظام را بار دیگر نشان دهند، در انتخابات پیش رو اصلاح‌طلبان تلاش خواهند کرد حسن نیت خود را به نظام نشان دهند.

موسوی همچنین اظهار کرده است:‌ ممکن است در گذشته اصلاح‌طلبان هم قصوری کرده باشند اما دیگران هم مبرا از اشتباه نبوده‌اند.

 

*این چندمین باری است که سران جریان اصلاح‌طلب اظهار می‌کنند که انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی موعد ترمیم روابط آنها با نظام و هنگام نشان دادن حسن نیت آنهاست.

چند روز قبل از موسوی، محمدرضا عارف، رئیس شورایعالی سیاست‌گذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان نیز طی اظهاراتی مشابه در یک دیدار گفته بود: به دنبال حوادث نامیمون 88 و ایجاد برخی سوء ‌تفاهم‌ها، بین بخشی از اصلاح‌طلبان با بخشی از حاکمیت زوایه ایجاد شد. انتخابات اسفند ماه جاری فرصتی است برای ترمیم این فاصله که از طرف اصلاح‌طلبان گام‌های موثری برای حل برخی سوء تفاهم‌ها برداشته شده است.

سوء تفاهم دانستن فتنه سال 88 و یا تقلیل فتنه‌گری‌های محرز سال 88 به مسئله «قصور»! به هیچ وجه رافع خسارت‌های جبران نشده سال 88 نیست.

آنچه که در سال 88 رخ داد، فتنه‌ای بزرگ و سهمگین بود که می‌رفت تا تمام پیکره نظام اسلامی را دچار یک بیماری مهلک سازد اما به مدد لطف الهی و بصیرت خواص و مردم این اتفاق رخ نداد.

مقصرین حوادث سال 88 نیز که فتنه در دامان آنها و تفکر آنها شکل گرفته باید ضمن عذرخواهی رسمی از آن اقدامات، خسارت‌های برجای مانده از فتنه را جبران کنند و تنها طریق ترمیم رابطه با نظام اسلامی نیز همین است ولاغیر.

اینکه قرار باشد گنجشککی رنگ‌آمیزی شده به جای بلبل به مردم و نظام اسلامی قالب شود و شرکت یک جریان سیاسی در انتخابات به منزله پاک‌کن تمام آن آتش‌ها و خسارت‌ها و قتل نفس‌ها تلقی شود امری است که نه عقل سلیم آنرا می‌پذیرد، نه عرف سیاست‌ورزی و نه وجدان بیدار مردمی که یوم‌الله 9 دی را در مقابله با فتنه بوجود آوردند.

بدیهیست که بزرگان اصلاح‌طلب باید بدانند این فرمول غلط، در سال 90 و توسط لیدر جریان اصلاحات نیز به اجرا گذاشته شد تا به اصطلاح، رابطه نظام با جریان اصلاح‌طلب ترمیم شود! اما این اتفاق هرگز رخ نداد و لیدر اصلاح‌طلبان با وجود شرکت در آن انتخابات اما همچنان در انزوا به سر می‌برد.

منظور از انزوای اشاره شده نیز صرفاً ممنوع‌التصویری و ممنوع‌البیانی قانونی فرد مذکور نیست بلکه آن است که وی در هیچ عرصه‌ای از منصه‌های کلان سیاسی نظام راه ندارد و بزرگان و دلسوزان کشور از هم‌کاسه شدن و هم‌تصویر شدن با وی احتراز دارند.

از طرفی در اشاره به اظهارات عارف و موسوی این مسئله را نیز بایستی بیان کرد که وعده بروز دادن حسن نیت نسبت به نظام اسلامی و قانون اساسی با شرکت در فلان انتخابات! اقدامی قابل تأمل است زیرا حسن نیت و حسن عمل جریانات سیاسی باید در تمامی لحظات متبلور باشد.

اکنون این اصلاح‌طلبان و این فرمول شکست خورده شرکت در انتخابات به جای عذرخواهی از فتنه 88...

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار