به گزارش خبرگزاری بسیج،
27 دی ماه، سالروز شهادت مردی است که نقش مهمی در تاریخ انقلاب اسلامی
ایران داشته است؛ مردی از جنس مبارزه، مردی که رهبر معظم انقلاب در وصف او
نوشتند: «سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما»؛ شهید سیدمجتبی نواب
صفوی.
سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی، در سال 1303 در تهران متولد شد و
زندگی پرفراز و نشیب او، تا روز شهادتش یعنی 27 دی 1334 ادامه داشت. او از
کودکی و نوجوانی، سودای مبارزه با ظلم در سر داشت و بارزترین حرکت او، راه
انداختن راهپیمایی علیه کشف حجاب در 16 سالگیاش در تهران بود؛ زمانی که
فقط یک دانشآموز ساده بود و هنوز به عضویت هیچ تشکل مردمی و سیاسی در
نیامده بود. نواب، بعدها با جمعی از کارگران علیه انگلیسیهای حاضر در جنوب
ایران شورش کرد و چون تحت تعقیب قرار گرفت به نجف رفت و پس از آن با تشکیل
فدائیان اسلام و همراهی یارانش در این جمعیت، همچنین با فتوای مراجع، احمد
کسروی نویسنده مرتد را از پای درآورد. فعالیتهای سیاسی او ادامه داشت و
تنی چند از مقامات پهلوی به دست او و یارانش کشته شدند. این حرکتها،
همچنان ادامه داشت و نواب صفوی درصدد گرد هم آوردن نیروهای بیشتری در جمعیت
فدائیان اسلام بود، اما پس از ترور ناموفق یکی دیگر از سرسپردگان رژیم در
27 دی همراه با سه تن از فدائیان اسلام اعدام شد.
زندگی این قهرمان در ادبیات نیز بازتاب داشته و انتشارات سوره مهر حوزه هنری، کتاب هایی را برای معرفی هرچه بهتر وی منتشر کرده است.
پروانه ای که سوخت
«پروانهای که سوخت»، چهارمین کتاب از مجموعه کتابهای قهرمانان انقلاب است
که نویسنده در قالب داستان به زندگی و مبارزات شهید سیدمجتبی نواب صفوی
میپردازد. او در فصول هفتگانه کتاب، بلافاصله از تولد، طفولیت و تحصیلات
اولیه سیدمجتبی عبور میکند و دوست دارد به سرعت مخاطبش را به بخشهای مهیج
زندگی این قهرمان بزرگ و نامدار مردم ایران برساند. نویسنده با وجود
فصلبندی کتاب، هر قصه را در چند پاراگراف تعریف میکند و با ایجاز از آن
ها میگذرد تا خواننده، عصارهای از مراحل گوناگون زندگی سیدمجتبی نواب
صفوی را با تمام جلوههای مبارزاتی وی درک کند.
در «پروانهای که سوخت» نوشته سارا عرفانی، خیالپردازی جایی ندارد و
شخصیتها، همانهایی هستند که در تاریخ معاصر ایران نقشآفرینی کردهاند؛
چراکه قصههای زندگی شخصیت اصلی کتاب به قدر کافی جذاب هست که نویسنده در
اندیشه خلق یک قصه موازی یا مکمل برای اثرش نیفتد.
دانستن اینکه نواب صفوی در کودکی، زمانی که رضاشاه ملعون به دبستانشان
آمده و او به جای استقبال از پهلوی، دستهگل را به سمت شاه پرت کرده، برای
جویندگان تاریخ، حتماً جذابیت دارد. پس از آن است که نواب در جوانی با
تشکیل جمعیت فدائیان اسلام و ترور نویسنده مرتدی به نام احمد کسروی، به یک
قهرمان ملی برای مسلمانان عدالتخواه تبدیل میشود و ... .
سومین پرچمدار
این کتاب، زندگی نامه داستانی شهید نواب صفوی است. داستان زندگی سیدمجتبی
نوابصفوی، با غلیان احساسات مذهبی و دینیاش در برابر کتابهای کسروی آغاز
میشود که در این راستا این جوان مبارز از علما دست خطی مبنی بر مهدورالدم
بودن نویسنده میگیرد. پول تپانچه را هم سیدمحمدحسن طالقانی به او میدهد.
اینها همه مربوط به زمانی است که نواب بعد از جدلها و بحثهای فراوان از
اصلاحپذیر بودن کسروی ناامید شده است. ترور احمد کسروی توسط فداییان
اسلام، اولین نقطه مبارزات این گروه را در کتاب شکل میدهد. موقعیتی زیبا و
داستانی که در بخش دیگری از ماجرا، نمایانگر تلاش حکومت پهلوی برای نشان
دادن شمایلی مذهبی از خود نیز هست.
نویسنده، در روایت زندگی پرفراز و نشیب این قهرمان، اگرچه با رویدادهای
فراوان و مبارزات وسیعی روبهرو بوده، اما به خوبی از عهده روایت داستانی
مهمترین بخشهای زندگی آن شهید با ذکر جزئیات برآمده است. اعدام انقلابی
هژیر توسط فدائیان اسلام و تلاش آنها برای راه یافتن نمایندگان خود و جبهه
ملی به مجلس با رهبری آیتالله کاشانی، از بخشهای خواندنی و جذاب کتاب
است.
تظاهرات علیه رژیم صهیونیستی و دفاع از ملت فلسطین، تألیف کتابی تحت عنوان
«جامعه و حکومت اسلامی» توسط فدائیان اسلام به صورت زیرزمینی، پیشنهادهای
شاه به نواب برای کنترل و به دام انداختن او، ماجرای ملی شدن صنعت نفت،
اعدام انقلابی هژیر و رزم آرا، اختلاف میان فدائیان اسلام و مصدق و سرانجام
کودتای 28 مرداد 1332 از دیگر ماجراهای خواندنی کتاب «سومین پرچمدار» است.