آقای هاشمی؛ بدهکار اصلی شما و فرزندانتان هستید

بسمه تعالی

صد بار لب گشودم و بیرون نریختم            خون ها که موج می زند از سینه تا لبم.

جناب آقای هاشمی رفسنجانی
اين نامه سرگشاده را رنجنامهاي بدانيد از سوي فرزندان پيرجماران كه كمالشان را در تبعيت محض از حضرت امام خامنه اي ميدانند. نامه اي كه فقط رنجنامه نيست مطالبه اي است در مسير تحقق آرمانهاي واقعي حضرت روح الله و نائب بر حقش حضرت امام خامنه اي.

۱-متاسفانه در سخنان اخیرتان دوباره به مانند انتخابات سال ۸۸در کوس نامطمئن بودن انتخابات دمیدید و نظام را تهدید کردید که اگر شورای نگهبان آن طوری که شخص شما می‌خواهد عمل نکند یا رای مردم و نتیجه انتخابات برخلاف میل شما باشد امنیت کشور را برهم خواهید ریخت و بی ثباتی و شرارت فتنه ۸۸ در کشورمان تکرار می‌شود. موضوعی که در مصاحبه چندی قبل شما با روزنامه آرمان آن را به صورت تلویحی بیان کردید و به مانند نامه ۱۹خرداد ۸۸ حضرتعالی چراغ سبز و صدور فرمان آشوب جلوه می‌کرد. اینک یک بار دیگر شاهد همان خط تهدید نظام برای تحمیل خواسته‌های  نابحق از سوی شما و خانواده‌تان هستیم. چنین اظهاراتی در منظومه ادبیات سیاسی به‌روشنی حاکی از تهدید ساختارهای رسمی و قانونی نظام تلقی می‌شود. آیا این اظهارات چراغ سبزی برای فتنه اکبر نیست؟

۲-شما در صحبت هایتان درباره صلاحیت اعضای محترم شورای نگهبان تردید و ابهام ایجاد کرده اید حال سئوال این است که صلاحیت شما را چه کسی تائید کرده است که به خود اجازه می دهید در مورد نهادهای قانونی کشور اتهام وارد کنید؟ شما برای اثبات صلاحیت یکی از کاندیداهای عدم احراز صلاحیت شده مجلس خبرگان ،  به طایفه گرایی و فامیل بازی  سیاسی استناد کرده اید حال اینکه بساط متعفن انتسابات موروثی بیش از ۳ دهه است که برچیده شده است.سئوال این است که اگر فرد مورد نظر شما صلاحیت علمی ورود به چنین مجلسی را داشته چه نیازی به جنجال سازی سیاسی و استدلال های این چنینی دارد.

۳-بدهکاران سیاسی که خود در فتنه ۸۸ بدهی زیادی به ملت و نظام و امام خمینی(ره) دارند حال در مقام طلبکار نشسته اند و ملت و نظام را به بدهکاری به بستگان نسبی امام متهم می کنند.این مردم و نظام نیستند که بدهکارند.بدهکاری اصلی متعلق به شما و فرزندانتان است که با اردو کشی های خیابانی و فتنه انگیزی ظلم نابخشودنی به مردم و نظام رواداشته اید.بدهکار اصلی آقازاده حضرتعالی ساکن در اوین است که با وجود جرائم متعدد علیه امنیت ملی و گلوگاه های اقتصادی همچنان حاضر به پس دادن بدهی های مالی هنگفت خود به مردم ایران نبوده و نیست.بدهکار اصلی فرزند دیگرتان است که با توهین و تهمت ساحت نورانی انقلاب را هتک حرمت می کند..آنچه مسلم است اینکه  بدهکاران واقعی نه نظام و ملت بلکه شما و فرزندانتان است که یکی در میان مستاجر اوین هستند.بی تردید  فرزندان شما در متهم کردن و توهین کردن به نهادهای مردمی و قانونی اشبه به شما هستند.

۴-اشبه الناس به امام خمینی(ره) مردان و زنانی هستند که به جرم اعتقاداتشان در یمن و لبنان و سوریه و عربستان و پاکستان و آذربایجان مظلومانه به شهادت می رسند.اشبه الناس شیخ تقریبی مومن است که در نیجریه در راه آرمانهای حضرت روح الله به خاک و خون کشیده شد نه کسانی که با عملکرد مسئولانه و قانونی یک نهاد انقلابی  مقابله کرده و سعی در تحت فشار قرار دادن و ایجاد هیاهوی سیاسی برای اثبات صلاحیت خود دارند.اشبه الناس بسیجیان امام خامنه ای هستند که در سوریه و عراق روبروی تروریست های تکفیری ایستادگی می کنند نه کسانی که بسیجیان مخلص و بی ادعا را به اتهام تندروی و افراطی گری تکفیر می کنند.

۵-جناب آقای هاشمی! زوال آدمی از آن زمانی شروع می‌شود و شیطان بر گردن آدمی افسار می اندازد که خود را آیینه تمام نمای حق بداند و همه را با منافع خود بسنجد چون سخنانی که سال ۷۹ در دیدار با یکی از تشکل‌ها باصراحت گفته بودید: «من یک فرق با رهبری دارم؛ من قائلم انتخابات محدود و کنترل‌ شده باشد و آدم‌ها را حساب شده از صندوق بیرون بیاوریم! اما رهبری قائلند که انتخابات با حضور گسترده مردم باشد و هرچه مردم می‌گویند، توجه شود». مردم بیدارند و دیگر گوششان از سخنان خواصی که دم دم چون هوای پاییزی تغییر می کنند پرشده است . مردم می‌دانند که فردی که ذره‌ای به جمهوریت و دموکراسی اعتقادی ندارد و زمانی برای مادام العمر شدن ریاستش تلاش می کرد امروز اگر از آزادی انتخابات و حق مردم دم می‌زند، چیزی جز نفع شخصی و رسیدن به آرزوهای محال نیست.

۶-سیره عملی  امام خمینی(ره) در برخورد قاطع با منسوبینش چراغ راه ما در مسائل جاری است.آنجا که پس از سخنرانی سید حسین خمینی به نفع بنی صدر امام قاطعانه دستور دستگیری و انتقال سید حسین خمینی به تهران را می دهد و توصیه می کند که اگر خطایی از او سر زد او را با تیر بزنند.برخورد قاطعانه امام(ره) با بستگان نسبی شان تنها به خاطره نقل شده در این زمینه محدود نمی شود. اگرچه پس از وفات حاج آقا سيد مصطفی، سید حسین به عنوان فرزند ایشان نزد امام جایگاه ویژه ای داشت و از محبوبیت خاصی برخوردار بود اما عدم مرزبندی وی با جریان بنی صدر و منافقین موجب شد تا امام راحل(ره) در نامه ای خطاب به او بنویسد:

»من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کوران‌های سیاسی وارد نشوند، من امید دارم که شما با مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی و با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی.

و در ادامه نیز  امام خمینی (ره) با تاکید بر عدم ورود نوه خود به بازی های سیاسی به عنوان واجب شرعی تاکید می کنند: »من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی می‌کنم که در این بازی‌های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی؛ من به شما امر می‌کنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپرداز « (صحيفه نور، جلد ۱۴، صفحه ۳۴۵)

جناب آقای هاشمی!با دلی پرخون و قلبی شکسته جند کلامی برای شما نوشتیم هر چند که کلام قاصر از بیان ظلم ها و کنایه های شما و بستگان تان به نظام جمهوری اسلامی است. تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام.دل امت حزب الله از رفتار و گفتار شما خون است .امیدواریم در واپسین سال های حیات خویش با اصلاح عملکرد ناصواب گذشته خویش به میان مردم بازگردید.

یک سینه حرف موج زند در دهان ما     از بیم دین اگرچه خموشیم چون حباب

والسلام علی من اتبع الهدی

بسیج دانشجویی دانشگاه صدا و سیما