پدر شهید شاخص رسانه مازندران:

به سعادت نماز شب سیف الله غبطه می خوردم

شهید تبریزی چهره‌ای آرام داشت و بسیار صبور بود. مردم محل نیز بسیار وی را دوست داشتند. نیمه‌های شب که بیدار می‌شدم وی را در حال خواندن نماز می‌دیدم. به حال سیف‌الله غبطه می‌خوردم، از خدا می‌خواستم سعادت خواندن نماز شب را به من نیز بدهد.
کد خبر: ۸۶۳۰۸۱۶
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۳


به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران، خانواده شهید سیف‌الله تبریزی از شهدای شاخص رسانه مازندران با اشاره به اینکه ولایتمداری شاخص غالب شهدای دفاع مقدس بوده است، گفت: شهید تبریزی عاشق ولایت، رهبری و دلباخته امام شهیدان بوده است.

به نقل از تسنیم، هشت سال جنگ تحمیلی، هشت سال حماسه، هشت سال ایثار و هشت سال دفاع مقدس یادآور رشادت‌های شیرمردان پاک و بی‌ادعایی است که از همه دلبستگی‌های دنیایی گذشتند و با لبیک گفتن به فرمان پیر جماران؛ امام خمینی(ره) رهسپار جبهه‌های حق علیه باطل شدند.

سلام ما به آنانی که در اوج شعور، جلوه حق را عاشقانه دیدند و با تقدیم خون خود به‌سوی معبود خود پر کشیدند.

از مرکز استان راهی روستای کوهی‌خیل جویبار شدیم. در مسیر به تصاویر شهدا که در بلوارهای شهر نصب شده بود, نگاه می‌کردم با خود اندیشیدم چگونه پدران و مادران این شهدا فرزندانی انقلابی تربیت کردند.

با رسیدن به مقصد جوابم را یافتم، شهادت سعادتی الهی است که نصیب هر کسی نمی‌شود بلکه مخصوص بندگان خاص خداوند است. بی‌شک حضور پدران و مادرانی که در مکتب عاشورا درس ایثار را از امام حسین(ع) آموختند و این بردباری آنها بود که موجب عزت و بزرگی ملت ایران شد. آری در از دست دادن چنین فرزندانی که همه نماد غیرت و رشادت بودند، چه زیباست صبر زینب‌گونه پدران و مادران شهدا.

پس از کمی جست‌وجو به مقصد رسیدیم. پدر و مادر شهید به‌دلیل کهولت سن کمی کسالت داشتند، اما با گرمی به استقبال‌مان آمدند... . مصاحبه را از پدر شهید تبریزی شهید شاخص رسانه مازندران در سال 94 آغاز کردیم.

لطفاً خودتان را معرفی کنید و کمی از سیف‌الله برای ما بگویید؟

بسم رب الشهدا و الصدیقین، حاج ولی تبریزی هستم پدر شهید سیف‌الله تبریزی، خداوند 5 پسر و 2 دختربه‌رسم امانت داد که سیف‌الله فرزند دوم ما در سال 1341 در روستای کوهی‌خیل جویبار به دنیا آمد و در 19 اسفند 64 در منطقه فاو به شهادت رسید. فرزند ما برای خدا بود، در راه او تقدیم اسلام شد.

از کودکی به فرزندانم آموختم در مسیر اسلام و انقلاب باشند که سیف‌الله به‌همراه برادرانش در این مسیر بودند و با حضور در فعالیت‌های انقلابی به فرمان خمینی کبیر لبیک گفتند.

سیف‌الله دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی را در این شهرستان خواند. سپس به‌دلیل عدم‌توانایی در پرداخت اجاره مسکن، دوران دبیرستان را نزد عموی خود که کارمند مخابرات شهرستان نوشهر بود مشغول تحصیل در رشته هنر و کسب علم شد.

چگونه به جبهه اعزام شد و آیا شما مخالفتی با رفتن سیف‌الله به جبهه نداشتید؟

زمان تحصیل سیف‌الله همزمان شد با انقلاب، سیف‌الله عضو بسیج شد و با تشکیل انجمن اسلامی به فعالیت‌های انقلابی پرداخت و زمانی که می‌خواست مدرک دیپلم را بگیرد جنگ تحمیلی آغاز شد. به او گفتیم "پسرم، اول دیپلمت را بگیر بعد با خیال راحت به جنگ برو" برگشت گفت "پدرم، مدرک را می‌شود هر زمان گرفت اما اکنون دین و کشورم در خطر هستند. باید به جبهه بروم، اگر خاک کشورم را از دست دهیم شاید دیگر نتوانیم از دست دشمن پس بگیریم".

از ویژگی‌های سیف‌الله بگویید؟

وی چهره‌ای آرام داشت و بسیار صبور بود. مردم محل نیز بسیار وی را دوست داشتند. نیمه‌های شب که بیدار می‌شدم وی را در حال خواندن نماز می‌دیدم. به حال سیف‌الله غبطه می‌خوردم، از خدا می‌خواستم سعادت خواندن نماز شب را به من نیز بدهد.

سیف‌الله فن بیان و تن صدای خوبی داشت؛ به همین دلیل در بیشترمراسمات انقلابی به‌عنوان سخنران انتخاب می‌شد و در دهه 60 در صدا و سیما مشغول به فعالیت شد. البته وقتی به‌پیشنهاد مربی خود آقای منوچهر طاهایی (مدیرکل وقت صدا و سیمای مازندران) در صدا و سیما دعوت به همکاری شد، این شغل را به‌شرطی پذیرفت که همزمان در جبهه نیز حضور داشته باشد و در منطقه جنگی جنوب و غرب به هنر خود یعنی خبرنگاری بپردازد.

برگزاری یادواره‌های شهدا چه تأثیری بر جامعه به‌خصوص جوانان دارد؟

مردم ما پرچمدار نهضت امام حسین(ع) هستند. باید همه ما برای دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌های اسلام و حریم ولایت، رهنمودها و فرمایشات گهربار مقام معظم رهبری را با جان دل گوش و عمل کنیم. دستاوردهای امروز انقلاب و موفقیت‌های نظام اسلامی نتیجه حفظ روحیه ایثارگری میان جوانان است. جوانان باید یاد و خاطره دلاوران و حماسه سازان دفاع مقدس را پاس بدارند که گرامی‌داشت یادواره شهدا، موجب تقویت روحیه بسیجی و ایثارگری در جامعه می‌شود.

چه انتظاری از مردم دارید؟

مردم وصیت‌نامه سیاسی الهی حضرت امام(‌ره‌)‌ را مطالعه کنند. آرمان بلند شهیدان و رهنمودها و فرمایشات گهربار مقام معظم رهبری را فراروی خود قرار دهند تا بتوانیم با عزت و صلابت در برابر دشمنان مقاومت کنیم.

دشمن چشم به انقلاب و مردم دوخته است. باید در همه صحنه‌ها در میدان باشیم. به دشمنان انقلاب نشان دهیم امام خامنه‌ای را تنها نمی‌گذاریم. اکنون به دهه فجر نزدیک می‌شویم، مردم در راهپیمایی 22 بهمن نیز باید بهتر و پرشورتر از گذشته حاضر شوند.

مادر شهید که با زبان محلی به ما خوشامد می‌گوید با لبخند و تکان دادن سر، حرف‌های حاجی را تأیید می‌کند و با افتخار از شیرمرد شهیدش می‌گوید

بنده اکرم السادات عبدی مادر نبی‌الله، سیف‌الله، عین‌الله، ذبیح‌الله و محمد و 2 دختر به‌نام‌های حلیمه و رقیه هستم. به فرزندانم آموختم مسلمان واقعی یعنی پیرو اسلام بودن، و جانشان را در راه اسلام و امام عزیزمان امام خمینی(ره) و اکنون در راه امام مسلمانان جهان امام خامنه‌ای فدا کنند.

الگوی ما در زندگی پیرو عاشورا و فلسفه عاشورا بوده و رهروی راهی که امام حسین(ع) و یارانش رفتند، تا دین خدا باقی بماند. حضرت زینب(س) رنج و سختی فراوانی را تحمل کرد تا دین جدش باقی بماند و با رشادت‌های خود از زن مسلمان یک الگو در جهان ساخت و اکنون نیز زندگی زنان و دختران ما باید زینب‌گونه باشد.

سیف‌الله بسیجی خبرنگار اهل جبهه و جنگ بود. زمانی که پدرش در جبهه حضور داشت و سیف‌الله به مرخصی می‌آمد آرام و قرار نداشت. می‌گفت "مادر، چگونه در منزل بمانم زمانی که دوستان، همرزمان و پدرم در حال جنگ با دشمن هستند؟"، عاشق امام خمینی(ره) بود و هر لحظه گوش به فرمان رهبرش بود.

مهم‌ترین درس دفاع مقدس چه بود و انتظار خانواده‌های شهدا از مردم در راستای اهداف دفاع مقدس چیست؟

حضور همه مردم در دفاع از انقلاب، گوش دادن به فرمان امام خمینی(ره)، مقاومت، اخلاص، صبر و ایثارگری مهم‌ترین درس دفاع مقدس بود که ما باید این روحیه و اقتدار را حفظ کرده و به نسل‌های بعدی انتقال دهیم.

انتظار دارم صدا و سیما بیشتر به مسائل جنگ، ایثار و شهدا بپردازد تا جوانان امروز ما بیشتر با آرمان‌های شهدا آشنا شوند.

خبر شهادت سیف‌الله را چگونه به شما دادند و عکس العمل شما چه بود؟

در حیاط بودم که عین‌الله به خانه آمد و به من گفت "مادر، اگر یک روز چیزی را به امانت گرفته باشی به صاحبش پس می‌دهی یا نگهش می‌داری؟"، گفتم "صددرصد برمی‌گردانم"، پسرم، سپس بعد از چند ثانیه نزدیک‌تر آمد و گفت "مادر، سیف‌الله امانت خدا در دستانت بود خدا پسش گرفت" ... بغض کردم گفتم "جانم فدای امام حسین، او را در راه علی اکبر امام حسین دادم" که بعد از نیم ساعت فرماندهان بسیجی امانتم را برای آخرین بار نشانم دادند.

شهادت افتخار و سعادتی برای مسلمانان است اما در مسیر راه و اهداف شهدا بودن نیز افتخار کمی نیست باید پیرو راه شهدا باشیم.

آیا سیف‌الله متأهل بود و فرزندی داشت؟

سیف‌الله در سال 63 ازدواج کرد و در سال 64 نیز زمانی که همسرش 6 ماه باردار بود, خبر شهادت وی را به ما رساندند اکنون فرزند پسر شهیدم، یعنی سیف‌الله دیگر ما فارغ التحصیل کارشناس ارشد مهندسی صنایع و دانشجوی دکترا در دانشگاه امیرکبیر است.

از شهادت فرزندم خوشحالم زیرا می‌دانم خونشان درخت اسلام را آبیاری کرد. اگر در صحرای کربلای امام حسین(ع) و یارانش به شهادت نمی‌رسیدند, اکنون شاید اسلام هم این‌گونه نبود.

حرف آخرم آن است که خدایا، تا انقلاب مهدی خامنه‌ای را نگه دار.

ادامه مصاحبه را با برادر شهید ادامه می‌دهیم.

لطفاً خود را معرفی کنید و بفرمایید: آیا شما نیز در جبهه‌های جنگ حضور داشتید؟

عین‌الله تبریزی جانباز 36 درصد و برادر شهید تبریزی هستم. بله، افتخار داشتم من نیز مانند دیگر همسنگرانم در جبهه‌های 8 سال دفاع مقدس در عملیات والفجر 4 و 6 حضور داشتم. همچنین در عملیات رمضان از ناحیه شکم، در عملیات کربلای 5 از ناحیه پشت و کتف و در عملیات کربلای 8 نیز شیمیایی شدم که به‌قول حاجی (پدرم) "شلمچه به شماها نمی‌سازه".

اگر خاطره‌ای از شهید دارید بفرمایید؟

برادرم سردار شهید اسلام شهید سیف‌الله تبریزی جانشین و فرمانده گردان محمد رسول الله(ص) لشکر 25 کربلا بود که از سپاه محمد رسول الله در عملیات والفجر8 به شهادت رسید. زمانی که اعزام شد آخرین وصیت‌نامه خود را به من داد که تاریخش را به‌جای آنکه 6 اسفند 64 بنویسد به‌اشتباه 19 اسفند 64 نوشت که روی آن خط زد و تاریخ درست را نوشت. اما نمی‌دانیم چه حکمتی بود که دقیقاً در همان تاریخ 19 اسفند به شهادت رسید.

در زمان جنگ گفتم "برادر، به سپاه برو" گفت "نه، دوست دارم به ارتش بروم". زمانی که به ارتش رفت به او گفتند "محاسنت را کوتاه کن". گفت "من مقلد حضرت امام هستم هر زمان امامم دستور دهند می‌زنم".

بسیار بیان دلنشینی داشت به‌گونه‌ای که در زمان جنگ نیز با گروه الحادی به مناظره می‌پرداخت. یک روز با یکی از دوستانم به منطقه مرزی رفتیم تا سیف‌الله را ببینیم آنجا به ما گفتند که وی در کلاس است. مدتی منتظر ماندیم دیدیم سرگردها و سرهنگ‌های ارتش از سنگر بیرون آمدند. سیف‌الله نیز به‌عنوان آخرین نفر از آنها از سنگر بیرون آمد، از او پرسیدم "کلاس چه بود، استاد چه‌کسی بود؟" برگشت گفت: "استاد من بودم و درس عقیدتی می‌دادم".

آخرین سمتش نیز در گردان مسلم بود، سپس در فاو جانشین حاج بصیر در گردان یا رسول الله شده بود که بر اثر اصابت خمپاره به شهادت رسید و پیکرش را با تانک زرهی که غذا را به خط مقدم می‌بردند برگرداندند.

مهم‌ترین وصیت‌نامه شهید سیف‌الله چه بود و چه انتظاری از مردم داشت؟

برادرم گفت "اگر آیندگان پرسیدند آیا رزمندگان نمی‌دانستند به چه راهی می‌روند شما به آنها بگویید رزمندگان می‌دانستند قدم به مسیری می‌روند که ممکن است بازگشتی نباشد با این حال با جان و دل به ندای رهبر کبیر خود لبیک گفتند".

به‌نظر من تک تک کلمات در وصیت‌نامه شهدا مهم است اما مهم‌ترین قسمت وصیت‌نامه شهید به‌نظر من "اینک که با یاد خدا برای چندمین بار به جبهه می‌روم نه برای انتقام بلکه به‌منظور احیای دین و انقلابم و امنیت کشور اسلامی پای در پوتین می‌کنم و خدا را به یاری می‌طلبم که مرا به آن سو که خود صلاح می‌داند هدایتم کند. تنها هدف من خدا، مکتب من اسلام، مذهبم شیعه دوازده امامی و مرادم روح‌الله است".

انتظار شما از مردم و مسئولان چیست؟

شهید نماد آزادگی, استقامت و ایثار است. مردم راه امام و شهدا را ادامه دهند، مردم می‌توانند با بصیرت خود جایگاه ولایت را در نظام تقویت کنند. باید تا جان در بدن داریم پیرو ولایت باشیم و انتظار داریم کسانی که در رأس نظام قرار دارند ولایت را قبول داشته باشند.

اکنون دشمنان به‌دنبال ضربه زدن و از بین بردن اسلام و جمهوری اسلامی ایران هستند، زمانی که زیر چتر ولایت باشیم کشور و نظام ما بیمه خواهد بود و هیچ آسیبی به آن نخواهد رسید.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار