هاشمی در روز 12 اردیبهشتماه 1365 با اختصاص بخشی از خطبه نماز جمعه به مسئله خانواده و حجاب و عفاف، به انتقاد از رواج الگوهای غربی در بین خانوادهها پرداخته و در یک رویکرد عجیب و غیرقابلقبول درباره بدحجابها چنین میگوید: "ما الآن افرادی را میبینیم و هرقدر نصیحت میکنیم و از طریق تقوا میخواهیم به این محیط سالم برسانیم هنوز یک مقاومتهای منفی هست و خانمهایی متأسفانه پس از هفت سال از انقلاب هنوز به این راضیاند که مقداری از مویشان بیرون باشد؛ تابهحال با اینطور افراد خیلی با نصیحت و موعظه برخورد کردهایم و هنوز هم بعضی از شهرهای بزرگ این بلیّه را دارند و در بعضی مغازهها اینگونه مسائل ترویج میشود و در بعضی ادارات هنوز خوب مراعات نمیشود و اینها خطرناک است و فکر میکنم که پس از هفت سال تحملمان هم تمام بشود.
مردم
حزبالله چند بار طغیان و دیدید که در خیابانها ریختند و از همین تریبون نماز
جمعه، وزیر کشور و دیگران خواهش کردند و به آنها وعده دادیم که اینها خودشان آدم
میشوند و بازمیبینیم که مثلاینکه اینها یک مقدار احتیاج به خشونت دارند."[1]
هاشمی رفسنجانی در مقوله بدحجابی به همین اظهارات تند کفایت نمیکند و با تهدید بدحجابان به کار اجباری میگوید: "البته شورای عالی قضائی یک پیشنویس لایحهای را تهیهکرده و ما قبلاً به حزبالله وعده داده بودیم که عمل میکنیم و مقدماتش را فراهم کردهاند و همین روزها به مجلس میآید. این لایحه در نظر گرفته است که اردوگاههایی در مناطقی در نظر بگیرند برای بازسازی خانمها و آقایانی که دچار مرحلهای از فساد اخلاق هستند."[2]
هاشمی در ادامه با دزد خطاب کردن این زنان و همسرانشان میگوید: "فکر شده که اینها نوعاً آدمهای مرفهی هستند که درد مشقت کار و این حرفها را نچشیدهاند و با پولهای بادآوردهای که یا شوهرشان دزدیده یا خودشان میدزدند یا به ارث رسیده و یا از چیزهای دیگر، دیگر اینجوری بار آمدهاند و فکر شده که در هر منطقهای یک اردوگاه برای اینها درست کنند و در آن اردوگاه وسایل کار بگذارند، معلمین اخلاق نیز در آنجا بگذارند. احکام دادگاه! یعنی همینجوری نیست که از خیابان بگیرند و به آنجا ببرند؛ کسانی که اینجوری میکنند تحویل دادگاههای فوری میدهند و دادگاهها اینها را محاکمه میکنند و اگر دیدند که مداومت بوده، اینها را تحویل به اردوگاه میدهند. تعیین هم میکنند 3 ماه، 2 ماه، 5 ماه، یک سال، دو هفته آنجا بماند درس بخوانند و کار هم بکنند. خرجشان را هم باید خودشان در آنجا بدهند، چون اینها نوعاً از قشر مرفه هستند. یا آنجا کار بکنند و خرج خودشان را بدهند، یا اینکه در همانجا نخواستند کار بکنند – چون شورای نگهبان که اجباری نمیگوید اینها باید کار بکنند، آزادی است- بنابراین اساس آنها بروند آنجا بنشینند و خرجشان را هم شوهرانشان باید بدهد، دولت خرجی به اینها نخواهد داد "[3]
رفسنجانی
در پایان خطبه نماز جمعه خود راجع به دلایل سیاسی برخی بدحجابیها گفت: "ببینید من بارها در این بحثم گفتم که به اینها
اهانتِ مرگ بر بیحجاب و اینها نکنید، بذارید اینها کمکم بفهمند، اما نمیفهمند؛ بعضیهایشان
عناد دارند، بعضیهایشان اصولاً ضدانقلاب هستند؛ یعنی چون با انقلاب مخالف هستند اینجوری
میکنند که بگویند ما با انقلاب نیستیم.
بههرحال مطمئن باشید که از این به بعد ان شاء الله با آمدن قانون که حرکت قانونی باشد، دیگر در جمهوری اسلامی ما تحمل نمیکنیم که برای تضعیف خانواده و تضعیف رابطه زن و شوهر و تضعیف رابطه بچه و مادر، تضعیف خواهر و برادر و به هم زدن این نهاد مقدس، افراد لاابالی و هوسباز بتوانند مصلحت این جامعه را به بازی بگیرند." (تکبیر نمازگزاران)[4]
هاشمی دریکی دیگر از خطبههای نماز جمعه، به شکلی صریحتر درباره زنان بدحجاب صحبت میکند و میگوید: آقایانی که به کشورهای غربی رفتهاند، میبینند که نسل آنجا به چه بلایی دچار هستند. خانمهایی که فکر میکنند به نام آزادی و...، این حرفها زده میشود، چه میکنند؟ وقتیکه غرب، جنس زن را بهصورت مانکن در ویترین فروشگاهها میگذارد تا زیرپوش، سینهبند و شورت را نمایش دهد، آیا این ارزش و آزادی زن است؟!اگر زنها یکذره شعور داشتند، همین نقطه کافی بود که علیه این آزادی شورش کنند.[5]
آیا آزادی زن این است؟! آنهایی که به کشورهای اروپایی رفتهاند، خانمهای لختوعور را در ویترینها دیدهاند که اصلاً آنها را بهعنوان فواحش، برای مردم مطرح میکنند. در کشورهای اسکاندیناوی مثل سوئد، دانمارک و نروژ، اصلاً، روی فروش دخترهای جوانشان و عرضه کردن خانمهایشان، بهعنوان یک مرکز تأمین ارز کشور تکیه کردهاند و وقتی در مجلس آنها، برای جلوگیری از این کار بحث میشود، مخالفین میگویند نه! این منبع تأمین ارز ماست و جوانها به خاطر همین به اینجا میآیند![6]
این سخنان هاشمی در حالی است که او 5 سال بعد در سخنانی متضاد با سخنان گذشتهاش در پرسش و پاسخ با دانشجویان راجع به برخورد با بدحجابی میگوید: "دیگه حالا شما اگر بخواهید بگید که باید چطور باشد و چطور نباشد، یا توی خیابون از نظر شما خانم با حجابی، حجابش مناسب نباشد، اینکه در اسلام هم نیست که ما بتوانم اینها را به خاطر این حالت مثلاً بیاییم بگیریم حبس بکنیم، اینکه اینطور نمیشود... بهتدریج ما اولاً اینهمه داره نصیحت میشود اینهمه داره توجیه میشود اینهمه قانون گذراندیم بالاخره نیروهای انتظامی مواظب هستند جایی که طغیانی میشود مواظبش هستند اگر فکر میکنید که اقدام دولت این باید باشد که آنچنان بگیروببند بکند که دیگه هیچکس جرئت نکند تخلفی بکند که این وضع در اسلام هم نیست؛ یعنی اسلام چنین چیزی را از شما خواسته به این اجباری که فکر میکنید؟ به نظر من اونایی که زیادتر از این میخواهند یه مقداری افراط به نظر میرسد پیش میآید."
هاشمی با عبور از دهه شصت و رسیدن به قدرت در منصب ریاست جمهوری، به شکل دیگری به بدحجابی یا بیحجابی توجه میکند.
در دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی چنین بیان میکند:"روزی در جلسه هیئت دولت یکی از مسوولان از بیحجابی خانمها در ایران گلایه کرد که در پاسخ رئیسجمهور با خندهای گفت که بگذارید اینها راحت باشند تا در کشور سرمایهگذاری کنند ".[7]
بااینحال هاشمی در فروردینماه 93 با انتقاد از تندرویها میگوید: "هر انقلابی وقتی اتفاق میافتد، با مقدار زیادی احساسات همراه میشود. وقتی انقلاب ما پیروز شد، نیروهایی که خشم از رفتار رژیم قبل در وجودشان بود و آسیبهایی دیده بودند، میخواستند از عوامل رژیم انتقام بگیرند. ادبیاتی که در انقلاب به کار میرود، یک مقدار انسانها را تندرو بار میآورد و تندرویهایی در برخوردها پیش میآید. امام چند بار در فواصل مختلف بیانیه صادر کردند و ترمز زدند. به اینها نگاه کنید. برای شما سخت نیست و حتماً مرجعی برای مراجعات خودتان دارید. حرفهای امام کاملاً روشن است و میتوانید ببینید. حرکتهای انقلاب احتیاج به ترمز داشت که امام این ترمز را زدند."
حال این سؤال پیش میآید در اوایل انقلاب و دهه شصت، چه کسی تندرو، افراطی و رادیکالی برخورد میکرده است؟
[1] - خطبه نماز جمعه تهران، تاریخ 12/2/1365
[2] - همان خطبه
[3] - همان خطبه
[4] - همان خطبه
[5] - خطبه نماز جمعه تهران، تاریخ 25/8/1363
[6] - همان خطبه