خبرهای داغ:

دوپینگ رویِ پرده به مددِ تکه‌پرانی‎‌هایِ اروتیک و فضولات انسانی

اصلا فصل مشترک همه انگاری شده روی صندلی نگه داشتن مخاطب به ضرب و زور این حقه‌ها و تکنیک‌های کوچه و خیابانی! استفاده از واژۀ ناظر به فضولات انسانی هم در صدر این لیست قرار دارد و شوخی‌های جنسی و اروتیک هم در مرتبتِ بعدی!
کد خبر: ۸۶۳۳۸۲۶
|
۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۲
محمدصادق علیزاده- الف. تا اینجایِ جشنواره، فیلم‌ها با شدت و حدّت و غلظت بالایی گوی سبقت را از یکدیگر ربوده‌اند در استفاده از واژه‌ها و الفاظ ناشایست و حتی شوخی‌ها و تکه‌پرانی‌های جنسی و زیرشکمی و اروتیک و دختر و پسری! فرقی هم ندارد مصطفی کیاییِ «بارکد» باشد یا مسعود ده‌نمکیِ «رسوایی‌ها 2» یا رضا درمیشیانِ «لانتوری» یا «زاپاس» بروز نیک‌نژاد که اصلا فصل مشترک همه انگاری شده روی صندلی نگه داشتن مخاطب به ضرب و زور این حقه‌ها و تکنیک‌های کوچه و خیابانی! استفاده از واژۀ ناظر به فضولات انسانی هم در صدر این لیست قرار دارد و شوخی‌های جنسی و اروتیک هم در مرتبتِ بعدی!

اصلا دارد سبک می‌شود در خلق نماهای بحرانی که تا قرار است متلاطم شدن روانی و ذهنیِ کاراکتر به تصویر کشیده شود، فی‌المجلس تعدادی واژه و الفاظِ اسیدی و گاراژی و ته خیابانی با سرعتی قابل توجه پرتاب می‌شود تویِ قاب دوربین و بسته به نوع موقعیت، مخاطب یا می‌رود تویِ شوک یا از خنده قهقهه می‌زند غافل از آنکه حضرت فیلم‌ساز دوپینگ کرده و به ضربِ زیر پا نهادن بعضی مرزهای اخلاقی و فرهنگی دارد لبخند را مهمان چهرۀ او می‌کند یا شوک و بُهتی روانی را روانۀ ذهن و قلب و شخصیت‌ش!

ب. اگر خواسته باشیم یکی از فصل‌ مشترک‌های اکثر فیلم‌های این دوره از جشنواره را لیست کنیم، قطعا جناب سیگار در صدر این لیست جا خوش خواهد کرد و سلطانِ بلامنازع صدرِ جدول خواهد بود. تقریبا نه که قطعا و یقینا، «دود» وجه مشترک اکثر سکانس‌های دومین جشنوارۀ تدبیر و امید است. کاراکترهایی که هنوز تقی به توقی نخورده و گرهی به جان داستان نیفتاده و تعلیقی آفریده نشده، با حالتی عصبی صد البته، سیگار تویِ دست‌ از این سویِ قابِ دوربین به آن سو می‌روند و می‌آیند و بعد هم رگه‌های دود است که حوالۀ بالای کادر می‌کنند و در ادامه هم روانۀ ذهن تماشاگر و مخاطبِ بی‌پناهْ اعم از دودی و غیر دودی!

زن و مرد هم ندارد که اصلا جماعت اناث هم در این فقره پا به پای جماعت ذکور دود می‌کنند و رکورد می‌زنند و چونان نقش لوکومتیو روی فریم‌ها نقش ایفا می‌کنند. هزار مرتبه شکر که حداقل در باب این قضیه تفاوت جنسیتی نداریم. در باب مکانش هم فرقی ندارد که وسط پذیراییِ منزل باشد یا توی ماشین یا بالکن یا پارک هر جای دیگر! درگوشی بگویم تازگی‌ها مشروب هم از این مشمول این قاعده شده و زیر زیرکی دارد جایی باز می‌کند برای خودش در کادر دوربین دوستان فیلم‌ساز. جالب آنکه این فقره هم جای مشخصی ندارد و پارک و خیابان و منزل نمی‌شناسد! 

ج. نمی‌دانم این تحلیل از منظر فمینیسم و سکسیزم است به قول فرنگی‌ها یا نه اما حجم به تصویر کشیدن خشونت‌های کلامی و فیزیکی نسبت به جماعت اناث هم در فیلم‌ها بالا رفته. شاید بشود با جرات مدعی شد که نسبت مستقیمی برقرار است میان این موضوع از یک سو و اجتماعی‌تر شدن ژانر فیلم از سوی دیگر! هرچند همۀ فیلم‌ها در این موضوع، شدت یکسانی ندارند اما بی‌تردید تا اینجا می‌توان «لانتوریِ» رضا درمیشیان را در صدر این لیست گنجاند! ملغمه‌ای از صحنه‌های خشن فیزیکی که البته قرار است در اوج به یک شخصیت زن ختم و الرحمن قضیه باید برای کاراکتر «مریم» خوانده شود. نکتۀ جالب در این میان آنکه داستان بخش قابل توجهی از قربانیان زنِ این فیلم‌ها به طرز قابل تاملی بر بستر زندگی مدرن و طبقۀ متوسط پیش می‌رود.

خواسته باشم دقیق‌تر گفته باشم، بازنمایی لایۀ روایی فیلم‌ها از قربانیان – خواسته یا ناخواسته- به سمت و سویی رفته است که حالا زندگی مدرن و طبقۀ متوسط هم سهم قابل توجهی دارد در لگدمال کردن و توی دیوار کوبیدن حقوق زنان در کنار سنت و جهان سنتی البته و من این را اعترافی تلویحی و حتی شاید ناخواسته می‌بینم از جماعت فیلم‌سازی که تا همین یک دهه پیش نشسته بر برج عاج، سنت مردم خود را سیبل آتش‌بازی‌اش کرده بود و یکسره بر او می‌تاخت اما حالا قدری واقع‌گرایانه‌تر شده و پایین آمده از تصور باطلِ متفرعانه‌اش نسبت به ارزش‌های زندگی مدرن و کمی عقب‌تر آمده و حالا آرام آرام دارد بعضی دمل‌های چرکینِ زندگی بر مدارِ ارزش‌های لیبرال را هم به تصویر می‌کشند! کاش تحلیل گفتمان شود این تغییر لحن و زبان فیلم‌سازان ما در نسبت با مسالۀ زن!

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار