به گزارش خبرگزاری بسیج، در دیداری که هفته گذشته جمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب داشتند، معظم له 3 امتیاز را برای شهدای مدافع حرم برشمردند که عبارتند از:
1- این شهدا از حریم اهل بیت در عراق و سوریه دفاع کردند و در این راه به شهادت رسیدند.
2-این عزیزان با دشمنی مبارزه کردند که اگر این ها مبارزه نمی کردند این دشمن می آمد داخل کشور... اگرجلویش گرفته نمی شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با این ها می جنگیدیم و جلوی این ها را می گرفتیم. در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از کشور، ملت، دین، انقلاب اسلامی فدا کردند.
3- این شهدای عزیز در غربت به شهادت رسیدند.
همزمان با این دیدار، شاهد پیروزی های بزرگ نیروهای مقاومت در سوریه و در دفاع از حریم آل الله بودیم. آزادسازی دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا پس از حدود 4 سال محاصره، همراه با عملیات های موفقیت آمیز در مناطق درعا، لاذقیه و حلب و آزاد شدن صدها کیلومتر مربع، نشان داد که گروه های تکفیری شکست های سختی خورده و شاکله نظامی خود را در معرض فروپاشی می بینند.
«نبل» و «الزهراء» در 20 کیلومتری حومه شمالی حلب و 40 کیلومتری مرز ترکیه در مسیر حلب اعزاز در شمال سوریه قرار دارند و یکی از مهم ترین محورها در دسترسی به مرزهای ترکیه است. صرف نظر از اهمیت این مناطق، تحلیل پیش رو در پی پاسخگویی به این سؤال است که آزادسازی این دو شهرک در عرصه میدانی و سیاسی چه تأثیری بر مسایل پیش رو در سوریه دارد؟
این دو شهرک به دلیل بافت جمعیتی، از مردمی بسیار مقاوم و سلحشور برخوردار است. به همین دلیل، تروریستها علی رغم 1277 روز محاصره و گلوله باران سنگین، نتوانستند سد مقاومت وپایداری مردم را بشکنند و آن ها را وادار به تسلیم کنند. به خاطر همین مقاومت، مردم این دو شهر را باید علی رغم محاصره سخت و دردناک چهارساله و تحمل وضعیت دشوار دوران محاصره، سمبل مقاومت در برابر تروریستهای تکفیری به حساب آورد. این مقاومت قهرمانانه در تاریخ ثبت خواهد شد و به نسل های آینده درس های بزرگ آزادمنشی خواهد داد.
آزادسازی نبل و الزهرا این پیام را به مردم منطقه رساند که تنها راه مبارزه با جریان های تکفیری و تروریسم مورد حمایت غرب وبرخی رژیم های مرتجع منطقه، مقاومت است و در پرتو این مقاومت می توان به دستاوردهای بزرگی که در گذشته نیز در سایر جبهه ها همچون القصیر و القلمون تکرار شده بود، دسترسی پیدا کرد. از سوی دیگر آزاد سازی این دو شهر می تواند همچون دومینویی برای آزادسازی سایر مناطق سوریه و هم چنین شهرک های شیعه نشین فوعه و کفریا در ادلب باشد.
در این یادداشت به بیان گوشه هایی از دستاوردهای جبهه مقاومت در هفته های اخیر به ویژه آزادسازی دو شهرک شیعه نشین می پردازیم. **
در دیدار هفته گذشته جمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب، معظم له فرمودند: «حقیقتاً هم شهدای شما، هم خانواده ها، پدران، مادران و فرزندان آنان، حق بزرگی بر گردن همه ی ملت ایران دارند. این شهدا امتیازاتی دارند:
یکی این است که این ها از حریم اهل بیت در عراق و سوریه دفاع کردند و در این راه به شهادت رسیدند.
امتیاز دوم این شهدای شما این است که این ها رفتند با دشمنی مبارزه کردند که اگر این ها مبارزه نمی کردند، این دشمن می آمد داخل کشور... اگر جلویش گرفته نمی شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با این ها می جنگیدیم و جلوی این ها را می گرفتیم. در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از کشور، ملت، دین، انقلاب اسلامی فدا کردند.
امتیاز سوم هم این است که این ها در غربت به شهادت رسیدند. این هم یک امتیاز بزرگی است. این هم پیش خدای متعال فراموش نمی شود.»
پیش از این هم، معظم له در دیدار جمعی دیگر از خانواده های شهدای مدافع حرم فرموده بودند، این شهدای عزیز هم از اجر شهادت برخوردارند و هم مهاجرت فی سبیل الله.
* کار بزرگ مدافعان حرم
از آنجا که در روزهای اخیر، شهرهای مختلف کشورمان شاهد تشییع تعدادی از شهدای دفاع از حریم ولایت بود و هم چنین آزادسازی مناطق تحت اشغال گروه های تکفیری و نیز از محاصره خارج کردن دهها هزار شیعه سوری را نظاره گر بودیم، بنابراین برای تبیین کار بزرگی که این شهدای عزیز انجام داده اند، درباره عظمت عملیات «نصر2» که در روز چهارشنبه گذشته با آزاد شدن شهرهای «نبل» و «الزهرا» به اوج خود رسید و تأثیر تعیین کننده ای در روند تحولات نظامی و سیاسی سوریه داشت، نکاتی را بیان می نماییم:
1- منطقه عملیاتی نصر، منطقه وسیعی است و چون در حد فاصل چهار استان حلب، ادلب، لاذقیه و حما قرار دارد و بخش وسیعی از اتصالات سرزمینی ترکیه به سوریه را نیز پوشش می دهد، «استراتژیک» به حساب می آید. به این معنا که این عملیات تأثیر تعیین کننده ای در وضع امنیتی استان های یادشده و مرز ترکیه با سوریه خواهد داشت. به همین دلیل شاهد حساسیت ویژه ای علیه این عملیات از سوی ائتلاف ضد سوریه با محوریت آمریکا بودیم.
2- منطقه عملیاتی نصر، مرکز فرماندهی و لجستیک «جبهه النصره» و گروه های مرتبط با آن بود و در واقع فرماندهی النصره در این منطقه ارتباط بسیار فعالی با اتاق عملیات «هاتای» در جنوب ترکیه داشت و در واقع تحت امر آن عمل می کرد. اتاق عملیات هاتای از اواخر سال 2012، با حضور افسران آمریکایی، انگلیسی، سعودی و ترکیه شکل گرفته و در آن افسران اسرائیلی نیز تحت پوشش افسران آمریکا حضور دارند. وظیفه این اتاق، بررسی وضعیت میدانی سوریه و هماهنگ سازی، مدیریت و تجهیز نیروهای تروریستی در سوریه است. در طول این دوران، اتاق فرماندهی جبهه النصره تحت امر اتاق عملیات هاتای قرار داشت ولی به دلیل ملاحظاتی که آمریکایی ها داشتند این ارتباط ذیل دو عنوان «احرار الشام» و «جیش الاسلام» صورت می گرفت که در واقع این دو همان جبهه النصره به حساب می آیند. جبهه النصره به طور رسمی در فهرست گروه های تروریستی یا لیست سیاه آمریکا قرار دارد!
عملیات نصر 2 از این حیث که از یک سو مرکز فرماندهی النصره را به هم زد و از سوی دیگر ارتباط گروه های تروریستی مزدور در سوریه را با اتاق عملیات هاتای مختل نمود، حائز اهمیت ویژه می باشد.
3- پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه عملیاتی نصر 2 تا حد بسیار زیادی وضعیت آینده جنگ در سوریه را مشخص کرد. غرب و کشورهای منطقه ای مرتبط با آن برای به دست گرفتن سوریه، خیلی روی جبهه النصره و به خصوص دو گروه پوششی آن یعنی «احرار الشام» و «جیش الاسلام» حساب باز کرده بودند چراکه عناصر تشکیل دهنده این گروه و شاخه های آن از نیروهای خاص انتخاب شده و آموزش های ویژه ای دیده بودند به گونه ای که دو هفته پیش یک فرمانده ارتش رژیم صهیونیستی گفته بود «یکی از این ها حریف 10 نظامی اسرائیلی است».
جبهه النصره- به خصوص پس از چند رشته عملیات موفق در جنوب ادلب، منطقه حلب و استان های جنوبی قنیطره و درعا- غرب، ترکیه، عربستان و... را به این نتیجه رساند که آینده سوریه از آنِ این جبهه است و از این رو غرب میز گفت وگوی وین را با محوریت النصره چید و بر محوریت بخشی به آن تأکید داشت. به عنوان مثال وقتی در مذاکرات دور دوم وین صحبت از قرار دادن احرار الشام در لیست تروریزم شد، جان کری خطاب به دکتر ظریف گفت: در این صورت باید حزب الله لبنان را نیز در لیست گروه های تروریستی قرار داد!
غربی ها در حد فاصل گفت وگوهای وین 2 و وین 3 به این جمع بندی رسیده بودند که تا پایان دوره اسد، زمان زیادی باقی نمانده است. از سوی دیگر گستره وسیع تحت سیطره النصره در حلب، ادلب، درعا، قنیطره، سویدا و نقاطی از لاذقیه، حما و حمص به این گروه تروریستی مزدور موقعیت ممتازی داده بود. شکست همزمان این جریان در شمال و جنوب سوریه طی روزهای اخیر به موقعیت النصره آسیب زیادی وارد کرد و امیدها به آن را تا حد زیادی به یأس تبدیل نمود.
شکست سنگین النصره در منطقه استراتژیکی نصر 2 که در شش فلش مجزا روی داد و به سیطره ارتش سوریه بر قلب این منطقه منجر گردید، اثر خردکننده ای برای این گروه داشت. به دلیل سیطره یافتن ارتش در قلب این منطقه، هم اینک نیروهای این جریان تروریستی تحت الحمایه در مناطق شمالی، جنوبی و غربی در محاصره افتاده اند و دسته دسته تسلیم شده یا فرار می نمایند به گونه ای که در فاصله دو روز گذشته، عدد متواریان فقط در منطقه شمالی که عمق آن تا مرز ترکیه حدود 30 کیلومتر می شود، از مرز 10 هزار نفر گذشته است. به موازات آن، بازگشت ساکنان به مناطق آزاد شده در همین دو روز از مرز 20 هزار تن گذشته است. در واقع با این تحولات، غرب و رژیم های منطقه ای وابسته به آن ناگزیر به جمع بندی تازه ای خواهند بود.
4- با عملیات نصر2، امکان عملی شدن بسیاری از برنامه های غرب در سوریه از بین رفت. پیش از این گاهی از ایجاد «منطقه ممنوعه پروازی» در شمال سوریه صحبت می شد و گاهی هم از انجام عملیات نظامی زمینی از سوی ترکیه و آمریکا سخن به میان می آمد.
اگرچه پیش از این هم در راه اجرایی شدن این طرح های مبتنی بر «مداخله مستقیم» موانع جدی وجود داشت ولی عملیات نصر 2 این طرح ها را به طور کامل روانه بایگانی کرد. منطقه پرواز ممنوع باید با محوریت حلب و حسکه ایجاد می شد. وضع فعلی حلب با این عملیات به گونه ای است که کفه ترازوی قدرت نظامی را به نفع دولت سوریه سنگین کرده است. اگر موقعیت دولت پیش از این بینابین بود، هم اینک نزدیک به 80 درصد این منطقه و به خصوص موقعیت های استراتژیک آن تحت سیطره دولت درآمده است. استان حسکه که قبلاً نیز یک میدان مین پرخطر برای منطقه ممنوعه پروازی به حساب می آمد، با عملیات نصر، عملاً به یک میدان تحت تصرف دولت تبدیل گردید چراکه پیش از این حزب pyd به رهبری «صالح مسلم» که عمده ترین جریان کردی سوریه به حساب می آید، به سمت آمریکا گرایش داشت و به خصوص در زمان هایی که معارضه مسلح به دستاوردی دست می یافت، رابطه آن با آمریکایی ها قوت بیشتری می گرفت. در عملیات نصر2 کردها تقریباً موقعیت را دریافتند و از این رو در بخش نهایی عملیات نصر 2 کمک های مؤثری به رزمندگان کرده و در این پیروزی هم سهیم شدند.
تجاوز مستقیم نظامی ترکیه و آمریکا نیز با وضع جدید عملاً امکان پذیر نیست چراکه راههای ورود زمینی آنان به جز در منطقه ادلب مسدود می باشد و این در حالی است که به دلیل کوهستانی و جنگلی بودن ادلب، امکان عملیات زمینی در این استان نیز با دشواری زیاد مواجه است. بنابراین می توان گفت علی رغم این که آمریکا و ترکیه در همین دو روز گذشته نیز از انجام عملیات زمینی مشترک علیه سوریه حرف زدند ولی واقعیت این است که بعد از نصر 2 اجرایی کردن چنین آرزوهایی عملی نیست.
5- النصره و گروه های مرتبط با این شبکه برای حفظ این منطقه، همه کوشش خود را به کار بستند به گونه ای که از حدود دو ماه اخیر که مراحل عملیاتی نصر شروع گردید، حدود 4000 نیروی ورزیده جدید به این منطقه اعزام شدند. سعودی ها و آمریکایی ها نیز برای حفظ این منطقه سلاح های فراوان ازجمله انواعی از موشک های حساس و هوشمند را در اختیار آن ها قرار دادند به عنوان مثال تا پیش از این آمریکایی ها به صورت خیلی محدود و تحت شرایط خاص موشک تاو را در اختیار جبهه النصره و گروه های مرتبط با آن می گذاشت در حالی که در یک ماه گذشته لااقل 600 موشک تاو 2 به این سازمان تروریستی تحویل شده است. فراخوان نیروهای النصره از سایر مناطق سوریه و اعزام آنان به منطقه عملیاتی نصر از حساسیت ویژه آنان نسبت به این منطقه خبر می دهد. با این وجود تروریست ها در یک دوره حدود دو ماهه با دادن دست کم 3000 نفر تلفات و شکست سنگین، منطقه را تسلیم کرده اند. با این وصف ارتش سوریه و نیروهای مرتبط با آن در این عملیات به دو پیروزی بزرگ دست یافته اند، پیروزی بر نفرات و پیروزی بر تسلیحات دشمن.
6- درباره نیروهای شرکت کننده در این عملیات پیروزمند، سخنان زیادی گفته می شود و هر کسی از ظن خود در این رابطه اظهار نظر می کند. واقعیت مطلب این است که بار اصلی عملیات نصر 2، بر روی دوش ارتش سوریه و نیروهای سوری مرتبط با آن بوده و در عین حال نقش گروههای مقاومت مظلوم شهرهای «نبل» و «الزهرا» هم به عنوان بخشی از نیروهای دولت سوریه در این عملیات بسیار برجسته است. بدون تردید اگر نیروهای مقاوم نبل و الزهرا از سمت غرب منطقه عملیاتی وارد عمل نمی شدند، امکان الحاق عملیاتی از شمال شهر حلب به این منطقه وجود نداشت. گفتنی است که نبل و الزهرا قبل از جنگ حدود 70 هزار نفر جمعیت- عمدتاً شیعه- داشتند که در جریان جنگ عدد جمعیت این دو شهر به حدود 30 هزار نفر کاهش یافته بود ولی این 30 هزار نفر علی رغم آن که حدود 3 سال و 8 ماه و به عبارتی 44 ماه در محاصره شدید بودند و در این مدت لااقل هر 2 ماه یک بار در معرض هجوم جبهه النصره که با هدف تسخیر این دو شهر صورت می گرفت، قرار داشتند اما مردانه مقاومت کردند و منطقه را ترک ننمودند. در این عملیات آنان نقش مهمی داشتند. پس از آنان نقش حزب الله لبنان نیز در فلش غربی جبهه عملیاتی تأثیرات مهمی بر جای گذاشت و البته کار حزب الله در این فلش به نسبت سایر نیروها سخت تر بود. پس از آن نوبت به سازمانهای دیگری می رسد که در طول دو سه سال اخیر به یاری مردم مظلوم سوریه شتافته اند. نقش ایران در این میان در طراحی عملیات و مراقبت از نقشه راه عملیاتی و تأمین اطلاعاتی عملیات، آموزش و توجیه نیروهای عمل کننده بسیار مؤثر بود که البته به شیوه تماس مستقیم با میدان و راهنمایی حین عملیات صورت گرفت ولی جنبه تأمین نیروی رزمنده میدانی نداشت. نقش روسیه در این عملیات پشتیبانی آتش بود که در چارچوب تشخیص و درخواست فرماندهی میدان صورت گرفت و البته در جای خود مؤثر هم بود، البته غربی ها با اهداف خاص، نقش روسیه و تسلیحات آن را در موفقیت عملیاتی نصر برجسته کرده اند. هدف آنان این است که نقش مقاومت جانانه مردم و جانبازی آنان تحت الشعاع قدرت جنگ افزار و قدرت نظامی خارجی قرار گیرد.
* ارزش راهبردی آزادسازی نُبل و الزهرا
آزادسازی نبل و الزهرا دارای ابعاد راهبردی و تعیین کننده در نبرد سوریه است. شکسته شدن حصر نبل و الزهرا را می توان مقدمه ای برای نبرد سرنوشت ساز ارتش سوریه و نیروهای مقاومت علیه تروریست ها جهت فتح شهر راهبردی حلب قلمداد کرد.
علاوه بر این که ده ها هزار نفر از مردم دو شهرک آزادشده به جبهه مقاومت و نیروهای دولتی خواهند پیوست، محاصره تروریست ها در بخش شرقی شهر حلب نیز کامل خواهد شد، چون ارتباطات پشتیبانی آنان از سوی ترکیه به ویژه از طریق جاده اعزار، قطع می شود.
از سوی دیگر گروه های تروریستی همچون جبهه النصره که در شمال حلب تمرکز زیادی داشتند، دچار شکست و پراکندگی شده و ناچار به حرکت به سوی مناطقی هستند که تحت سیطره کردها و یا داعش می باشد و در هر دو صورت دچار درگیری و مشکلات زیادی خواهند شد.
در بعد سیاسی، همزمانی پیروزی ارتش سوریه در نبل و الزهرا با نشست «ژنو-3»، ضربه سختی به جبهه معارضان مورد حمایت ریاض وارد کرده است. این مخالفان در واقع نماینده گروه های تروریستی فعال در سوریه هستند، لذا پس از شکست سنگین این گروه ها در عملیات اخیر، قدرت چانه زنی خود را از دست داده اند.
آزادی نبل و الزهرا عمق راهبردی مؤثری را برای ارتش و نیروهای مقاومت ایجاد کرده و این امکان را فراهم خواهد آورد که ریف شمالی حلب را از ریف غربی متصل به شهر حلب جدا کند. بعد از تسلط ارتش و نیروهای حزب الله بر مرزهای لبنان و سوریه و هم چنین بازنگری اردن در مواضع خود، مرزهای ترکیه به عنوان تنها راه ارسال تسلیحات و تجهیزات به گروههای مسلح و تکفیری محسوب می شد.
با آزادسازی نبل و الزهرا و پیشروی های ارتش سوریه در دیگر مناطق جبهه شمالی، پیش بینی می شود تنها راه تأمین تسلیحات و پشتیبانی گروه های تروریستی به زودی بسته شود. رژیم های عربی و غربی اگرچه به طور مستقیم به موضوع عملیات آزادسازی نبل الزهرا واکنشی نشان ندادند، اما نگرانی خود را نسبت به این عملیات پیروزمندانه، با تمرکز بر مذاکرات سیاسی گروه های معارض و دولت سوریه در ژنو و نیز معضل آوارگان و بمباران های روسیه ابراز کردند.
جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا از روسیه خواست تا حملات هوایی در سوریه را متوقف کند. وی مدعی است روسیه شهروندان بی گناه سوری را هدف قرار داده است.
ترکیه و عربستان نیز دست به جنگ روانی زده و اخباری مبنی بر حضور نظامی سربازان سعودی در سوریه و یا حمله ارتش ترکیه برای بازپس گیری نبل و الزهرا منتشر کردند!
در مجموع رسانه های جبهه ضدسوری تلاش کردند از کنار این پیروزی بزرگ با سکوت عبور کنند. برخی رسانه های معاند نیز مطابق معمول از نقش جمهوری اسلامی ایران در سوریه دم زده و مدعی مداخله جویی ایران و روسیه در این کشور شدند. این در حالی است که بحران سوریه و گسترش موج تروریسم در منطقه ناشی از مداخلات و حمایت های برخی کشورهای منطقه و غربی از تروریست ها است.
با تکمیل حلقه های پیروزی در سوریه، دیری نخواهد پایید که تروریست ها و حامیانشان طعم تلخ شکست نهایی را خواهند چشید. آزادی نبل و الزهرا طلیعه پیروزی بزرگ و بازگشت ثبات و امنیت به سوریه است. پس از آن، دمشق به عنوان یک جبهه کلیدی در محور مقاومت، قوی تر از گذشته ایفای نقش خواهد کرد.
* تنگ شدن قافیه شام و توهمات سعودی ها
اوضاع در سوریه چه در بعد میدانی آن و چه در بعد دیپلماتیک، به ضرر تروریست ها و همپیمانان منطقه ای آن هاست. شکسته شدن محاصره شهرهای «نبل» و «الزهراء» کفه ترازوی جریان امور سوریه را به گونه ای برگرداند که مخالفین متفرق دولت سوریه دیگر طاقت نیاوردند و عطای مذاکرات را به لقای آن بخشیدند. استفان دی میستورا، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه می گوید: مذاکرات صلح بین نمایندگان دولت سوریه و مخالفان آن تا 25 فوریه متوقف شده است. تحلیلگران می گویند ائتلاف معارضین سوری در حال فروپاشی است.
علاوه براین موقعیت استراتژیک این دو شهر هم حلقه محاصره تروریست های موجود در اطراف شهر حلب را تنگ تر می کند و هم این که راه عبور آذوقه و مهمات برای آن ها از طریق ترکیه را می بندد. با این پیروزی ارتش و نیروهای مردمی در سوریه به هدف استراتژیک خود یعنی بستن همه مرزهای سوریه و ترکیه نزدیک تر می شوند واز این پس فقط راه های صعب العبور برای رساندن آذوقه و مهمات برای تروریست ها میسر می باشد. از سوی دیگر براساس گزارشی که دفتر ریاست جمهوری آمریکا برپایه گزارش های محرمانه سرویس های اطلاعاتی منتشر کرده است، گروه تروریستی داعش از سال 2014 یک پنجم نیروهای خود در عراق و سوریه را از دست داده است. همه این اخبار حاکی از تنگ شدن قافیه برای سعودی ها در سوریه است. البته اردوغان و هم حزبی هایش در ترکیه نیز حال و روز بهتری ندارند، تمام رشته هایی که در طول چند سال گذشته برای پیشبرد تئوری عثمانی گرایی در سیاست خارجی بافته بودند، در حال پنبه شدن است.
* فرار به جلوی ائتلاف ریاض- آنکارا
استراتژی این دو کشور در چنین شرایطی فرار به جلو با بهره گیری از اهرم های فشار بین المللی در کنار جنگ روانی و رسانه ای خواهد بود. ترکیه تلاش خواهد کرد با توجه به بحران مهاجرت در اروپا، از این اهرم بیشترین استفاده را ببرد. همزمان با پیروزی های میدانی جریان مقاومت، آنکارا از حرکت موج جدید مهاجران سوری به سمت مرزهای این کشور خبر داده است. به عبارت دیگر اردوغان تلاش می کند تا این پیام را به کشورهای اروپایی منتقل کند که چنان چه برای حمایت از تروریست های دست پرورده ریاض و آنکارا حرکتی معنادار انجام ندهند، بار دیگر این کشور دروازه های خود را برای حرکت مهاجران به اروپا خواهد گشود. از سوی دیگر عربستان هم اعلام کرده است که به دنبال اعزام نیروی زمینی به سوریه است.
روزنامه «گاردین» با استناد به منابع خود در عربستان سعودی نوشت: ممکن است مقامات این کشور چند هزار نفر از نیروهای مسلح ویژه خود را برای اجرای عملیات زمینی به سوریه اعزام کنند. علاوه براین منبع گاردین اطلاع داده است که مسأله اجرای عملیات زمینی در سوریه با همکاری نزدیک با ترکیه تحت بررسی قرار دارد. ریاض و آنکارا چند هفته قبل نهاد هماهنگی نظامی خود را تشکیل داده اند. در همین راستا روسیه از قصد ترکیه برای مداخله در سوریه خبر داد. وزارت دفاع روسیه اعلام کرده است که شاهد «افزایش نشانه ها از آماده سازی پنهانی نیروهای مسلح ترکیه برای عملیات در خاک سوریه» است. پیشنهاد اعزام نیروی زمینی عربستان به سوریه با واکنش وزارت دفاع آمریکا روبه رو شده است. اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا قصد ریاض را مثبت ارزیابی کرده است.
* توهمات نظامی
واقعیت این است که سرخوردگی های سیاسی ترکیه و عربستان سعودی در میدان بازی های ژئوپلتیکی عراق و سوریه، این دو کشور را وادار به تغییر مشی کرده و آن ها را به سوی برنامه ریزی عجولانه برای وارد شدن به دوران پر مخاطره درگیری های زمینی تشویق می کند. با این حال نه عربستان و نه ترکیه از نیروی زمینی مناسب برای حضور در یک جنگ تمام عیار برخوردار نیستند. ارتش ترکیه ماه هاست که نتوانسته برمخالفان کرد در مناطق شرق و جنوب شرق این کشور فائق آید، حضور مستقیم نیروی زمینی آن در سوریه به منزله باز کردن یک جبهه جدید خواهد بود، لذا چنین ریسکی می تواند امنیت ملی این کشور را از داخل و خارج مرزها با مخاطره جدی مواجه سازد. از سوی دیگر عربستان سعودی همین حالا هم در گرداب یمن در حال غرق شدن است، ریاض برای تأمین نیروی زمینی در یمن تاکنون چند بار دست به دامان پاکستان شده است که البته راه به جایی نبرده و سرانجام مجبور شده است از مزدورانی چون نیروهای بلک واتر و یا مزدوران سودانی و اریتره ای بهره بگیرد. از همین رو است که کارشناسان نظامی اظهارات اخیر مسؤولان سعودی، مبنی بر اعزام نیروی زمینی به سوریه را نوعی تهدید هیجانی توصیف کرده اند که امکان تحقق آن بسیار بعید است.
به هر صورت عربستان اگر مرتکب این حماقت سیاسی شود و نیروهای نظامی خود را به سوریه اعزام کند، جرقه ای در انبار باروت منطقه خواهد انداخت. پیامدهای اعزام نیروهای عربستانی به سوریه، تنها به جنگ داخلی در سوریه محدود نمی شود، بلکه پیامدهای آن متوجه کل منطقه خواهد شد و مطمئنا عربستان و متحدانشان به دلیل وضعیت شکننده امنیتی بیشتر از همه از آن آسیب خواهند دید. بنابراین با توجه به پیامدهای این اقدام، بعید به نظر می رسد که عربستان این بلوف سیاسی خود را اجرایی کند. البته همه سناریوها تا زمان نشست فرماندهان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) در بروکسل در روزهای آینده در حالت تعلیق باقی خواهد ماند، چراکه در این نشست در مورد آمادگی عربستان برای اعزام نیروی زمینی به سوریه تصمیم گیری خواهد شد.