همرزم شهید روایت کرد

ماجرای چتربازی شهید عسکری

انجام پرش در مراسم ۲۲ بهمن، از جمله آرزوهای تک تک چتربازان ایران است و با توجه به مهارت بالای شهید«مسعود عسگری»، سال گذشته قرعه به نام او افتاد، در حالی که چند ماه پس از آن به پرش واقعی زندگی رسید و جاودانه شد.
کد خبر: ۸۶۳۶۶۸۰
|
۲۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۴

به گزارش خبرگزاری بسیج،  شهید مسعود عسکری متولد شهریور 1369 بود. او 21 آبان ماه سال جاری طی عملیات مستشاری در حلب سوریه به شهادت رسید. پیکرش 22 آبان ماه به کشور بازگشت و طی مراسم باشکوهی در 24 ابان ماه تشییع شده و در قطعه 26 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.

22 بهمن سال گذشته بود که شهید مسعود عسکری بر فراز میدان آزادی پرواز کرد. او مدت‌ها شوق مشارکت در این جشن باشکوه را داشت و علاقه مند بود تا یکی از نمایش‌های اقتدار را در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بر فراز برج آزادی به نمایش بگذارد و سرانجام سال 93 در پرش سقوط آزاد به همراه سایر دوستانش بر فراز میدان آزادی شرکت کرد. شاید آن روز کسی فکرش را هم نمی‌کرد که مسعود سال بعد نامش در لیست شهدای این انقلاب خوش بدرخشد. یکی از دوستان صمیمی و همرزم شهید مدافع حرم«مسعود عسگری» که در تمام پرش‌های مسعود و حتی در زمان دفاع از حرم حضرت زینب(س) و لحظه شهادت، در کنارش بوده، خاطره ای از سقوط آزاد 22 بهمن سال گذشته این شهید را نگاشته است که در ادامه می‌خوانید:

انجام پرش در مراسم ٢٢بهمن از جمله آروزهای تک تک چتر بازهای ایران بوده و این پرش از اهمیت بالایی برخوردار است، چون در یک مراسم باشکوه ملی، در پیش چشم هزاران نفر و صدها عکاس و خبرنگار انجام می‌شود. از یک طرف دیگر، محل نشستن روی زمین، معمولا ضلع جنوب غربی میدان آزادی بوده که روز مراسم پر از جمعیت، میله‌های پرچم و کلی سیم و کابل است که هر کدام از آن‌ها، به تنهایی یک دنیا خطر محسوب شده و شخص پرنده، نیاز به مهارت کافی در نشستن و اجرای صحیح و دقیق ترافیک پرواز دارد. موضوع دیگر این است که تعداد افراد چترباز در سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و بسیج بسیار زیاد است و به سختی و به ندرت قرعه به نام فردی درمی‌آید و اگر هم دربیاید، شاید بار دوم به 10 الی 20 سال دیگر آن برسد.

مسعود از مهارت بالایی برخوردار بود و مثل بقیه بچه‌ها، پرش در این مراسم آرزوی او بود. چند روز قبل از مراسم، خبر رسید که مسعود عسکری برای پرش در روز ٢٢بهمن، انتخاب شده است. بعد از گذراندن تست‌ها، با موفقیت آماده پرش شده بود. روز قبل از آن، آخرین وضعیت باد و هوای فردا را چک کردیم، سری هم به محل لند(نشستن) زدیم، موانع و الگوی ترافیک را هم بررسی کردیم. سپس سراغ لوازم رفتیم. چترها را بستیم، همه لوازم از جمله دوربین‌های روی سر و دست را آماده کردیم. یک دفعه به مسعود گفتم بیا دوربینت را آپدیت کنم که گفت: «نیازی ندارد»،گفتم:«عملکردش بهتر می‌شود». خلاصه با گیر دادن من، دوربین را آپدیت کردیم.

صبح روز مراسم، مسعود را تا کنار هلی‌کوپتر بدرقه کردم، وسیله بلند شد و در ارتفاع مناسب، همه پرنده‌ها پریدند. هر کسی بسته به توانش در آسمان، حرکات نمایشی انجام می‌داد. مسعود هم نگذاشت که یک وقت، چتر شرمنده‌اش بشود و هر کاری که می‌شد در هوا انجام داد تا به زمین رسید. خوشحال و خندان همدیگر را بغل کردیم و کلی عکس یادگاری گرفتیم که همان لحظه چشمم به دوربین روی سرش افتاد که روی مانیتورش نوشته بود:"cam error".چیزی نگفتم، یعنی نمی‌توانستم چیزی بگویم.

آمدیم تا رسیدیم به پای لپ تاپ و مسعود دوربین را به آن وصل کرد، خدا خدا می‌کردم که فیلم گرفته باشد. یک فیلم روی رم ضبط شده بود، خیالم راحت شد، با خوشحالی فیلم را پخش کرد. فیلم از لحظه سوار شدن به هلیکوپتر تا چند ثانیه قبل از پریدن بود و هیچ چیز از پرش نگرفته بود و دوربین از همان لحظه، هنگ کرده بود. مسعود به من نگاه می‌کرد و من هم سوت می‌زدم و او حرفی نمی‌زد، ولی صدای داد و فریادش رو حس می‌کردم. مسعود گفت:« آپدیت کردی؟ عملکردش بهتر شد؟» گفتم: «فکرکنم ناقص انجام شده».

دیگر چیزی نگفت و تا صبح دنبالم کرد و تا جایی که جا داشت با کتک‌های دوستانه‌اش، بابت آپدیت کردن دوربین، از من تشکر و قدردانی کرد.

ارسال نظرات
آخرین اخبار