شیخ صدوق(ره) نقل می‌کند در عالم خواب امام زمان(عج) را می‌بیند که از او می‌پرسند: چرا کتابی در موضوع غیبت نمی‌نویسی تا پریشانی خاطرت را برطرف سازد؟ از تو می‌خواهم کتابی بنویسی و غیبت‌هایی را که انبیا(ع) داشته‌اند، در آن بیاوری!
کد خبر: ۸۶۴۵۹۹۶
|
۱۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۷

به گزارش خبرگزاری بسیج، آیت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی از اساتید برجسته اخلاق در شهر تهران است. در ادامه پای سخنان این مفسر قرآن کریم می‌نشینیم:

 

مرحوم شیخ صدوق که تا اواخر قرن چهارم هجری حیات داشته است، در مقدمه‌ کتاب کمال‌الدین و تمام‌النّعمه نوشته است: علت تألیف این کتاب آن بود که دیدم جمعی از مسلمین درباره طول غیبت امام مهدی (عج) به شبهه افتاده‌اند. مخصوصاً جریان‌ ملاقاتش را با یکی از اهل علم و فضل در نیشابور نقل می‌کند که:

دیدم آن مرد فاضل هم بر اثر تشکیک مردی فیلسوف‌، به شبهه افتاده است در مقام رفع شبهه از ذهن او و سایر مردم بر آمده و دل‌ها را با نقل روایات معصومین (ع) آرامش بخشیدم و در همان ایام شبی با حال پریشان خوابیدم و در خواب خودم را در مکه و در حال طواف بیت دیدم که در شوط هفتم مقابل حجر‌الاسود آمده و استلام و تقبیل(دست مالیدن و بوسیدن) حجر نمودم. در همان حال چشمم به باب کعبه افتاد. شخص بزرگواری را مقابل باب ایستاده دیدم و ملهم شدم که او حضرت امام مهدی (ع) است جلو رفتم و سلام کردم به من فرمودند:

«لم لاتُصنِّفُ کتاباً فی الغیبة حتّی یَکفیَ ما قد هَمّک»؛

«چرا کتابی در موضوع غیبت نمی‌نویسی تا پریشانی خاطرت را برطرف سازد؟»

گفتم: مولای من در این باب مطالبی نوشته‌ام. فرمود:

«لیس من سبیل ذلک»؛

«آن از این قبیل نیست».

اینک از تو می‌خواهم کتابی بنویسی و غیبت‌هایی را که انبیاء (ع) داشته‌اند، در آن بیاوری. از خواب بیدار شدم و تا سحر به گریه و ناله و زاری پرداختم و صبح قلم برداشتم و امتثالاً للامر نوشتن این کتاب را آغاز کردم.

منظور این که ملاحظه می‌فرمایید: مرحوم شیخ صدوق که در اواخر قرن چهارم هجری بوده است، آن موقع شاید بیش از هشتاد سال از عمر شریف و غیبت امام (ع) نگذشته بوده؛ مع‌الوصف آن گونه شک و شبهه و تردید در اذهان مردم به خاطر طول غیبت به وجود آمده بوده است؛ پس و اویلا اگر آن حال شک و تردید در اذهان ادامه می‌داشت، تا به امروز که قرن پانزدهم است و بیش از 1150 سال از غیبت می‌گذرد؛ چه وضعی پیش می‌آمد و چه اضطراب شومی در افکار و قلوب ایجاد می‌شد؟! نه تنها غیبتش بلکه ولادت و زنده بودنش نیز زیر سؤال می‌رفت و اصلاً نام مقدس امام (ع) از زبان‌ها می‌افتاد و یاد شریفش از خاطرها می‌رفت و در نتیجه چه انحراف و ضلالت و محرومیت از سعادتی دامن‌گیر ما مردم می‌شد!

ولی بحمدالله ائمه اطهار (ع) از این پیامد هلاک‌انگیز پیشگیری کرده و موضوع طول غیبت را با جد تمام به شیعیان اعلام نموده و محدثان و راویان احادیث را وادار به ضبط اخبار راجع به غیبت نمودند و حالت آمادگی عمیقی در شیعه برای تحمل دوران طولانی غیبت حضرت حجت (ع) ایجاد کردند؛ به طوری که امروز ما پس از گذشت چهارده قرن از آغاز غیبت، هیچگونه شک و تردیدی در امامت امام بزرگوارمان و در حیات و سلامت وجود اقدسش نداریم و با یقین و ایمان کامل و با قلبی مطمئن و آرام به ولادت با میمنتش معتقدیم؛ به حیات و زنده بودنش معتقدیم، به غایب بودن و طول غیبت پر از حکمت و مصلحتش معتقدیم؛ شب و روز با حضرتش راز و نیاز و عرض توسل داریم؛ به هنگام پیشامد مشکلات در زندگی به پناه ولایت و لطف و عنایتش می‌رویم و با اظهار عجز تمام، فریاد «المستغاث بک یا مولانا یا صاحب الزمان» از عمق جان به سمع مبارکش می‌رسانیم و متقابلاً دست مِهر و نوازشش را بر سر خویش احساس می‌کنیم و از بلیات و گرفتاری‌ها نجات می‌یابیم.

آری؛ این ایمان و این اطمینان و آرامش قلبی که ما در این زمان داریم و آیندگان نیز خواهند داشت؛ همه از برکت بیانات حضرات معصومین (ع) و زحمات علما و رُوات و محدثین عالی قدر شیعه نصیب ما شده است که اخبار غیبت را ضبط کرده به دست ما رسانده‌اند.

«جزاهم الله عنّا و عن جمیع المؤمنین خیر الجزاء؛

ارسال نظرات