خبرهای داغ:
گزارش/ بیچاره ورزشکارها!

وزیر خسته روحانی با کاروان «امید» مردم چه کرد؟

ناظرین سیاسی معتقدند تواتر تکرار «ما نمی‌توانیم» در میان دولت‌مردان، نه الزاماً از سرِ غفلت؛ که از ناتوانی است. پیرمردهای دولت روحانی خسته‌تر از آنند که «حد» استعداد مردم را بفهمند.
کد خبر: ۸۷۳۰۶۱۰
|
۳۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۴

به گزارش خبرگزاری بسیج،  وزیر ورزش گفته: «همواره این را گفته بودم و پیش از المپیک ریو هم تأکید کردم، در شرایط خوش‌بینانه ممکن است تعداد مدال‌های ورزشکاران ایران بیش از 4 مدال شود و در حالت بدبینانه کمتر از چهار مدال بگیریم. به هر حال جایگاه ورزش ایران در دنیا همین است!» خیلی شیک صورت مسأله را پاک کرد! آن هم درست در روزهایی که مردم اغلب، عملکرد ضعیف ورزشکاران اعزامی کشورمان را به پای دولت و تدارکات ضعیف آن می‌نویسند. گودرزی اما کلاً خم به ابرو نیاورد. به‌جای پاسخگویی آقای وزیر اما، ورزش و قهرمانان این سرزمین را تحقیر کرد. چرا؟ چرا دولت‌مردان دولت یازدهم تا این اندازه خسته‌اند؟

 

 

وقتی گودرزی اعتبار ورزش مملکت را با عهد رضاشاه مقایسه می‌کند!

60 مدال در 15 دوره؛ با چرتکه‌ای که گودرزی انداخت، میانگین اکتساب مدال کاروان ورزشی ایران در هر دوره حضور در المپیک، 4 مدال است. 4 مدالی که وی «حد» و «واقعیت» ورزش ایران می‌داند که معتقد است باید پذیرفت. اینکه برای فرار از پاسخگویی امکانات امروز ورزش ممکلت را با دهه‌ها قبل مقایسه کنی، حتما از توانایی‌های پیرمردان دولت روحانی است. گودرزی ولی برای توجیه نقص و قصورات دَم و دستگاه وزارتش، اوضاع مملکت را با عهد رضا شاه مقایسه می‌کند! نیست کسی نیست آیا که یک‌صد سال گذشته را برای آقای وزیر تعریف کند؟!

 

قهرمانان مملکت اما گل کاشتند. نه در بند حد و حصورات آقای وزیر ماندند، نه معطل امکانات و تدارکاتی که باید مهیا می‌کرد؛ و نکرد. نخستین حریفشان اما وزیر دولتی است که مدام در کوس نومیدی می‌دمید. کسی که اگرچه وظیفه داشت تا از تجهیزات و تدارکات مضایقه نکند، اما کرد و حالا مدام آیه‌ی یأس می‌خواند. دلاوران کاروان المپیک اما پشت اولین حریفی را که با خاک آشنا کردند، خستگی‌های وزیر دولت امید بود. یک حریف چغر و بد بدن، که از قضا مثل دیگر وزرای کابینه حسابی خسته است. پشت‌پرده‌ی این همه خستگی چیست؟ چه کسانی مدام در گوش مردم و قهرمانانشان «ما نمی‌توانیم» صرف می‌کنند؟

 

چه کسی آب خواست؟/ خسته ایم سؤال نفرمایید!

«اینکه می‌گوئیم تحریم ظالمانه از بین برود برخی چشم خود را بی‌خود نچرخانند، تحریم‌ها باید از بین بروند تا سرمایه‌گذار به کشور بیاید. باید سرمایه‌گذاری انجام شود تا مشکل آب خوردن مردم و مشکلات مالی و بانکی حل شود.» روحانی یک سال پیش ‌چنین گفت. وزیر دولتی که رییس آن برای تأمین آب خوردن خلق‌الله، چشم به دست اجانب دوخته باشد، می‌شود گودرزی! کسی که مثل روحانی خیال می‌کند قوه و استعداد دلاوران ایرانی را هنوز باید با عهد رضا قُلدر مقایسه کرد. دولتی که آنقدر خسته است که نمی‌تواند تصور کند مردمانش علی‌رغم هرچه بی‌وفایی است، حماسه می آفرینند و مدال درو می‌کنند. دولتی که همچنان بعد از سه سال برای رونق و اقتصاد مملکت چشم به راه کدخدا است.

 

 

تئوریسین آبگوشت بُزباش از توان صنعت مملکت می‌گوید

«اگر قرار باشد تعرفه واردات برداشته شود، در هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی، در هیچ تکنولوژی تولید رقابتی و برتری نخواهیم داشت.» ترکان گفت، سال‌ها پیش؛ وقتی که در آبان ماه 93 در میان مدیران صنعت خودرو سخن می‌گفت. مشاور ارشد روحانی هم یکی دیگر از تئوریسین‌های «ما نمی‌توانیم» دولت تدبیر و امید است. کسی که مثل گودرزی برای فناوران و دانشمندان ایرانی، «حد» تعیین می‌کرد. حدی به چربی آبگوشت بزباش و به خوشمزگی قرمه‌سبزی! حرف‌های ترکان همان روزها خیلی‌ها را به یاد سپهبد رزم آرا و تحقیر تاریخی مردم انداخت. وقتی که آقای نخست‌وزیر برای منصرف کردن مجلس از تصویب لایحه‌ی «ملی شدن صنعت نفت»، می‌گفت: ایرانی‌ها حتی عرضه‌ی ساخت یک لولهنگ(آفتابه) را هم ندارند! ولی چرا؟ دولت‌مردان دولت یازدهم آیا از تماشای مرتبت علمی و توان تکنولوژیک دانشمندان ایرانی ناتوانند؟  

 

 

ظریف و تقریباً هیچ!

«آیا فکر کردید آمریکا که می‌تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد، از سیستم دفاعی ما می‌ترسد؟ آیا واقعا به خاطر قدرت نظامی، آمریکا جلو نمی آید؟» ظریف هم هم‌چه تفکراتی داشت؛ اگرچه خیلی زودتر از امثال گودرزی و یا ترکان لو رفت. همان آذر ماه نخستین سال از فعالیت دولت یازدهم، آقای وزیر امور خارجه در دانشگاه تهران هم‌چه افاضاتی کرد. وی هم از همان قماش بود؛ جماعتی که اساساً کمترین اعتقادی به دستاوردها و توانایی‌های مردم این سرزمین ندارند. جماعتی که حالا سال‌ها است برای آب خوردن حتی، به دستان کدخدا خیره اند. «حد» تصور آقای وزیر اما از توانمندی‌های دفاعی این سرزمین بامزه بود؛ آنقدر که سال‌ها دستمایه‌ی طنز و مطایبات خلق الله شود.

 

نه اینکه ندانند؛ نمی‌توانند. ناظرین سیاسی معتقدند تواتر تکرار «ما نمی‌توانیم» در میان دولت‌مردان، نه الزاماً از سرِ غفلت؛ که از سر ناتوانی است. پیرمردهای دولت روحانی این روزها خسته‌تر از آنند که «حد» انرژی و استعداد مردم این سرزمین را درک کنند. خسته اند هر چه نباشد، خسته؛ می‌فهمی؟!  

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار