مبارزه با امپراطوری طایفه گرایی و رابطه بازی که همچون زخمی عمیق سر باز کرده است باید در اولویت قرار گیرد نه تغییر نام استان
کد خبر: ۸۷۷۸۸۲۸
|
۲۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۸
بی شک هویت های تاریخی بیانگر اصالت و ریشه یک ملت با تاریخ روشن می باشد که در نامگذاری ها و استمرار حفاظت و حراست از این نامگذاری نمود پیدا می کند.
امروزه یکی از شاخص های مهم و اساسی چه در حقوق بین المللی و چه در جوامع شکل یافته در این چارچوب از طریق همین نام و نشان ها مسجل و احراز هویت می شود.  چنانچه در بحث خلیج فارس که به کرات اعراب منطقه درصدد بوده اند با تغییر نام آن بر صبغه خویش بیفزایند با مخالفت جدی دلتمردان ما در داخل و بسیاری از مجامع معتبر در خارج مواجه شدند چرا که نام خلیج فارس یک هویت تاریخی را یدک می کشد و اگر غیر از این باشد آن هویت محو و نابود می شود.
استان کهگیلویه و بویراحمد که اسمی با ترکیبی خاص و معنادار می باشد حاکی از اصالت تاریخی و فرهنگ کهن این مرز و بوم بوده که سابقه آن حتی به تاریخ قبل از ورود اسلام به ایران بر می گردد. این نامگذاری با عرق و رگ و خون این مردم عجین شده است چرا که برآمده از ریشه های تاریخی ، بافت قومیتی و موقعیت جغرافیایی است حال جای این پرسش است که چرا مسئولین استانی، در همه ادوار مدیریتی هر از چندگاهی به این چهره تابناک و تاریخی در نامگذاری چنگ می زنند و قصد محو این نام را از جغرافیای هویتی استان دارند.

 

به نظر می رسد اقدام این افراد از چند حالت خارج نیست:
اولاً: تلفظ سنگین این نام برای افراد غیربومی به ویژه میهمانان و برخی مدیران استانی و مسئولین کشوری. برخی این افراد کسانی هستند که به دلیل استحاله شدن و نوعی تجدد گرایی، در صدد سنت گریزی هستند.
ثانیاً: طرح این موضوع در شرایط خاص، شائبه نوعی فرافکنی و انحراف از متن به حاشیه را در اذهان عمومی ایجاد کرده است، چرا که عده ای از مردم معتقدند مشکل امروز ما تغییر نام نیست، بلکه مشکل اصلی، اشتغال جوانان، بیکاری و هزاران آسیب اجتماعی ناشی از ضعف مدیریتی است و در نتیجه با مشغول کردن ذهن مردم و جامعه به این التهابات، نوعی فرار به جلو و عدم پاسخگویی لازم به نیازهای اصلی جامعه محسوب می شود. این گروه معتقدند طرح چنین موضوعاتی جزء تفرقه، تشویش اذهان و نارضایتی، دستاوردی برای جامعه ایلی و بزرگ کهگیلویه و بویراحمد نداشته بلکه باعث بروز نوعی تفرقه و نفاق افکنی خواهد شد.
ثالثاً: عده ای بر این باورند که آیا ارائه طرح و برنامه برای مسایل و مشکلات اجتماعی از قبیل اعتیاد، خودکشی ، طلاق و ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی ضرورت بیشتری دارد یا طرح تغییر نام استان که طولانی بودن آن را طراحان به عنوان بهانه مطرح نموده اند در صورتیکه در کشور پهناور ایران اسامی دوسیلابی استان هایی که برگرفته از اصالت ، فرهنگ، تمدن، هویت و نژاد آن ها می باشد، فراوان است بنابراین توجیه عقلایی و قانونی ندارد.
رابعاً: دسته دیگر نیز معتقدند طرح این موضوع در این شرایط هیچ منفعتی برای قاطبه جامعه استان نداشته و می تواند به روال سابقه طرح موضوع در ادوار گذشته به تفرقه و چند دستگی و حاکم کردن فضای تشنج در استان و زیر سوال بردن مؤلفه های امنیتی و آرامش بخش منجر شود. پس مسئولین محترم بهتر است بیش از آنچه درد تغییر نام استان را داشته باشند درکی از دردهای استان داشته باشند.
درد مشترک همه این است که در این سرزمین با این همه گنج های آشکار و پنهان الهی، چرا در فقر و محرومیت دست و پا می زنیم. آن گونه که از رفتار مدیران و اظهار نارضایتی مردم هویداست کانه مدیران از فضای جامعه بیگانه اند. آنها در یک فضا سیر می کنند و جامعه در فضایی دیگر، این خطری جدی است که مسئولین با مردم چنین فاصله ای داشته باشند. از این رو تا دیر نشده مدیران به جای نمک پاشیدن بر زخم دل مردم، مرهمی بگذارند که تغییر نام، دردی از دردهای آنان را درمان نخواهد کرد. اگر مسئولین کارنامه ی از اقدامات درخشان مدیریتی خویش دارند، می توانند به دور ازحاشیه سازی ها، فرافکنی ها و طرح موضوعات بی ارتباط با سرنوشت استان، جبران کاستی ها را نمایند زیرا بر مبنای رفتارشناسی مدیریتی و سیاسی، این نوع فعالیت ها نوعی لاپوشانی و کتمان واقعیت های موجود و بلکه آدرس اشتباهی به مردم تلقی می شود.
ما براین باوریم که قضاوت در مورد این موضوع را با آحاد جامعه در فرآیندی خاص واگذار نماییم ولی آنچه از افکار عمومی استنباط می شود این است که مشکل ما تغییر نام نیست بلکه مشکل مدیریتی از نوع رابطه گرایی به جای ضابطه گزینی و جناح بازی های کور سیاسی است. امروزه مردم نگران امپراطوری دامادها، پسرخاله ها و پسرعموها و اقوام و طوایف در عرصه مدیریتی هستند و معتقدند ناکارآمدی و توسعه نیافتگی استان نشأت گرفته از این موضوع و مسائل مهم تری همچون اختلاس و حقوق های نجومی که اعتماد مردم را خدشه دار کرده بر این درد افزوده است.
هویت و شجاعت این مردم در مبارزه با همین پدیده نامیمون قوم گرایی و ضابطه گریزی که سال ها سایه شومش بر استان سیطره یافته معنا پیدا می کند، تغییر نام استان دردی را درمان نمی کند بلکه درمان درد این مردم، ایجاد نگرش مثبت انقلابی و وجدانی جهت مبارزه با رانت خواری و قوم گرایی است.
به خاطر داریم که زعیم این قوم، فقید سعید حضرت آیت الله ملک حسینی (ره) که خود نقطه ثقل هویت تاریخی و وحدت این قوم بود تا آخرین روزهای حیات خود بر حفظ این نام تأکید و مطالبه اصلی و تاریخی این مردم را در این نقطه جغرافیایی، مبارزه با پدیده زشت قوم گرایی و رابطه بازی می دانستند نه تغییر نام.
برآیند افکار عمومی نشانگر آن است که این اسم به عنوان سابقه و هویت تاریخی محفوظ بماند و روحیه مبارزه با امپراطوری طایفه گرایی و رابطه بازی که همچون زخمی عمیق سر باز کرده است، تشدید شود که ترویج این موضوع وظیفه مقامات، مدیران و مسئولان در کنار مبارزه با صدها آسیب اجتماعی دیگر است.
و فرجام سخن آنکه؛ فرض بر آنکه نیاز کنونی استان تغییر نام آن باشد که بر اساس مراتب گفته شده از اولویت های حیاتی برای مردم نیست؛ مستلزم هم اندیشی و هم افزایی بدور از حالت تحکمی، گزینشی و دستوری است.

ارسال نظرات