حسین طلعتی نوجوان مستعد و نخبه شیرازی و دارنده عنوان اول گلستانخوانی در چهار دوره متوالی در کشور و برگزیده سه دوره جشنواره ملی طوس در شاهنامهخوانی که در حال حاضر عنوان سفیر فرهنگ و هنر بومی شیراز را نیز یدک میکشد، در گفتوگوی مشروحی با خبرنگار فارس در شیراز از دنیای پررمزوراز ادبیات فارسی و فرهنگ غنی ایرانی، اسلامی که موجبات رشد وی را فراهم کرده، گفت و نوجوانان همسنوسال خود را به بهرهگیری از این فرهنگ انسانساز فراخواند.
طلعتی که در حال حاضر اجراهای گوناگونی را در رسانه ملی در کارنامه خود دارد بهشدت دلبسته فرهنگ ایرانی، اسلامی بوده و معتقد است این فرهنگ بهترین بهتریها است.
این گفتوگوی جالب دستاورد دیدار ما با این نوجوان باریکاندیش و ادبشناس شیرازی است.
*خودتان را معرفی کنید؟
حسین طلعتی هستم، متولد شهر زیبای شیراز، دانشآموز پایه دهم دبیرستان و در رشته علوم انسانی درس میخوانم.
*فعالیت هنری شما از چه زمانی آغاز شد؟
از آغاز سال 1390 با خواندن اشعار حافظ و مولانا و شرکت در مشاعرهها فعالیت بنده در عرصه شعر و ادبیات آغاز شد.
*از چه زمانی گلستانخوانی را بهصورت جدی دنبال کردید؟
از همان سال 1390 بهصورت جدی وارد حیطه گلستانخوانی شدم و امسال برای چهارمین سال متوالی مقام نخست گلستانخوانی را در کشور کسب کردهام.
*گویا در شاهنامهخوانی نیز در کشور عنوان کسب کردهاید؟
بله در حین گلستانخوانی به شاهنامه فردوسی نیز دلبستگیهایی پیدا کردم و به لطف پروردگار سه سال پیدرپی در جشنواره طوس که 25 اردیبهشت هر سال برگزار میشود، عنوان اول شاهنامهخوانی را در کشور به دست آوردم.
*در حال حاضر مشغول چه کارهایی هستید؟
در حال حاضر با نهادهای گوناگون مانند صداوسیما، شهرداری شیراز و ... فعالیت فرهنگی، هنری و آموزشی خود را دنبال میکنم.
*با صداوسیما در چه زمینههایی همکاری دارید؟
در برنامههای زنده شب فیروزهای، خوشا شیراز و ... اجرا داشته؛ افزونبر اینکه در مشاعرههای گوناگون نیز حضوری مستمر دارم.
*در مشاعرههایی که داشتهاید چه عنوانهایی کسب کردید؟
در مشاعرههای رضوی و آیینی، دفاع مقدس و موضوعهای آزاد مقامهای اول و دوم را در کشور در کارنامه خود دارم.
*در عرصه اجرا و مجریگری چه میکنید؟
به لطف پروردگار در این زمینه نیز تاکنون اجراهای بسیاری در برنامههای گوناگون را تجربه کردم که به آن اشاره شد.
*چه شد که به عنوان سفیر فرهنگ و هنر بومی شیراز انتخاب شدید؟
با توجه به معیارهایی که مدنظر انتخابکنندگان بود مانند آشنایی کافی با متون ادبی، فرهنگ شیراز، توانایی اجرا، داشتن تسلط کافی بر شعر و ادبیات و ... بنده انتخاب شدم و این را برای خود افتخار بزرگی میدانم که سفیر شهری هستم که بزرگانی مانند حافظ، سعدی، ملاصدرا و... را در درون خود پرورش داده است.
*چه فعالیتهایی را به عنوان سفیر فرهنگ شیراز دنبال کردید؟
اجراهای بیرون از استان را در کنار شهرداری شیراز با این عنوان در برنامههای گوناگون برعهده داشتهام که مورد توجه مردم عزیز کشورم قرار گرفت بهویژه در شهر زنجان که برنامه «شب شیراز» بهشدت مورد توجه مردم این شهر قرار گرفت.
*در روز چقدر درس میخوانید؟
در ساعات ابتدایی ظهر و عصر تکالیف درسی را انجام میدهم.
*مطالعه غیردرسی هم دارید؟
بله به تناوب از یک تا پنج ساعت در روز به مطالعه میپردازم و برای اینکه دایره واژگان و لغاتم را زیاد بکنم از هر زمانی برای مطالعه آزاد استفاده میکنم و بیشتر به کیفیت مطالعه اهمیت میدهم نه به کمیت آن.
*ورزش هم در برنامه خود دارید؟
بله شنا و بدنسازی را دوست دارم و انجام میدهم.
*فضای خانوادگی شما در علاقهمندی به شعر و ادبیات چه نقشی داشت؟
من معتقدم که خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است و نقش بسیار مهمی در رشد یا سقوط فرزندان ایفا میکند و یکی از الطاف پروردگار به من داشتن پدر و مادری اهل مطالعه بود که در این فضا به کتاب خواندن علاقهمند شدم و شعر و ادبیات فارسی را بسیار غنی یافتم.
افزونبر اینکه پدرم همیشه مشوق من بوده، نقش مادرم در آشنا کردن بنده با ادبیات فارسی بسیار بااهمیت بود و کمک و همراهی آنان مرا به دنیای پررمزوراز ادبیات کشاند.
*حمایت خانواده از شما در برنامههای گوناگونی که دارید چگونه است؟
بنده در هر مکانی که اجرا دارم در سراسر کشور، خانوادهام با حضور خود در کنارم، مرا حمایت مادی و معنوی کردهاند و در واقع اگر حمایت آنها نبود شاید به این شکل کار پیش نمیرفت.
*فعالیت هنری شما و اجراهای گوناگون اثر منفی بر درس خواندن شما ندارد؟
به نظر بنده انسان نباید مسائل مختلف زندگی خود را با یکدیگر درآمیزد و با برنامهریزی دقیق میتوان هم به درس و مدرسه رسید و هم به سایر فعالیتهای جانبی که من نیز همین برنامه را در زندگی خودم پیاده کردهام.
*برای همسنوسالهای خودت چه پیامی دارید؟
به عنوان یک دوست دلم میخواهد فرهنگ ایرانی، اسلامی را که خودم دلبسته آن هستم و ریشه بسیار کهنی دارد به همسنوسالهایم معرفی کنم.
*بیشتر توضیح دهید؟
یک شهر را در نظر بگیرید که فرهنگ و ریشه عمیقی دارد و در پشت دروازههای آن عدهای سیاهکار بهدنبال زدن این ریشهها هستند و نمیخواهند نوجوان ما با فرهنگ غنی و ژرف خود آشنا شود؛ بهنظر من در حال حاضر این وضعیت برای جوانهای ما بهوجود آمده است و از طریق رسانه، همان سیاهکاران بهدنبال همین هدف هستند.
*نوجوان ما برای دوری از فرهنگ بیگانه چه باید بکند؟
من به عنوان یک دوست به آنها میگویم که فرهنگ ایرانی و اسلامی را که تمام زیباییهای عالم در آن است، دریابید و بدانید که در کشوری با پیشینه بسیار کهن زندگی کرده و از این گنجینههای ادبی استفاده کنید و بهدنبال فرهنگ بیگانه که پوچ و خالی از محتوا است نروید و به نظر من ایران با آن فرهنگ غنی که از بزرگان ما به ارث رسیده، مظلوم واقع شده و نوجوانان و جوانان ما باید با سینه سپرکردن دربرابر فرهنگ بیگانه، این مظلومیت را از بین ببرند، چراکه ما با این همه گنجینههای فرهنگی نیازی به فرهنگ آنها نداریم.
*چرا آشنایی با فرهنگ کشور خودمان تا این اندازه مهم است؟
برای اینکه ما در جهان عالی هستیم و دانشمندان و ادیبان بزرگی مانند حافظ، فردوسی، بوعلی سینا، سعدی و هزاران شخصیت ارزشمند دیگر داریم که یکی از آنها برای رشد و تعالی یک کشور کافی است و شوربختانه بیشتر همسنوسالهای من از این گنجینهها بیخبر هستند و وظیفه تمام مسؤولان و انسانهای آگاه است که فرهنگ زیبای ما را به نوجوانان کشورمان با شیوههای درست و کاربردی انتقال دهند.
*در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
بنده معتقدم که کهنترین فرهنگ متعلق به ایران است و راه رستگاری نیز از دین اسلام میگذرد، همانطور که فردوسی عزیز میگوید:
به نیکی گرای و نیازار کس / ره رستگاری همین است و بس
من تنها چیزی که میتوانم در وصف این «بزرگ فرهنگ» و «بهگزین راه» بگویم این است که باید آن را دریابیم که بهترین بهترین بهترینها است.