سیاست خارجی عربستان در پیوند وثیق با ارباب خود قرارگرفته است. همان صدایی که از دهان ترامپ بیرون میآید دقیقاً از دهان زمامداران عربستان نیز بیرون میآید. اینک زمان آن رسیده است که سعودی منتظر باشد که ترامپ چه در توئیترش بنویسد، تا آن را تبدیل به استراتژی خود کند.
به گزارش خبرگزاری بسیج، در هفتههای اخیر چند اتفاق افتاده است که ضروری است در خصوص آن تأمل شود تا به فهم دقیق از مختصات آنچه در اطراف ایران در حال رخ دادن است پی برده شود. نوع بازیگرانی که پیرامون ایران زیست میکنند و نوع نگاه آنها به روابط بینالملل موضوعی است که بهراحتی میتوان از اتفاقات اخیر به وجود آمده استنباط کرد. ترامپ با ورودش به کاخ سفید سیاستهای خصمانه ضد ایرانی در پیشگرفته است و چه در فضای مجازی و چه در فضای رسمی شروع به تهدید ایران میکند، در اینسوی بحار نیز عربستان سعودی با استمساک به توئیت های ترامپ برای خودش استراتژی تعریف می کند. در این یادداشت به این اتفاقات اشاره خواهد شد.
1. اعمال قانون منع ورود مسلمانان به آمریکا
ترامپ شخصیت جنجالی این دو سه هفته اخیر بوده است. او در همان هفته اول ریاستش بر کاخ سفید با قانون منع ورود شهروندان ایران و 6 کشور دیگر تبدیل به یکی از مهمترین چالشهای نظام بینالملل شد. در خصوص قانون منع ورود مسلمانان به آمریکا زیاد سخن گفتهشده است، بنابراین در این یادداشت سعی نداریم در خصوص این موضوع سخنی گفته شود. آنچه در این یادداشت تلاش داریم به آن بپردازیم، واکنشها نسبت به این اقدام است. همانطور که پیشبینی میشد، از آسیای شرقی گرفته تا اروپا واکنش بسیار منفی نسبت به این قانون اعمال کردند و بابیان اینکه این قانون تبعیضآمیز، ضد حقوق بشری، ضد حقوق بینالمللی و ... است، هر یک به طریقی با این قانون مخالفت کردند. لندن هنوز هم صحنه اعتراض علیه این فرد و سیاستهای ضد مهاجرتی او برای ورود مسلمانان به آمریکا هست.
اما در اینسوی ماجرا بایستی دید که اتحادیه عرب، سایر مسلمانان و بهطور ویژه کشوری که خود را خادم حرمین شریفین قلمداد میکند، چه واکنشی نشان داده است. از بین کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس بحرین و امارات نسبت به این قانون ابراز رضایت کردهاند و عربستان نیز در خصوص این قانون سکوت کرده است.
2. توئیتهای جنجالی ترامپ علیه ایران
در هفته گذشته اقدام غیر دیپلماتیک و نامتعارف دیگری نیز از سوی دونالد ترامپ علیه ایران صورت گرفته است و آن توئیتهای تهاجمی و جنگطلبانه دونالد ترامپ بوده است. توئیت اول اینگونه بیان شد «ایران بابت شلیک موشک بالستیک رسماً تحت نظر قرارگرفته است. بایستی به خاطر توافق وحشتناکی که آمریکا با ایران کرد، سپاسگزار میبودند.» توئیت دوم اینگونه اظهار شد «ایران داشت نفسهای آخر را میکشید و در حال فروپاشی بود تا اینکه آمریکا با طناب نجاتی در قالب توافق هستهای به مددش رسید: 150 میلیارد دلار» و توئیت بعدی اینگونه «ایران با آتشبازی میکند. آنها قدردان رویکرد خوب اوباما با خود نیستند. من مثل اوباما نیستم.» این سه توئیت جنجالی نشان میدهد که رویکرد ترامپ نسبت به ایران یک «رویکرد بیپرده» است. اگر اوباما پشت هزاران سیاست پنهان و پیدای آمریکا پنهان میشد، ترامپ در همان دقائق اول نشان داد که چهره کتمان پذیری از آمریکا را نمیخواهد به ایران نشان دهد. ترامپ همچنین چند روز پیشتر از روی میز بودن همه گزینهها خبر داد و ایران را نیز تهدید به اقدام نظامی کرده بود.
3. تحریمهای ضد ایرانی آمریکا
از دیگر سو، وزارت خزانهدار آمریکای دوران ترامپ برای اولین بار 13 فرد و 12 سازمان و شرکت را به لیست تحریمهای ایران اضافه کرد. اظهارشده است که این تحریمها برای مقابله با فعالیتهای موشکی ایران تعریفشده است و ارتباطی با سند برجام ندارد.
اسامی افراد تحریم شده در سایت وزارت خزانهداری آمریکا بهقرار زیر است: یحیی الحاج، عبدالله اصغرزاده، داریان تنی،ابراهیم حسن دهقان،فرحات محمدعبدالامیر، محمد مقام، کامبیز رستمی، علی شریفی، کین شینهوا، ریچارد یو، مصطفی زاهدی، قدرت زرگری، کارول ژو. نام دوازده شرکت نیز در این فهرست قرار گرفته است.
دلیل این تحریمها نیز حمایت ایران از تروریسم و برنامه موشکی ایران عنوانشده است. سرپرست دفتر کنترل داراییهای خارجی در وزارت خزانهداری آمریکا در این خصوص اظهار داشته است «حمایت مستمر ایران از تروریسم و توسعه برنامه موشکهای بالستیک اش تهدیدی برای منطقه، برای شرکای جهانی ما و برای آمریکاست.»
ترامپ هم در توئیتهای خود و هم در تحریم اخیرش در تلاش است تا خود را نسبت به آزمایش موشکی ایران منتقد نشان داده و اظهار دارد که ایران نمیتواند در دوران ترامپ دست به این اقدامات بزند. از سوی دیگر، او تلاش میکند تا نشان دهد که ایران عامل بیثباتی در یمن و سایر کشورهای منطقه مثل عراق و سوریه هست تا بهواسطه آن برای سیاستهای احتمالی خود سرپوشی در نظر بگیرد و توجیهی داشته باشد. لذا اظهار میدارد فعالیتهای ایران، «اعطای سلاح به گروه انصار الله (حوثیها) در یمن و بیثباتی» در منطقه را سبب شده است و هر چه سریعتر بایستی توسط ایران متوقف شود. لذا بیانشده است که «تحریمهای امروز علیه ایران تنها نخستین گام علیه رفتارهای تحریکآمیز ایران است.»
تا اینجای ماجرا قابلفهم است. چراکه از ترامپ و کابینه بیتجربه او چیزی غیر این نیز انتظار نمیرود. احتمالاً بعد از چند صباحی که از مختصات دقیق منطقه و ایران مطلع شوند از سطح سخنان تنشآفرین آنها کاسته خواهد شد. اما آنچه دراینبین جای سؤال دارد همنوایی سیاستهای سعودی با سخنان مقامات آمریکایی است.
احمد العسیری مشاور وزیر دفاع عربستان سعودی و سخنگوی ائتلاف نظامی عربی در جنگ با یمن در گفتگو با شبکه «بی. بی. سی» از جامعه بینالملل خواسته است تا برای تعامل با ایران استراتژی جدیدی را در پیش بگیرد. وی «ایران را به دخالت در مسائل داخلی کشورهای همسایه» متهم کرده و گفته است «ایران باید به مرزهای خود عقبنشینی کند و به دخالت در کشورهایی مثل عراق، سوریه و یمن پایان دهد. اگر آمریکا تصمیم بگیرد این موضع را در برابر تهران اتخاذ کند این اقدام بسیار بزرگی خواهد بود.»
عسیری در پاسخ به سؤالی درباره اقداماتی که باید در برابر ایران انجام شود ادعا کرده است «همه گزینهها روی میز بررسی درباره ایران قرار دارند.» موضوعی که درست چند روز قبل از آن ترامپ نیز آن را بیان داشته بود.
4. سیاست خارجی عاریهای عربستان سعودی
با نگاهی به اتفاقات پیشآمده و متعاقب آن، همنوایی دستگاه سیاسی دونالد ترامپ و عربستان سعودی، بیشازپیش به این گزاره پی خواهیم برد که عربستان سعودی رفتار خود را از قدرتهای دیگر به عاریه میگیرد، و درواقع در عالم خارج چیزی از رفتار و عملکرد سیاسی و سیاست ورزی بهره نبرده است.
این نوع اظهارات مقامات این کشور نشاندهنده نگرانی و ترس آنها نسبت به عمق استراتژیک ایران و نفوذ منطقهای تهران بوده است. بهواقع عربستان چیزی به نام رویکرد مستقل سیاست خارجی و نظامی از خود نشان نداده است. این اظهارات یکبار دیگر مأموریت منطقهای که آمریکاییها بر دوش عربستان سپردهاند را یادآوری میکند. مأموریتی که برای ایجاد آشوب در منطقه به آنها محول شده است و در دوران حکمرانی نخبگان جدید کاخ سفید برجستهتر نیز شده است.
عربستان مأمور انجام سیاستهای آمریکا در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا است و در بهترین حالت چیزی جز آنچه از او خواسته میشود، نیست. به عبارت شفافتر، سیاست خارجی این کشور با پشتوانه سیاستهای آمریکا تعریف میشود.
بنابراین از عربستان دوران ترامپ، نبایستی انتظار داشت که رابطه مسالمتآمیزی را بنیان نهد و نمیتوان از این کشور انتظار رفع اختلافاتش با ایران را داشت. چراکه اساساً این کشور اختیاری در سیاست ورزی و سیاستگذاری خود نداشته و ندارد که بخواهد بر اساس آن رابطهای را بنیان نهد.
موضوع دیگری که دراینبین مطرح میشود این است که باید توجه داشت که عربستان چه میزان به آمریکا باج داده است که هزینه این همراهی را تقبل کند. اینکه عربستان هیچچیزی در سطح بینالمللی برای ارائه بهعنوان یک واحد سیاسی بینالمللی ندارد، بااینکه دونالد ترامپ بهعنوان یک تاجر بینالمللی حاضر به حمایت از این کشور باشد متفاوت است. ترامپ تاجر است، در دوران تبلیغات ریاست جمهوریاش نیز اظهار داشته بود که کشورهای حاشیه خلیجفارس برای تأمین امنیت خود باید هزینهاش را به آمریکا پرداخت کنند.
دقت داشته باشید، برای تأمین کدام امنیت؟ امنیتی که آمریکاییها با هراساندن اعراب حاشیه خلیجفارس از ایران آن را در ذهن زمامداران عرب از بین بردهاند، منظور ترامپ است. با این حساب بایستی پی برد که عربستان بایستی چه میزان بابت این تأمین امنیت که ترامپ از آن سخن میگفته، «پرداخت کرده» باشد که به این سرعت ترامپ علیه ایران واکنش نشان داده و رجزخوانی کند.
همخوانی ترامپ و سران سعودی یقیناً نشاندهنده پیوند نانوشته بین این دو است که در آینده احتمالاً به یک پیوند نوشتهشده نیز ختم خواهد شد. تکلیف منطقه مشخص است، عربستان پول میدهد، آمریکا نیز سلاحهای خریداریشده عربستان را بر روی مردم منطقه میریزد. توجیه نیز مشخص است، ترس عربستان و متحدانش ازآنچه ترامپ و آمریکا از ایران نزد آنها «ساخته» است. اینکه قربانی بعدی این تبادل، مردم چه کشوری باشند، مشخص نیست. اما آنچه مشخص است این است که عربستان خواب تحدید و تهدید ایران را به گور هم نخواهد برد.
ایران، یمن و سوریه و عراق نیست که سعودیها هر برنامهای را دلشان خواست بخواهند با عوامل تروریستی خود آنجا عملی کنند. سعودیها هم احتمالاً این گزاره را بهخوبی فهمیدهاند که بهواسطه آن به سمت آمریکای ترامپ رفتهاند. برای ترامپ آبروریزی بینالمللی و از بین رفتن اعتبار آمریکا معنی ندارد. او یک تاجر است و یک تاجر هم ریسک ناپذیر نیست. بازیگر ریسک ناپذیر نیز تصور میکند که معادلات در هر جا همانگونه است که او تصور میکند و باید همانگونه باشد که او میپندارد. در روابط بینالملل و سیاست خارجی معادلات نهتنها آنگونه که یک بازیگر پیشبینی میکند پیش نمیرود بلکه یقیناً قابلیت این رادارند تا نتیجهای کاملاً عکس آنچه آن بازیگر تصور میکند را در پی داشته باشد.
در نپخته بودن و به نتیجه نرسیدن سیاست دونالد ترامپ، همین بس که او از ابتدا علیه ایران شمشیر را از رو بسته است. اگر به حرفهای اوباما خوب گوش میداد، احتمالاً به این نتیجه رسیده بود که ایران محکمتر از برداشتهای او است. اوباما نوع مواجهه با ایران را فهمیده بود. آنکسی که منافی منافع ملی ایران بوده است اوباماست، ایران ازاینگونه سخنان بیپروای دونالد ترامپ واهمهای ندارد. اما آن بازیگری که ندانسته در دام این سخنان و توئیت ها غرقشده و هرروز شادی میکند که ایران را مهار خواهد کرد، عربستان است. عربستان نیز اگر درک صحیحی از ایران و موقعیت و جایگاه ایران داشت، قطعاً همه آبروی خود را بر روی دامان این شخص نامتعادل نمیریخت.
فرجام سخن
چند اتفاق در چند روز اخیر در آمریکا علیه ایران رخداده است که نشاندهنده عمق عدم فهم مقامات جدید کاخ سفید نسبت به ایران است. نخست اینکه ورود شهروندان ایرانی به آمریکا با قانون منع ورود مسلمانان و به بهانه عدم ورود تروریسم به آمریکا منع شده است. دوم اینکه تحریمهای ضد ایرانی علیه 25 شخص و نهاد ایرانی و خارجی مرتبط با ایران، توسط وزارت خزانهداری آمریکا وضعشده است که اولین نوع از زمان حضور وی محسوب میشود و سوم توئیت های جنجالی و ضد ایرانی دونالد ترامپ علیه ایران است که اتفاقی بیسابقه محسوب میشود که نشاندهنده عمق خصومت این فرد با ایران است.
سیاستی که از سوی دیگر نشاندهنده مواجهه جدیدی بین ایران و آمریکا خواهد بود.
از سوی دیگر در چند روز اخیر اتفاقاتی در سیاست خارجی عربستان و آمریکا رویداده است که ضروری است که به آنها توجه شود. عربستان در همنوایی با آمریکا شروع به رجزخوانی علیه ایران کرده است. برخی از زمام داران عربستان با این تصور که دوران ماهعسل سیاستهای ثبات زدای آنها در منطقه با روی کار آمدن دونالد ترامپ شروعشده است، ایران را متهم به بیثباتی در منطقه کرده و داد برمیآورند که ایران باید به مرزهای خود بازگردد. اینکه سعودی چرا اینگونه بی پروایانه در مورد ایران سخن میگوید، بیشازپیش نشاندهنده این است که سیاستهای این کشور عاریهای و استقراضی از رفتارهای سایر کشورها و بهطور ویژه آمریکاییها است. اما این بار استقراض از توئیت های ترامپ.
منبع: پایگاه برهان
1. اعمال قانون منع ورود مسلمانان به آمریکا
ترامپ شخصیت جنجالی این دو سه هفته اخیر بوده است. او در همان هفته اول ریاستش بر کاخ سفید با قانون منع ورود شهروندان ایران و 6 کشور دیگر تبدیل به یکی از مهمترین چالشهای نظام بینالملل شد. در خصوص قانون منع ورود مسلمانان به آمریکا زیاد سخن گفتهشده است، بنابراین در این یادداشت سعی نداریم در خصوص این موضوع سخنی گفته شود. آنچه در این یادداشت تلاش داریم به آن بپردازیم، واکنشها نسبت به این اقدام است. همانطور که پیشبینی میشد، از آسیای شرقی گرفته تا اروپا واکنش بسیار منفی نسبت به این قانون اعمال کردند و بابیان اینکه این قانون تبعیضآمیز، ضد حقوق بشری، ضد حقوق بینالمللی و ... است، هر یک به طریقی با این قانون مخالفت کردند. لندن هنوز هم صحنه اعتراض علیه این فرد و سیاستهای ضد مهاجرتی او برای ورود مسلمانان به آمریکا هست.
اما در اینسوی ماجرا بایستی دید که اتحادیه عرب، سایر مسلمانان و بهطور ویژه کشوری که خود را خادم حرمین شریفین قلمداد میکند، چه واکنشی نشان داده است. از بین کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس بحرین و امارات نسبت به این قانون ابراز رضایت کردهاند و عربستان نیز در خصوص این قانون سکوت کرده است.
2. توئیتهای جنجالی ترامپ علیه ایران
در هفته گذشته اقدام غیر دیپلماتیک و نامتعارف دیگری نیز از سوی دونالد ترامپ علیه ایران صورت گرفته است و آن توئیتهای تهاجمی و جنگطلبانه دونالد ترامپ بوده است. توئیت اول اینگونه بیان شد «ایران بابت شلیک موشک بالستیک رسماً تحت نظر قرارگرفته است. بایستی به خاطر توافق وحشتناکی که آمریکا با ایران کرد، سپاسگزار میبودند.» توئیت دوم اینگونه اظهار شد «ایران داشت نفسهای آخر را میکشید و در حال فروپاشی بود تا اینکه آمریکا با طناب نجاتی در قالب توافق هستهای به مددش رسید: 150 میلیارد دلار» و توئیت بعدی اینگونه «ایران با آتشبازی میکند. آنها قدردان رویکرد خوب اوباما با خود نیستند. من مثل اوباما نیستم.» این سه توئیت جنجالی نشان میدهد که رویکرد ترامپ نسبت به ایران یک «رویکرد بیپرده» است. اگر اوباما پشت هزاران سیاست پنهان و پیدای آمریکا پنهان میشد، ترامپ در همان دقائق اول نشان داد که چهره کتمان پذیری از آمریکا را نمیخواهد به ایران نشان دهد. ترامپ همچنین چند روز پیشتر از روی میز بودن همه گزینهها خبر داد و ایران را نیز تهدید به اقدام نظامی کرده بود.
3. تحریمهای ضد ایرانی آمریکا
از دیگر سو، وزارت خزانهدار آمریکای دوران ترامپ برای اولین بار 13 فرد و 12 سازمان و شرکت را به لیست تحریمهای ایران اضافه کرد. اظهارشده است که این تحریمها برای مقابله با فعالیتهای موشکی ایران تعریفشده است و ارتباطی با سند برجام ندارد.
اسامی افراد تحریم شده در سایت وزارت خزانهداری آمریکا بهقرار زیر است: یحیی الحاج، عبدالله اصغرزاده، داریان تنی،ابراهیم حسن دهقان،فرحات محمدعبدالامیر، محمد مقام، کامبیز رستمی، علی شریفی، کین شینهوا، ریچارد یو، مصطفی زاهدی، قدرت زرگری، کارول ژو. نام دوازده شرکت نیز در این فهرست قرار گرفته است.
دلیل این تحریمها نیز حمایت ایران از تروریسم و برنامه موشکی ایران عنوانشده است. سرپرست دفتر کنترل داراییهای خارجی در وزارت خزانهداری آمریکا در این خصوص اظهار داشته است «حمایت مستمر ایران از تروریسم و توسعه برنامه موشکهای بالستیک اش تهدیدی برای منطقه، برای شرکای جهانی ما و برای آمریکاست.»
ترامپ هم در توئیتهای خود و هم در تحریم اخیرش در تلاش است تا خود را نسبت به آزمایش موشکی ایران منتقد نشان داده و اظهار دارد که ایران نمیتواند در دوران ترامپ دست به این اقدامات بزند. از سوی دیگر، او تلاش میکند تا نشان دهد که ایران عامل بیثباتی در یمن و سایر کشورهای منطقه مثل عراق و سوریه هست تا بهواسطه آن برای سیاستهای احتمالی خود سرپوشی در نظر بگیرد و توجیهی داشته باشد. لذا اظهار میدارد فعالیتهای ایران، «اعطای سلاح به گروه انصار الله (حوثیها) در یمن و بیثباتی» در منطقه را سبب شده است و هر چه سریعتر بایستی توسط ایران متوقف شود. لذا بیانشده است که «تحریمهای امروز علیه ایران تنها نخستین گام علیه رفتارهای تحریکآمیز ایران است.»
تا اینجای ماجرا قابلفهم است. چراکه از ترامپ و کابینه بیتجربه او چیزی غیر این نیز انتظار نمیرود. احتمالاً بعد از چند صباحی که از مختصات دقیق منطقه و ایران مطلع شوند از سطح سخنان تنشآفرین آنها کاسته خواهد شد. اما آنچه دراینبین جای سؤال دارد همنوایی سیاستهای سعودی با سخنان مقامات آمریکایی است.
احمد العسیری مشاور وزیر دفاع عربستان سعودی و سخنگوی ائتلاف نظامی عربی در جنگ با یمن در گفتگو با شبکه «بی. بی. سی» از جامعه بینالملل خواسته است تا برای تعامل با ایران استراتژی جدیدی را در پیش بگیرد. وی «ایران را به دخالت در مسائل داخلی کشورهای همسایه» متهم کرده و گفته است «ایران باید به مرزهای خود عقبنشینی کند و به دخالت در کشورهایی مثل عراق، سوریه و یمن پایان دهد. اگر آمریکا تصمیم بگیرد این موضع را در برابر تهران اتخاذ کند این اقدام بسیار بزرگی خواهد بود.»
عسیری در پاسخ به سؤالی درباره اقداماتی که باید در برابر ایران انجام شود ادعا کرده است «همه گزینهها روی میز بررسی درباره ایران قرار دارند.» موضوعی که درست چند روز قبل از آن ترامپ نیز آن را بیان داشته بود.
4. سیاست خارجی عاریهای عربستان سعودی
با نگاهی به اتفاقات پیشآمده و متعاقب آن، همنوایی دستگاه سیاسی دونالد ترامپ و عربستان سعودی، بیشازپیش به این گزاره پی خواهیم برد که عربستان سعودی رفتار خود را از قدرتهای دیگر به عاریه میگیرد، و درواقع در عالم خارج چیزی از رفتار و عملکرد سیاسی و سیاست ورزی بهره نبرده است.
این نوع اظهارات مقامات این کشور نشاندهنده نگرانی و ترس آنها نسبت به عمق استراتژیک ایران و نفوذ منطقهای تهران بوده است. بهواقع عربستان چیزی به نام رویکرد مستقل سیاست خارجی و نظامی از خود نشان نداده است. این اظهارات یکبار دیگر مأموریت منطقهای که آمریکاییها بر دوش عربستان سپردهاند را یادآوری میکند. مأموریتی که برای ایجاد آشوب در منطقه به آنها محول شده است و در دوران حکمرانی نخبگان جدید کاخ سفید برجستهتر نیز شده است.
عربستان مأمور انجام سیاستهای آمریکا در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا است و در بهترین حالت چیزی جز آنچه از او خواسته میشود، نیست. به عبارت شفافتر، سیاست خارجی این کشور با پشتوانه سیاستهای آمریکا تعریف میشود.
بنابراین از عربستان دوران ترامپ، نبایستی انتظار داشت که رابطه مسالمتآمیزی را بنیان نهد و نمیتوان از این کشور انتظار رفع اختلافاتش با ایران را داشت. چراکه اساساً این کشور اختیاری در سیاست ورزی و سیاستگذاری خود نداشته و ندارد که بخواهد بر اساس آن رابطهای را بنیان نهد.
موضوع دیگری که دراینبین مطرح میشود این است که باید توجه داشت که عربستان چه میزان به آمریکا باج داده است که هزینه این همراهی را تقبل کند. اینکه عربستان هیچچیزی در سطح بینالمللی برای ارائه بهعنوان یک واحد سیاسی بینالمللی ندارد، بااینکه دونالد ترامپ بهعنوان یک تاجر بینالمللی حاضر به حمایت از این کشور باشد متفاوت است. ترامپ تاجر است، در دوران تبلیغات ریاست جمهوریاش نیز اظهار داشته بود که کشورهای حاشیه خلیجفارس برای تأمین امنیت خود باید هزینهاش را به آمریکا پرداخت کنند.
دقت داشته باشید، برای تأمین کدام امنیت؟ امنیتی که آمریکاییها با هراساندن اعراب حاشیه خلیجفارس از ایران آن را در ذهن زمامداران عرب از بین بردهاند، منظور ترامپ است. با این حساب بایستی پی برد که عربستان بایستی چه میزان بابت این تأمین امنیت که ترامپ از آن سخن میگفته، «پرداخت کرده» باشد که به این سرعت ترامپ علیه ایران واکنش نشان داده و رجزخوانی کند.
همخوانی ترامپ و سران سعودی یقیناً نشاندهنده پیوند نانوشته بین این دو است که در آینده احتمالاً به یک پیوند نوشتهشده نیز ختم خواهد شد. تکلیف منطقه مشخص است، عربستان پول میدهد، آمریکا نیز سلاحهای خریداریشده عربستان را بر روی مردم منطقه میریزد. توجیه نیز مشخص است، ترس عربستان و متحدانش ازآنچه ترامپ و آمریکا از ایران نزد آنها «ساخته» است. اینکه قربانی بعدی این تبادل، مردم چه کشوری باشند، مشخص نیست. اما آنچه مشخص است این است که عربستان خواب تحدید و تهدید ایران را به گور هم نخواهد برد.
ایران، یمن و سوریه و عراق نیست که سعودیها هر برنامهای را دلشان خواست بخواهند با عوامل تروریستی خود آنجا عملی کنند. سعودیها هم احتمالاً این گزاره را بهخوبی فهمیدهاند که بهواسطه آن به سمت آمریکای ترامپ رفتهاند. برای ترامپ آبروریزی بینالمللی و از بین رفتن اعتبار آمریکا معنی ندارد. او یک تاجر است و یک تاجر هم ریسک ناپذیر نیست. بازیگر ریسک ناپذیر نیز تصور میکند که معادلات در هر جا همانگونه است که او تصور میکند و باید همانگونه باشد که او میپندارد. در روابط بینالملل و سیاست خارجی معادلات نهتنها آنگونه که یک بازیگر پیشبینی میکند پیش نمیرود بلکه یقیناً قابلیت این رادارند تا نتیجهای کاملاً عکس آنچه آن بازیگر تصور میکند را در پی داشته باشد.
در نپخته بودن و به نتیجه نرسیدن سیاست دونالد ترامپ، همین بس که او از ابتدا علیه ایران شمشیر را از رو بسته است. اگر به حرفهای اوباما خوب گوش میداد، احتمالاً به این نتیجه رسیده بود که ایران محکمتر از برداشتهای او است. اوباما نوع مواجهه با ایران را فهمیده بود. آنکسی که منافی منافع ملی ایران بوده است اوباماست، ایران ازاینگونه سخنان بیپروای دونالد ترامپ واهمهای ندارد. اما آن بازیگری که ندانسته در دام این سخنان و توئیت ها غرقشده و هرروز شادی میکند که ایران را مهار خواهد کرد، عربستان است. عربستان نیز اگر درک صحیحی از ایران و موقعیت و جایگاه ایران داشت، قطعاً همه آبروی خود را بر روی دامان این شخص نامتعادل نمیریخت.
فرجام سخن
چند اتفاق در چند روز اخیر در آمریکا علیه ایران رخداده است که نشاندهنده عمق عدم فهم مقامات جدید کاخ سفید نسبت به ایران است. نخست اینکه ورود شهروندان ایرانی به آمریکا با قانون منع ورود مسلمانان و به بهانه عدم ورود تروریسم به آمریکا منع شده است. دوم اینکه تحریمهای ضد ایرانی علیه 25 شخص و نهاد ایرانی و خارجی مرتبط با ایران، توسط وزارت خزانهداری آمریکا وضعشده است که اولین نوع از زمان حضور وی محسوب میشود و سوم توئیت های جنجالی و ضد ایرانی دونالد ترامپ علیه ایران است که اتفاقی بیسابقه محسوب میشود که نشاندهنده عمق خصومت این فرد با ایران است.
سیاستی که از سوی دیگر نشاندهنده مواجهه جدیدی بین ایران و آمریکا خواهد بود.
از سوی دیگر در چند روز اخیر اتفاقاتی در سیاست خارجی عربستان و آمریکا رویداده است که ضروری است که به آنها توجه شود. عربستان در همنوایی با آمریکا شروع به رجزخوانی علیه ایران کرده است. برخی از زمام داران عربستان با این تصور که دوران ماهعسل سیاستهای ثبات زدای آنها در منطقه با روی کار آمدن دونالد ترامپ شروعشده است، ایران را متهم به بیثباتی در منطقه کرده و داد برمیآورند که ایران باید به مرزهای خود بازگردد. اینکه سعودی چرا اینگونه بی پروایانه در مورد ایران سخن میگوید، بیشازپیش نشاندهنده این است که سیاستهای این کشور عاریهای و استقراضی از رفتارهای سایر کشورها و بهطور ویژه آمریکاییها است. اما این بار استقراض از توئیت های ترامپ.
منبع: پایگاه برهان
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار