اگر قرار باشد دلایل چنین مسالهای بررسی شود، قطعا یکی از مهمترین آنها اقدامات ضمنی آمریکا نسبت به ایران است. این کشور با اقدامات خود علائمی به اقتصاد بینالملل میدهد که با ایران همکاری نکنند و در عمل میدانیم بانکهای بزرگ به دلیل وابستگی به آمریکا در حوزه همکاری با ایران تردید دارند.
علت دیگر تحقق نیافتن اغلب توافقنامههای اروپا با ایران، مربوط به اقدامات صریح آمریکاست، چراکه با وجود امضای برجام و مشارکت آمریکا در دستیابی به این توافق، این کشور هیچ گاه در حوزه سیاستهای اعلامی خود این موضوع را بصراحت تائید نکرده است و به این ترتیب هم شرکتهای بزرگ و هم دولتها نسبت به همکاری با ایران تردید دارند.
همراهیهای گذشته اروپا در تحریم و فشارهای سیاسی بر ایران از سوی آمریکا زیانهای بسیاری، نه تنها به لحاظ اقتصادی بلکه از نظر امنیتی متوجه این کشورها کرده است و اروپا در بسیاری از حوزههای مهم در ارتباط با ایران چارهای جز جدا کردن راهش از آمریکا ندارد تا بتواند خلأ آمریکا را در روابط با ایران پر کند.
این نکته را نیز باید در نظر داشت که اروپاییها در عرصه سیاست بینالملل تاثیرگذارند، اما تعیینکننده نیستند و این آمریکاست که تعیینکننده است، لذا ایران با هر کشور اروپایی وارد مذاکره شود، آن کشور به دنبال بررسی چگونگی روابط تهران و واشنگتن است و اروپا متناسب با ضرباهنگ روابط ایران و آمریکا با ایران عمل میکند.
اما موضوعی که میتواند سرنوشت کشورها را بههم پیوند دهد، منافع متقابل است، اقتصاد و موقعیت ژئوپلتیک و تاثیرگذاری ایران برعرصه منطقهای فرصتی است که میتواند منافع اروپاییان را تامین کند، بنابراین اروپا باید به میدان بیاید، زیرا در غیر این صورت چین و روسیه این خلأ را پر خواهند کرد.