پاسداشت تبلیغ و منبر حجتالاسلام انصاری قمی
حکایت منبرهایی که از دل بر میخاست و بر دلها مینشست
سخن از شخصیتی است که حرفهایش بر دلها مینشست و ضمن تحول باطنی و معنوی مردم، سبب تحول ظاهری در آبادیها و عمران شهرها هم میشد.
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، وقتی در بیست و ششمین روز از ماه جمادی الاول سال 1391 هجری قمری به دیدار حق شتافت، حوزه و بازار قم تعطیل شد و بزرگانی مانند حضرت امام، در مسجد امام حسن عسکری(ع) قم و آیات سید محمدرضا گلپایگانی در مسجد محله حسین آباد قم، سید احمد خوانساری در مسجد سید عزیزالله تهران و سید محمدهادی میلانی در مسجد گوهرشاد مشهد برایش مجلس ترحیم برگزار کردند.
همچنین مراسم دیگری هم تا چهلمین روز درگذشتش در شهرهایی مانند کربلای معلی، نجف اشرف، یزد، کرمان، رفسنجان، رشت، انزلی، اصفهان، گرگان، کاشان و آشتیان تشکیل شد تا یاد و خاطره منبرها و تبلیغهای به یاد ماندنی حجتالاسلام انصاری قمی در بسیاری از شهرهای کشور زنده بماند.
ارتحال او در عین حال، برخی شاعران را نیز به سرودن اشعاری در رثای او فرا خواند که این شعر از آن جمله است:
کمر مجمع روحانی اسلام شکست
سد مستحکم دین رخنه سختی برداشت
قرنها بگذرد این رخنه نیارد کس بست
نه همین کشور اسلامی ایران به عزاست
به غم توست به هر جا که مسلمانی هست
آه که حامل آیات خدا خفت به خاک
وای که راوی اخبار نبی رفت ز دست
اسفا طوطی شکّرشکن گلشن علم
سوی فردوس برین زین قفس عاریه رست
رفت آن مرد سخنگوی توانا ز جهان
که دو صد بذله شیرین ز یکی میپیوست
رفت آن عالم ناطق که به نیروی دلیل
بود هر مرتد و بی دین به دَمَش عاجز و پست
حامی شرع خدا، ناصر دین، انصاری
همچو شهباز ز منبر به سر عرش نشست
گرچه از حکمِ خدایِ دو جهان نیست گریز
هیچ فردی ز بشر از خطر مرگ نرست
لیک مرگ خطبا مرگ یکی ملت هست
رشته ملتی از مرگ خطیبی بگسست
آفرین بر تو که در خدمت اسلام شدی
عمر تو هست هزار آر چه شده هفت از شصت
خیز از جا که رسیده است شب چله تو
شیعیان خاک مزار از تو به سر کرده ز دست
نه همین در غمت اخوان تو را سوخت جگر
مسلمین را همگان سوخت جگر، دلها خست.
سخن از مرحوم حجتالاسلام و المسلمین شیخ مرتضی انصاری قمی است؛ شخصیتی که نزدیک به نیم قرن از رحلتش میگذرد؛ اما نام و یادش همچنان در دلهای عاشقان الله زنده است.
او در سال 1321 هجری قمری در قم به دنیا آمد و از ایام نوجوانی، تحصیلات خود را آغاز کرد.
علاقه وافرش به روایات حضرات معصومین (ع) و احادیث ایشان سبب شد تا مطالعات زیادی در این وادی و به ویژه در متن کتاب ارزشمند 110 جلدی "بحار الانوار" علامه مجلسی داشته باشد؛ مطالعاتی که وی را به عنوان یکی از مسلطترین علمای حوزه علمیه قم در زمینه روایات و احادیث معرفی کرد.
او به اندازهای در متن کتاب شریف بحار الانوار متبحر و چیره دست بود که هر حدیثی را از او میپرسیدند؛ با ذکر دقیق منبع و اینکه در کدام جلد و کدام باب از این کتاب است؛ پاسخ میداد.
وی همچنین با مهارت خاصی، از این گنجینه در منبرهای خود استفاده میکرد؛ تا آنجا که مرجع عالیقدر، آیتالله شیخ لطفالله صافی گلپایگانی درباره او فرموده است:"در یک مجلس شمردم؛ تا هفتاد حدیث در یک موضوع خواند."
دیگر مرجع عالیمقام، آیتالله شیخ جعفر سبحانی هم درباره منبرهای وی چنین میفرماید:"در یک شب اربعین، پای منبر او بودم. او چهل حدیث، با لفظ اربعین، خواند و همه را توضیح داد. منبرش به قدری مفید و با ارزش بود که همه از عالی و دانی و از فقیه و مجتهد تا آدمهای عادی از منبرش استفاده میبردند و حضور در پای منبر او را بر همه چیز ترجیح میدادند."
نقل است که منبرهای عالی وی، حتی افراد هرزه و فاسد را هم جذب میکرد.
او خود در این باره چنین نقل کرده است:"زمانی در شبهای ماه محرم در تهران، پس از نماز جماعت مغرب و عشا، سه مجلس را اداره میکردم.
روزی شخص محترمی پیش من آمد و مرا برای مجلسی در میدان شوش دعوت کرد. عذر آوردم و گفتم: من پس از نماز، سه مجلس دارم و دیگر به مجلس شما نمیرسم، وانگهی ساعت از نیمه شب هم میگذرد.
او گفت: آقای انصاری! ما ده بیست نفر بودیم که همه جور کارهای خلاف را انجام میدادیم و در اثر منبرهای پارسال شما از همه آنها دست کشیدیم. حالا میخواهی بیا؛ میخواهی نیا؛ ولی من شما را، چه دعوت ما را قبول کنی و چه قبول نکنی، به زور هم که شده میآیم و به مجلس میبرم. من هم قبول کردم و فکر میکردم که البته مجلسم بسیار خلوت خواهد شد؛ اما وقتی رفتم دیدم مجلس مالامال از جمعیت است و همان مجلس، بحمدالله از بهترین مجالس من در تهران شد."
حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد علی انصاری نیز درباره برکات مجالس حجتالاسلام انصاری قمی میگوید:"در زمان رضاخان و پس از آن، حزب توده در رشت و بندر انزلی سیطره داشت و از این رو، فحشا و منکرات رواج پیدا کرده بود.
در چنین شرایطی، عدهای از مومنان و متدیّنان آن منطقه، به فکر افتادند تا حاج شیخ مرتضی انصاری قمی را برای تبلیغ دو ماه محرم و صفر دعوت کنند.
چند روز به ماه محرم باقی مانده بود و من با مرحوم اخوی در منزل نشسته بودم که تلگراف دعوت مجدد و یادآوری و آمادگی اهالی رسید، آن مرحوم که همراه ما بود، به فکر فرو رفت که در نهایت، چه جوابی به آنها بدهد. من هم که دیوان حافظ در کنارم بود، پیشنهاد دادم تا به آن، تفألی بزنیم که البته مورد استقبال استاد انصاری واقع شد.
نتیجه تفأل این بیت شعر بود:
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرّج، گذری بر لب دریا نکنی؟
وی آن سال را به شمال رفت؛ نخست با نماینده حزب توده ملاقات و از وی قول دوستانه گرفت که مزاحمتی ایجاد نکنند و پس از آن، تبلیغات دینی را آغاز کرد.
همچنین با همت وی، دو باب حمام و دو مسجد جدید در آن منطقه ساخته و مساجد و تکایای متروکه و مخروبه نیز تعمیر شد که همه بعدها مایه خیر و برکت بود."
اینگونه بود که حضور حجتالاسلام انصاری قمی در هر منطقهای، سبب خیر و برکت میشد؛ چراکه تشویق مردم از سوی وی برای ایجاد مساجد و بناهای خیریه، در بسیاری از شهرهای ایران، با استقبال مردمی رو به رو میشد. کافی بود او در هر محلی که مسجد یا حسینیه یا حمام نداشت، منبر برود؛ پس از آن، بلافاصله ساختمان مورد نیاز ساخته میشد که از نمونههای مشهود آن در قم، تعمیر مسجد امام حسن عسکری (ع)، تعمیر مسجد جامع شهر و همچنین ساخت مسجدی در محله حاج زینل (هفت تیر فعلی) است.
وی همچنین زمانی نیز در ماه مبارک رمضان، در مسجد آرک تهران منبر میرفت و کثرت جمعیت شرکت کننده به حدی بود که مسجد با تمام بزرگیاش کوچک میکرد.
او در منبر گفت: این درست نیست که خانه خدا کوچک باشد و خانه دولت (منظور وزارت اقتصاد و دارایی واقع در آن محل) بزرگ باشد. به هر حال پیگیریها ادامه یافت و بخشی از حیاط وزارت دارایی، به ساختمان مسجد اضافه شد.
او اکنون در قبرستان شیخان قم آرمیده است. روحش شاد و یادش گرامی.
روحالله والی مقدم
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار