کد خبر: ۸۹۰۵۴۰۹
|
۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۱

در این روزها و در ابتدای شروع کار دولت دوازدهم، انتقادات شدیدی از طرف اصلاح طلبان به دکتر حسن روحانی صورت میگیرد.این انتقادات شامل ایرادات وارده بر چینش کابینه دوازدهم،بی معرفتی نسبت به مرحوم ایت الله هاشمی در مراسم تنفیذ و تحلیف،عدم معرفی وزیر زن به مجلس، تداوم مساله حصر، سوء استفاده از بزرگان اصلاح طلب و عدم توجه به این گفتمان و جناح در دوره پس از پیروزی و استقرار دولت دوازدهم و عدم استفاده از اقلیتها در کابینه و موارد دیگر می شود. بنده قصد دارم این انتقادات و پاسخ انها را، از منظر علمی( که تا حدی یاداور تئوری جیمز روزناست)تحلیل کنم. 

اول باید بگوییم، ایا سیاست داخلی روحانی نسبت به دولت احمدی نژاد، تفاوتی دارد؟این تغییر و تفاوت از کجا نشات میگیرد؟

چگونه میتوان تداوم یا تغییر در سیاست داخلی یا خارجی را توضیح داد؟به عبارتی علل و عوامل ثبات و استمرار و همچنین موجبات تحول و دگرگونی در رفتار سیاسی کدامند؟چه نیرویی باعث تغییر و تحول سیاست داخلی روحانی نسبت به دولت قبلی و حتی نسبت به دولت یازدهم(دوره اول ریاست جمهوری)شده است؟

در پاسخ باید گفت:سیاست داخلی یا خارجی به عنوان متغیر وابسته،معلولِ علل و عواملی است که بصورت متغیرهای مستقل،عمل کرده و رفتار سیاسی را سبب میشوند. سیاستِ روحانی همچون متغیر وابسته،معلولِ منابع الف- فردی،ب- نقش  ج- سیستم سیاسی است.

منظور از منبع فردی، ویژگیهای شخصیتی تصمیم گیرنده است که او را از افراد دیگر متمایز میکند.بعضی از این ویژگیها اکتسابی و برخی غیراکتسابی هستند‌. خصوصیاتی مانند شجاعت،ترس،خودباوری،اعتمادبنفس،کفایت و مدیریت، دوراندیشی یا جزم اندیشی، پایگاه طبقاتی، خاستگاه فکری و عقیدتی، نقشِ انکارناپذیری در نوع رهبری و نحوه مدیریت و رفتار خارجی دارد. بی شک شجاعت احمدی نژاد‌، سیاستهایی را به او دیکته میکرد که خاتمی فاقد آن بود.

مسکن مهر، هدفمندی یارانه ها و سهمیه بندی سوخت و اخیرا تلاش برای ازادی بقائی معاون اول سابقش و نوع مواجهه با قوه قضائیه، فسادهای اقتصادی مسئولین مانند پخش فیلم مشهور فاضل لاریجانی، ناشی از روحیه ریسک پذیری، شجاعت و احیانا نظام ارزشی و باورهای او بود.

همچنانکه اگر شجاعت و اقتدار خاتمی قوی تر بود،اندیشه های خود را نهادسازی میکرد و گذر از خاتمی، از سوی اصلاح طلبان مطرح نمیشد.خاستگاه فکری و عقیدتی خاتمی یا روحانی با خاستگاه فکری و عقیدتی احمدی نژاد یکی نیست.گفتمانها و بیانات از خاستگاه فکری ناشی میشود.پس علت تفاوت گفتمان دولتهای مختلف،از این امر ناشی میشود.علت نزدیکی فکری روحانی و خاتمی به همدیگر، بخاطر اشتراک در خاستگاه فکری انان است.(تحصیل در حوزه و دانشگاه /جمع علوم دینی و غربی)

و همچنین علت اختلاف فکری انها با احمدی نژاد، بخاطر اختلاف در پایگاه اجتماعی و خاستگاه فکری و عقیدتی انان است.برخی از یورشهای احمدی نژاد به مسئولین به این خاطر بود که از جنس انان نبود.و شاید اداب تشریفات و نحوه مواجهه با اشراف و بزرگان را بلد نبود. هرچند خودش بزرگ بود‌.شاید به این خاطر، بعضی از رفتارها و سخنان او، خیلی زود تبدیل به سوتی میشد!

صبر و بردباری روحانی،بسیار متفاوت از صبر و حلم رئیس جمهورِ کاپشن پوش است.برای همین، دولت اصولگرا در مواجهه با فشار سیستم،خانه نشینی اختیار کرد.اما روحانی،بر دشواریها میخندد.

اگر خاتمی ممنوع التصویر است بخاطر حجب و حیای اوست.همچنانکه اقتدار و روحیه انقلابی احمدی نژاد،این خطر را از او دور میسازد.برخی رهبران،اهل مشورتند برخی ها نه.برخی رهبران،خودباورند، برخی ها خودباخته.

منبع یا متغیر دوم، نقش است.هر پُست و منصبی ماهیت خاصی دارد و برای صاحب منصبان محدودیت رفتاری، ایجاد میکند.رفتار و تصمیم رهبران، براساس انتظاراتی که از ان نقش وجود دارد، شکل میگیرد.بر این اساس،رفتار تصمیم گیرنده، بیش از ویژگیهای شخصیتی او، متاثر از الزامات مسئولیتی است. رهبران در چارچوب نقش و پُست سازمانی رفتار میکنند.برخی از محدودیتهای پُست،نانوشته و برخی نوشته شده است.اما محدودیت،غیرقابل تغییر نیست.لذا متغیرهای شخصیتی که در بالا ذکر شد،در نقش تاثیرگذار است‌.مثال ذیل میتواند به درک این مطلب کمک کند‌.بادکنکهایی دست چند نفر میدهیم تا باد کنند،شخصی بعد از سه چهار فوت، به بادکنک نگاه میکند و ترس و دلهره دارد که مبادا بِتِرکد.اما شخصی به صورت پیوسته،در بادکنک می دَمد و حتی از حد انتظار هم، آن را بزرگتر میکند.این مثال در عین اینکه‌، گویای روحیه ریسک پذیری افراد هست، نحوه تعریف محدودیت و اختیارات نقش را توضیح میدهد.

برخی رهبران،به بهانه انضباط، دایره ی محدودیت ها را بزرگتر میکنند.و بالعکس،برخی ها دایره اختیارات را بزرگتر و دایره محدودیت را کوچکتر میکنند،هرچند غیر منضبط معرفی شوند.نحوه مدیریت احمدی نژاد گزاره دوم را تایید میکند.

معروف است که ایشان دسته چک ریاست جمهوری را در سفرهای استانی به همراه داشتند و در صورت نیاز، همانجا می نوشتند! و نیازی به بررسی نامه و مشورت با هیات دولت و یا حسابرسی نبود.

شخصیت فرهنگی خاتمی،موجب فرهنگ محور شدن سیاست داخلی و خارجی ایران(گفتگوی تمدنها) در دوره ریاست جمهوری او شد.همچنانکه عملگرایی هاشمی و روحیه اقتصادی او، تاثیر بسزایی در واقع گرا شدن سیاست خارجی و اقتصادی شدن سیاست داخلی داشت.تحصیلات و رویکرد مهندسی احمدی نژاد هم باعث می شد، مطالبات و سیاستهای کشور را پروژه محور ببیند.

مورد دیگر اینکه، وزن و جایگاه فرد، به نقش انتقال می یابد.پست و منصب ریاست خبرگان،در قامت ایت الله هاشمی بسیار متفاوت از ریاست همین منصب توسط ایت الله مشکینی یا ایت الله محمدیزدی است.

علت مهم شدن انتخابات خبرگان یا جایگاه هیات رئیسه خبرگان، بخاطر وزن و جایگاه هاشمی بود که به ان سِمت منتقل می شد.لذا مثلا اگر مرحوم هاشمی برای سمت شهرداری تهران، کاندیدا میشد، وزن و جایگاه این سمت در حد ریاست جمهوری ارتقا می یافت.

منبع سوم و اخر، سیستم سیاسی است.رهبران(فرد)و نقشها در ذیل هرم سیستم سیاسی قرار دارد‌.منظور از سیستم سیاسی،چگونگی سازمان یافتن حکومت،شکل و ماهیت نظام سیاسی،درجه تفکیک قوا، میزان باز و بسته بودن نظام سیاسی،حجم حکومت و بوروکراسیها و کارگزاریهای حکومتی، و ساختار قدرت سیاسی است.شخص روحانی در پست و نقش ریاست جمهور و ذیل سیستم سیاسی جمهوری اسلامی عمل میکند. هرقدر فرد و نقش قویتر باشد،نمیتواند فشار سیستم را تحمل کند.سیستم به نقش،قدرت می بخشد یا میتواند قدرت را از ان بگیرد.

طبق اصل ۵۷ قانون اساسی،قوای سه گانه زیر نظر ولایت مطلقه فقیه قرار دارند.

هرچند رئیس جمهور بالاترین مقام اجرایی کشور است‌،اما ارگانها‌، نهادهای تاثیرگذار زیادی وجود دارد که نقش نظارتی و کنترل قوه مجریه و سایر قوا را دارند.رئیس جمهوری به واسطه ماهیت نیمه پارلمانی و نیمه ریاستی و دورکنی حکومت جمهوری اسلامی، سیطره کامل بر سیاست گذاری کشور ندارد.همچنانکه علی رغم قولها و تعهدات روحانی مبنی بر حل مساله محصورین، در عرصه اقدام،ناتوان بوده است.

از طرفی گفتمانها در مرحله تئوری اسان و در مرحله عمل،بسیار دشوارند.کاندیداها وقتی وارد میدان عمل میشوند،میفهمند که همه کاره نیستند! تفاوت روحانی در مناظرات ۹۲ با روحانی بعد از ریاست جمهوری، از اینجا نشات میگیرد.

ارگانهای دیگر همانند سپاه، شورای نگهبان،امامان جمعه در کنار دیگر ارگانهای تابعه رهبری، در امر سیاست دخیل بوده و انها نیز مطالبات برحقی دارند و در موعد مقرر میتوانند از اهرمهای گوناگون برای تحت تاثیر قرار دادن قوه مجریه استفاده کنند.

فراخواندن فریدون روحانی برادر رئیس جمهور به قوه قضائیه و بازداشت یک شبه او، دیدار و مذاکرات سه تن از فرماندهان سپاه پاسداران با رئیس جمهور در پاستور، هشدار و انتقادات رهبری بر روحانی در روز عید فطر و یاداوری جریان بنی صدر، یک نوع چکش کاری مطالبات و گفتمان روحانی بود. همان روحانی که در اولین نطق بعد از پیروزی، از هاشمی و خاتمی تشکر کرده بود، در مراسم تنفیذ و تحلیف،حتی حاضر به نام بُردن اسامی مذکور نشد.ارسال لیست وزرا به بیت رهبری و تفاوت رویکرد روحانی در این باره نسبت به دوره قبل، در همین راستا قابل تفسیر است. از این روست که جناب میرسلیم عنوان میکند که " روحانی ذاتا اصولگراست.امیدواریم در دور دوم بیشتر بر اصولگرایی پایبند باشد."!

ارسال نظرات