وقتی از بانوی اول صحبت میکنیم، ازچه حرف میزنیم؟
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج،وقتی از بانوی اول حرف می زنیم دقیقا چه چیزی مد نظرمان است؟ بانوی نخست، عنوانی غیررسمی است که در برخی کشورها به همسر رئیس دولت داده میشود. این واژه معمولاً برای همسر نخستوزیر به کار نمیرود. واژهٔ «بانوی نخست» برای نخستین بار به وسیلهٔ دوازدهمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، زکری تیلور، در سال ۱۸۴۹ به کار رفت. وی در مراسم خاکسپاری همسرش، دالی مدیسن، برای توصیف او این واژه را به کار برد.
چندی پیش بود که یکی از رسانههای اصلاحطلب در حالتی حاکی از استیصال و درماندگی از رئیسجمهور در درخواستی قابل تامل خواست که لااقل همسر خود را به عنوان یک فعال اجتماعی فرهنگی وارد صحنه کند.
اصلاحطلبان که شعارهای انتخاباتی زیادی در خصوص زنان داشتند و تقریبا هیچ یک از آنها به منصه ظهور در نیامده حال در حالت درماندگی تمام از رئیس جمهور درخواست میکنند که نقش بانوی اولی برای همسر خود در نظر بگیرد. حضور زنان در کابینه دوازدهم و حتی در سطوح بالای مدیریتی شهرداری تهران به خواب و خیال برای اصلاحطلبان تبدیل شده است. متاسفانه دیده شد حدود 20 گزینه برای شهرداری تهران از سوی اصلاح طلبان مطرح شد و در این میان تنها یک زن به طور نمایشی در این انتخابات شرکت کرد که خود نیز به این موضوع به طور تلویحی اذعان داشت.
اما بازهم به این سئوال باید دقت کنیم. منظور از بانوی اول چیست و بانوی اول چه نقشی را باید ایفا کند. همانطور که ذکر شد بانوی اول گرچه در ظاهر نقش ویژهای است اما به طور رسمی تنها نقشی نمایشی دارد و اختیاراتی در قانون در کشورهای غربی برای بانوی اول لحاظ نشده است. در این راستا اصلاحطلبان با این پیشنهاد خود به رئیسجمهور بر نقش نمایشی و شعاری زنان در اجتماع و سطوح عالی مدیریتی بازهم تاکید کردهاند.
در قدم بعدی شاید بتوان به طور غیررسمی برخی فعالیتهایی که رئیسجمهور به سبب وقت زیادی که صرف امور کشور میکند را در چنته اختیار برخی دیگر از جمله همسر رئیسجمهور قرار داد اما در این زمینه نیز تنها و تنها مواردغیررسمی و نمایشی نصیب خانم اول می شود. مواردی چون افتتاحیهها و حضور و بازدید از مراکز خیریه و درمانی و ... که به اندازه کافی درکشورمان چنین بازدیدهایی از سوی مقامات مختلف دولتی انجام می شود.
علی ایّ حال، اگر منظور گردانندگان آفتاب یزد از نقش آفرینی پررنگ «بانوی اول»، انجام امور اجتماعی مانند امور خیریه و رسیدگی به امور زنان و کودکان است(که بسیار نیک، به جا و شایسته است)، این امر حتما مستلزم رسانه ای شدن و نور فلش دوربین و میکروفون خبرنگاران نیست. در این رابطه اصلاحطلبان که خود را بیشتر از هر جریان و گروه سیاسی منتقد و متعرض پوپولیسم می دانند چرا برای چنین موضوع نمایشی به قلم فرسایی می پردازند و مقامات را به این کارهای نمایشی دعوت می کنند؟!
کما اینکه در این حوزه اختیاراتی نیز با همسر محترم رئیسجمهور است که آیا ایشان تمایل به انجام چنین اموری آنهم به طور آشکارا دارند. ظاهرا بر حسب تجربه چهارساله اینگونه نبوده است وگرنه اگر تمایل به نقش آفرینی و مشارکت در این حوزه ها داشته باشند، فضا و موقعیت، با پشتیبانی شخص رییس جمهور کاملا فراهم است و حتما نباید از طریق جراید و کانالهای ژورنالیستی چنین موضوعی مطرح شود تا اتفاق بیفتد.
البته از سوی دیگر چنین نظری برای احیای بانوی اول در ایران نگاه غربی اصلاحطلبان را عیان می کند. حسب ظاهر کسانی که چنین ذهنیتی را سعی دارند در جامعه ترویج دهند بسیار خود تحت تاثیر فرهنگ غرب هستند و به طور موجز و مختصر منظورشان الگویی مانند «بانوی اول» ایالات متحده است؛ بدون این که تفاوت های فرهنگی و اجتماعی میان ایران و کشوری مثل آمریکا را مد نظر قرار دهند.
زنانی که در مطلب روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد مورد اشاره قرار گرفتند نیز بیشتر زنان مقامات غربی یا غربی شدهاند. با اینکه این مقاله سعی دارد به بزرگنمایی این بانوان بپردازد اما به نظر نمی رسد مخاطبین کمتر شناختی از این بانوان محترمه داشته باشند. در اینجا نیز نقش ژورنالیستی و اغراقگرایی بیشتر عیان می شود.
با این شرایط گرچه حضور زنان دراجتماع خصوصا درحوزههایی که بیشتر نقش مادرانه و دلسوزانه آنان عیان می شود نیاز است اما اینکه بخواهیم برای رفع و رجوع فشار سیاسی و خلاصی از شعارها و وعدههای برزمین مانده به نقش نمایشی و غربی زنان در اجتماع آنهم در عالیترین سطح بسنده کنیم قطعا راه به ناکجاآباد طی خواهیم کرد.