به گزارش خبرگزاری بسیج از اردبیل به نقل از بسیج جامعه زنان، مدتی قبل یکی از دوستان چادری که مدتی است گردن درد دارد به پزشکی مراجعه کرد بود که از قضا شهرت زیادی هم دارد در کمال ناباوری آن پزشک به او گفته بود منشا دیسک گردن شما به خاطر پوشش چادر است. این چادر سنگین و بلند چیه که شما از صبح تا شب روی سرمیاندازید هم به گردن فشار میآورد و باعث گردن درد میشود ؟! دوست دیگری هم که نوزاد چند ماههاش را پیش دکتر برده بود پزشک با عصبانیت به او گفته بود شما هنوز نمیدانید نوزاد حساس و لطیف است و این چادر سیاه و تیره که برسر دارید باعث انتقال بیماری به او میشود و با سرزنش و تمسخر به او گفته بود اگر سلامتی نوزاد برایتان اهمیت دارد با این پوشش سیاه و آلوده او را بغل نکنید و لباس روشن بپوشید چادرتات را بردارید تا من بچه را معاینه کنم؟!! معلوم نیست چرا برخی پزشکان این طور به جان چادر افتادهاند و به جای تجویز نسخه برای بیمار سعی دارند تا در اموری که شناختی از آن ندارند و به آنها مرتبط نیست صاحب نظر باشند و این گونه القائات ذهنی و دیدگاهها و سلایق شخصی خود را به بیمار تحمیل کنند؛ به گونهای که در نظر آنها چادر را بد و منحوس است، انگار تهاجم فرهنگی دشمن و نفوذشان بر حجاب و عفاف بانوان مسلمان به قدر کافی موثر نبوده که حالا جماعت طبیب آستین همت بالا زده اند تا به بهانههای واهی پوشش بانوان را از سر بردارند و این طور وانمود کنند که سلامت آنها منوط به نداشتن پوشش و حجاب اسلامی است؟!
در همین راستا چند سالی میشود که جماعت روشنفکرماب سعی دارند به انحاء مختلف چادر مشکی بانوان مسلمان ایرانی را از سربردارند چه آنکه برخی از آنها با ادلههای نامربوط خود مدعی شدهاند چادر مشکی باعث افسردگی و دلمردگی زنان و دختران میشود و بهتر است از پوششهای رنگی و شاد استفاده کنند؛(حتی مدتی هم تز چادر رنگی و روشن را مطرح کردند و آزاده نامداری مجری فمینیست خودشان را پیشقراول آن قراردادند) این درحالی است که از منظر روانشناسی افسردگی از بیماریهای روحی و روانی بسیار پیچیدهای است که دارای عوامل و علایم و تظاهرات رفتاری مختلف و حتی متضاد است. مثلا بعضی افراد افسرده ممکن است به بیاشتهایی و عدهای دیگر به پرخوری متمایل شوند. در خصوص پوشش نیز ممکن است بعضی از افراد افسرده به پوشیدن لباس تیره و عدهای نیز به لباسهایی با رنگ غیرتیره تمایل پیدا کنند. بنابراین حتی استناد به پژوهشهای میدانی نیز اثباتکننده مدعای مذکور نخواهد بود. پس استفاده از چادر مشکی برخلاف ادعاهای بهظاهر علمی و روشنفکرانه بعضی از افراد، نه تنها عارضه منفی ندارد، بلکه با فلسفه حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم، یعنی عدم تهییج و تحریک و ایجاد آرامش روانی در جامعه نیز سازگار است.
بی شک چادر پوششی مناسب و سپری برای زنان است که اجازه نمیدهد در معرض نگاه های حریص مردان نامحرم قرار بگیرند این را شاید از زبان تازه مسلمانان و یا کسانی که در خارج از کشور بودهاند بهتر بتوان درک کرد و فهمید تا برخی متجدد غربزده که سعی دارند این حجاب را از سر دختران و زنان بردارند و آنها را چون مانکنهای رنگی و منقش در سطح خیابانها ببینند. مرضیه کردافشاری استاد دانشگاه گنبدکاووس که مدتی درهندوستان برای تحصیل سکونت داشت و همواره با پوشش چادر هم بوده است میگوید:« دوستان مسلمان حتی هندو مذهب برای تجربه پوشیدن چادر میشود که تمایل داشتند ببینند با حجاب چه شکلی میشوند. تلاششان برای بستن شال به روی سر و پوشیدن چادر و نهایتِ تلاششان برای اینکه حجابی شبیه حجاب من را داشته باشند و آن لحظه را نیز با عکسگرفتن ثبت میکردند برایم واقعا تعجبانگیز و خوشحالکننده بود که چقدر داشتن حجاب و پوشش را دوست دارند و کنجکاو هستند. واکنش یکی از همکلاسیهای مسیحی به حجابم نیز برایم بسیار باعث شگفتی شد. میگفت پوشش من با پوشش چادر مشکی، او را به یاد بانوی مقدس مذهبش میاندازد؛ چراکه پوشش در ادیان الهی دیگر هم وجود دارد برای نمونه میتوان به راهبههای مسیحی اشاره کرد که پوشش بلند و مشکی است. یک روز هم یکی از کارمندان دانشگاه که مسلمان بود از من درخواست آوردن چادر از ایران را داشت تا آن را به همسرش هدیه بدهد. دوست مسلمان دیگری هم که اصلا حجاب نداشت از من یک چادر میخواست تا به او بدهم.»
خانم آلمانی هم که اولین بار بود به همراه همسرش ایران امده بود میگفت: خیلی دوست دارم چادر مشکی و یک سره بلند زنان ایرانی را برسر کنم چون بنظرم مانند حفاظی انسان را از نگاههای مردان حفظ میکند و وقتی به عنوان هدیه برایش چادر مشکی خریدیم از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید با اینکه بلد نبود چطور چادر سر کند ولی مدام تشکر میکرد و دوست داشت.
متاسفانه با تبلیغات منفی که علیه حجاب و عفاف به صورتهای مختلف می شود تا زن را با پوشش غیراسلامی و رنگارنگ وارد جامعهای کنند باعث می شود تا بیشتر از همه خود زنان آسیب ببینند و مدام در معرض نگاههای هرزه قرار بگیرند و بعضا با تعرض و بیحرمتی افراد بیماردل روبهرو میشوند که این خود در ایجاد افسردگی و ترس و نگرانی انها، نقش مهمی ایفا میکند از سویی این رویه در طول زمان سبب فساد در جامعه میکند و این فساد متقابلا سبب کاهش امنیت و عدم ثبات روحی افراد میگردد. وقتی خانمی چادر مشکی به سر میکند و با وقار و متانت تمام، قدم به عرصه اجتماع میگذارد و فعالیتهای روزانه را بدون خودنمایی و نمایش در اجتماع انجام میدهد احساس امنیت بیشتری دارد و با خالی آسودهتر است، زیرا با این نحوه پوشش میخواهد نشان دهد که هر کسی حق ندارد به این حریم پاک، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت و حفاظ امن او، حیا و احترام است؛ نه جای هرزگی، آلودگی و هوسبازی. «ماکس لوشر» در كتاب روانشناسي رنگها درباره رنگ سياه مینویسد: «رنگ سياه نمايانگر مرز مطلق است.» خانمی که از حجاب مشكی استفاده میكند با اين كار، مرز كاملي بين خود و افراد نامحرم ايجاد مینمايد. او میخواهد نشان دهد كه نامحرم حق ندارد به اين حريم نزديك شود؛ زيرا اين حريم، حريم حيا و عفّت است، نه جاي بیحيايی و هوسبازی؛ همچنين در همين كتاب آمده است كه «سياه به معنای (نه) بوده و نقطه مقابل آن (بله) يعني رنگ سفيد است.»
بنابراين وقتي بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشكي استفاده میكنند، در واقع ميخواهند به او (نه) بگويند؛ و در مقابل، آنهايي كه لباس سفيد و روشن ميپوشند، در واقع راه نگاهها را به سوي خود باز ميگذارند. از نظر رواني هم وقتي انسان پارچه مشكي را ميبيند، ديگر چندان رغبتی براي نگاه كردن ندارد و خودبهخود نظر را برمیگرداند؛ و در مقابل، نگاه به رنگهای روشن چشم را باز میكند و براي ديدن و استمرار آن رغبت ايجاد میكند. اما بعضی با پذيرش اين پيشفرض كه استفاده از حجاب مشكي، هميشه نشانه عزا و فقدان شادی است، تلاش ميكنند افراد استفاده كننده از حجابهای مشكي را افراد غمگين و بیمار و افسرده، و در مقابل افراد استفاده كننده از لباسهای رنگين را افراد شاد و اهل معاشرت بدانند؛ حال آنكه اين تصور و پيشفرض، نادرست است؛ زيرا نه همه افرادي كه از حجابهاي مشكي استفاده ميكنند، لزوما افراد غمگيناند، و نه همه افرادي كه از لباسهای رنگين استفاده ميكنند، لزوما افراد شادي هستند. علاوه بر اینکه گاهي از نظر عدهای پوشيدن لباس مشكي نشانه زيبايی است؛ و یا گاهي پوشش مشكي، نشانه وقار و سنگيني بوده و در خیلی از مجالس رسمی معمولا از لباس تیره رنگ استفاده میشود. لذا ای کاش منورالفکران غربزده دست از اظهارنظرهای بیجا و غیراصولی خود درباره حجاب و عفاف بانوان بردارند و به کاری که شناخت و تخصصی ندارند ورود پیدا نکنند؛ البته در این میان دستگاههای فرهنگی و نهادهای زیرربط هم مسئول هستند و اگر همچنان سرگرم همایش و برنامههای خنثی و کم اثر خودشان باشند تا بیلان کاری برای آخر سال تهیه کنند، آن وقت دیگرانی که دوست نیستند زمام کار را به عهده میگیرند و آرام آرام منجر به استحاله فرهنگی و ارزشی می شوند.
یادداشت: معصومه طاهریان