به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، عفت نیستانی، نویسنده کتاب «سالهای بیصدا گریه کردنم» اظهار داشت: کتاب «سالهای بیصدا گریه کردنم» شامل روایاتی از خاطرات مریم میرفخرایی، بانوی ایثارگر و مددکار و مددیار زمان جنگ است که برخلاف روال خاطرات شفاهی دوران دفاع مقدس بهصورت سطربندی نوشته شده است.
وی با بیان اینکه کتاب سالهای بیصدا گریه کردنم را به پیشنهاد حوزه هنری خراسان شمالی به رشته تألیف درآوردم، افزود: این کتاب در چند بخش جداگانه شامل خاطرات کودکی، دوران جنگ و دفاع مقدس و بعد از جنگ مریم میرفخرایی بانوی ایثارگر جبهه و جنگ نوشته شده است.
نیستانی اضافه کرد: این کتاب بهگونهای سطربندی شده که در گردآوری خاطرات دوران کودکی راوی، از فرزندان و خانواده راوی سؤال کردهام، در مورد خاطرات دوران دفاع مقدس و جبهه خاطراتی را از زبان دوست راوی هم در کتاب آوردهام و در مورد خاطرات دوران بعد از جنگ هم از خاطرات آشنایان میرفخرایی استفاده کردهام.
وی با اشاره به ویژگیهای نگارشی و چاپی کتاب، ادامه داد: با توجه به نگارش کتاب به نظر من حجم و مطالب کتاب زیاد باشد و در این زمینه بتواند خواننده را اقناع کند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: برادرم، اکبر، یک هفته بود که در بیمارستان شیراز بستری بود ولی ما به شیراز نرفتیم. مادر و پدرم نرفتند. اول که اطلاع نداشتیم، بعد از اینکه که فهمیدیم برادرم در شیراز بستری است، یکی از همسایهها آمده بود و با مادرم در مورد مجروحیت برادرم صحبت کرده بود. دست آخر گفته بودند: «چه دلی داره این زهرا خانم! تو چطور بچه دوم دبیرستان رو
فرستادی بره جبهه، بعد هم زخمی بشه؟ تو چه آدمی هستی اینقد بیخیال که نرفتی ببینیش حالش چطوره؟ اصلاً طاقت داری؟ تو چه آدمی هستی؟
تو احساس نداری!»
مادرم گفته بود: «مگر بچه من خونش رنگین تر از خون بقیه بچههاست. چه فرقی میکنه؟ هزاران هزار شهید رفتند جبهه، یا آنها که در خیابان اومدند شعار دادن علیه شاه. بچههای مردم رو کُشتند، مادر نداشتند؟ چه اشکالی داره، بچه من هم مثل آنها. » مادرم همیشه از انقلاب اینطور حمایت میکرد کوبنده و محکم.
جهت خرید کتاب با شماره تلفن :۰۲۱۶۶۴۷۷۰۰۱ تماس حاصل کنید