سجاد صفار هرندی گفت: مطالعه تاریخ اندیشه به ما یاری میکند تا صورتبندی ها و رویارویی های معاصر در صحنه حیات فکری و اندیشه ای را بهتر درک کنیم.
به گزارش خبرگزاری بسیج، جلسه دوم سلسله نشست های «نظریه تاریخی انقلاب اسلامی؛ تأملات روشی و نظری» با حضور سجاد صفار هرندی در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد. آنچه در ادامه میآید تفصیلی است از مباحث ارائه شده در این نشست؛
«تاریخ فکری» یا «تاریخ اندیشه» یکی از مهمترین حوزه های مطالعات تاریخی است که خصوصاً در سده اخیر بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. مقصود از تاریخ اندیشه، مطالعه و بررسی سرگذشت افکار و آرای موجود در میان اهالی علم و نظر در ادوار گوناگون و جوامع مختلف است. از این جهت تاریخ اندیشه را میتوان نقطه تلاقی حوزه های متعددی از تاریخ نگاری همچون تاریخ فلسفه، تاریخ ادبیات، تاریخ دانش و دیسیپلین های علمی، تاریخ هنر، تاریخ دین و … تلقی کرد. هر چند که در عین حال، این حوزه به نوعی استقلال مفهومی و ادبیات خاص خود دست یافته است. به این معنا، ترکیب اضافی تاریخ اندیشه، موضوع خود را هم صورتهای آگاهی انسانی و کیفیتهای بیانی گوناگون آن قلمداد میکند.
آلفرد نورث وایتهد در کتاب مشهور خود، «سرگذشت اندیشه ها» به همین معنا از تاریخ اندیشه نظر دارد. در حقیقت، او تاریخ اندیشه را حکایتگر نقش آفرینی اندیشه ها و نظامات معنایی گوناگون در جهت تحقق و پیشرفت تمدن بشری معرفی میکند. نویسندگان متأخر نیز هر چند که نگرش مبتنی بر وحدت تاریخ و پیشرفت خطی را مورد پذیرش قرار ندهند، اما در باب این قلمرو از مطالعه تاریخی که فراتر از دیسیپلین های خاص مذکور تعریف میشود، با وایتهد توافق دارند.
چنین مطالعه ای از جهات گوناگون قابل توجه و واجد اهمیت است. تاریخ اندیشه هر چند به مثابه شاخه ای از تاریخ به گذشته میپردازد، اما حامل دستاوردهای مهمی برای «حال» است. هر چند، در اغلب موارد کشیدن خطی روشن میان گذشته و حال ساده نیست و این دشواری در حوزه اندیشه مضاعف میگردد. اندیشه های گذشتگان از آنجا که کم و بیش در مخزن آگاهی و دانش اکنون ما انباشته شده اند، به یک معنا بخشی از حال و به تعبیر پرستون کینگ «رویداد در جریان» به حساب میآیند.
فلذا مطالعه تاریخ و خصوصاً تاریخ اندیشه با فهم حال نیز بی نسبت نیست. این نسبت میتواند جهات گوناگونی داشته باشد: ممکن است حال به عنوان امتداد گذشته فهم شود و یا اینکه در تمایز و تفاوت نسبت به آن مورد معنا یابد. در هر دو صورت، مطالعه تاریخ اندیشه به ما یاری میکند تا صورتبندی ها و رویارویی های معاصر در صحنه حیات فکری و اندیشه ای را بهتر درک کنیم.
علاوه بر آن، مطالعه تاریخ اندیشه همچون هر مطالعه تاریخی دیگری علاوه بر روایت کامیابی ها و موفقیتها به ناکامی ها و بیراهه ها می پردازد و از این رو، میتواند برای تفکر معاصر خصلتی درس آموز داشته باشد و نهایتاً تاریخ اندیشه میتواند روشنگر و راهنمای شناخت دیگر ابعاد تاریخ باشد. مطالعه آمد و رفت اندیشه ها و تغییر و تحول مدهای فکری و معرفتی یقیناً کمکی بزرگ به دیگر شاخه های مطالعه تاریخی در شناخت تحولات فرهنگ و سیاست و اجتماع میکند.
«تاریخ فکری» یا «تاریخ اندیشه» یکی از مهمترین حوزه های مطالعات تاریخی است که خصوصاً در سده اخیر بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. مقصود از تاریخ اندیشه، مطالعه و بررسی سرگذشت افکار و آرای موجود در میان اهالی علم و نظر در ادوار گوناگون و جوامع مختلف است. از این جهت تاریخ اندیشه را میتوان نقطه تلاقی حوزه های متعددی از تاریخ نگاری همچون تاریخ فلسفه، تاریخ ادبیات، تاریخ دانش و دیسیپلین های علمی، تاریخ هنر، تاریخ دین و … تلقی کرد. هر چند که در عین حال، این حوزه به نوعی استقلال مفهومی و ادبیات خاص خود دست یافته است. به این معنا، ترکیب اضافی تاریخ اندیشه، موضوع خود را هم صورتهای آگاهی انسانی و کیفیتهای بیانی گوناگون آن قلمداد میکند.
آلفرد نورث وایتهد در کتاب مشهور خود، «سرگذشت اندیشه ها» به همین معنا از تاریخ اندیشه نظر دارد. در حقیقت، او تاریخ اندیشه را حکایتگر نقش آفرینی اندیشه ها و نظامات معنایی گوناگون در جهت تحقق و پیشرفت تمدن بشری معرفی میکند. نویسندگان متأخر نیز هر چند که نگرش مبتنی بر وحدت تاریخ و پیشرفت خطی را مورد پذیرش قرار ندهند، اما در باب این قلمرو از مطالعه تاریخی که فراتر از دیسیپلین های خاص مذکور تعریف میشود، با وایتهد توافق دارند.
چنین مطالعه ای از جهات گوناگون قابل توجه و واجد اهمیت است. تاریخ اندیشه هر چند به مثابه شاخه ای از تاریخ به گذشته میپردازد، اما حامل دستاوردهای مهمی برای «حال» است. هر چند، در اغلب موارد کشیدن خطی روشن میان گذشته و حال ساده نیست و این دشواری در حوزه اندیشه مضاعف میگردد. اندیشه های گذشتگان از آنجا که کم و بیش در مخزن آگاهی و دانش اکنون ما انباشته شده اند، به یک معنا بخشی از حال و به تعبیر پرستون کینگ «رویداد در جریان» به حساب میآیند.
فلذا مطالعه تاریخ و خصوصاً تاریخ اندیشه با فهم حال نیز بی نسبت نیست. این نسبت میتواند جهات گوناگونی داشته باشد: ممکن است حال به عنوان امتداد گذشته فهم شود و یا اینکه در تمایز و تفاوت نسبت به آن مورد معنا یابد. در هر دو صورت، مطالعه تاریخ اندیشه به ما یاری میکند تا صورتبندی ها و رویارویی های معاصر در صحنه حیات فکری و اندیشه ای را بهتر درک کنیم.
علاوه بر آن، مطالعه تاریخ اندیشه همچون هر مطالعه تاریخی دیگری علاوه بر روایت کامیابی ها و موفقیتها به ناکامی ها و بیراهه ها می پردازد و از این رو، میتواند برای تفکر معاصر خصلتی درس آموز داشته باشد و نهایتاً تاریخ اندیشه میتواند روشنگر و راهنمای شناخت دیگر ابعاد تاریخ باشد. مطالعه آمد و رفت اندیشه ها و تغییر و تحول مدهای فکری و معرفتی یقیناً کمکی بزرگ به دیگر شاخه های مطالعه تاریخی در شناخت تحولات فرهنگ و سیاست و اجتماع میکند.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار