خبرهای داغ:

بزرگترین بعد پیروزی انقلاب اسلامی بعد فرهنگی آن است

اگر عنصر فرهنگ،اساسی ترین عنصر اسلام تلقی شود،بزرگترین بعد پیروزی انقلاب اسلامی نیز بعد فرهنگی خواهد بود
کد خبر: ۹۰۹۱۸۲۸
|
۲۹ آذر ۱۳۹۷ - ۱۹:۱۲

 

به گزارش خبرگزاری بسیج از لرستان، شناخت آسیب‌ها و آفت‌هایی که انقلاب اسلامی ایران را تهدید می‌کنند، نخستین و اساسی‌ترین قدم در جلوگیری از پیدایش و رشد آسیب‌هاست.

نظریه‌پردازانی که پدیده انقلاب را مورد ملاحظه قرار داده‌اند بر سر ماهیت آن دچار اختلاف‌نظر می‌باشند و از این گذشته هنوز به نتایج عموماً پذیرفته‌شده‌ای درباره علت وقوع انقلابات دست نیافته‌اند. مارکس مدعی بود که انقلابات نتیجه گریزناپذیر ساختار اجتماع‌اند.

 در قرآن کریم نیز اين کلمه در دو معنای «رجوع و بازگشت» و «تحوّل و دگرگون شدن» استعمال شده، اروپايیان برای القای معنای نجومی (به معنای «حرکت دورانی منظمم و قانونمند ستارگان»، «دور» و «گردش) اين کلمه از ديرباز، لفظ «Revolution» را به کار می‌برده‌اند. از سال 1660 میلادی بدين سو، اين لفظ در غرب معنای جديد ديگری نیز يافته و برای قیام سريع، پرشور، و همگانی مردم بر ضد نظام حاکم به کار رفت.

 کلمه «انقلاب» در پهنه علوم انسانی و اجتماعی به دو معنا استعمال می‌شود: يکی به معنای تحوّل سریع، شديد و بنیادين که براثر طغیان عموم مردم در اوضاع‌واحوال سیاسی جامعه روی می‌دهد و درنتیجه يک نظام سیاسی، حقوقی و اقتصادی جای خود را به‌نظام ديگری می‌دهد و ديگری به معنای تحوّل شديد، ریشه‌ای و غیرسیاسی که به‌کندی و بدون خشونت مانند انقلاب علمی، انقلاب صنعتی، انقلاب فرهنگی، انقلاب ادبی و انقلاب هنری صورت می‌گیرد.

تعریف انقلاب اسلامی

شهید مرتضی مطهری در تعریف انقلاب اسلامی معتقد است که: «انقلاب اسلامی راهی است که هدف آن اسلام و ارزش‌های اسلامی است و انقلاب و مبارزه، تنها برای برقراری ارزش‌های اسلامی انجام می‌گیرد. در این صورت انقلاب اسلامی متفاوت با اسلام انقلابی خواهد بود و نه وسیله، برخلاف صورت نخست که مبارزه و انقلاب، هدف نبوده و وسیله است».

ماهیت انقلاب اسلامی

شناسايی ماهیت انقلاب اسلامی و تشخیص فصل ممیّز آن از ساير انقلاب‌ها مشکل به نظر نرسیده و تفاوت اين انقلاب با ساير انقلاب‌های دنیا، در اسلامی بودن آن است. بنابراين، اگر نظامی، آن فصل ممیز و آن مشخصه ماهوی خود را همچنان حفظ کند، می‌توان ادعا کرد که هنوز ماهیت خود را از دست نداده، ازآنجاکه تنها دينی که برای تمام شئون انسان‌ها، اعم از شئون فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی، برنامه دارد، اسلام است، تنها انقلابی نیز که قادر بوده که جمیع مصالح مردم را تأمین و تضمین کرده و خود، مسائل و مشکلات جدیدی پدید نیاورده، انقلاب اسلامی است، بنابراین اگر عنصر فرهنگ، اساسی‌ترین عنصر اسلام تلقی شود، بزرگ‌ترین بُعد پیروزی انقلاب اسلامی نیز بُعد فرهنگی آن خواهد بود. انقلاب ايران دارای ابعاد گوناگونی است.

 اين انقلاب، هم انقلابی ضد امپريالیستی، هم انقلابی ايدئولوژيک، هم انقلابی بر ضد يک رژيم فاسد و هم انقلابی فرهنگی به شمار رفته و برای پیروزی انقلاب در تمام اين ابعاد و بقای آن در برابر حملات دشمنان، اینکه نیروی دفاعی کافی در همه قسمت‌ها وجود داشته ضروری است. هم‌چنین برای ايفای رسالت جهانی خود نیز بايد از نیروی تهاجمی کافی در همه ابعاد برخوردار باشد.

 ویژگی‌های انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی، بیش و پیش از هر چیز، يک انقلاب سیاسی، حقوقی و اقتصادی نبوده بلکه یک انقلاب فرهنگی است. البته اين به معنای نفی خصلت‌های سیاسی، حقوقی و اقتصادی اين انقلاب نبوده چون هدف اصلی و نهايی اين انقلاب استکمال معنوی انسان‌هاست و اين هدف جز براثر افعال اختیاری آنان حاصل نمی‌شود، رهبران اين انقلاب برای اينکه تعداد بیشتری از مردم را به صفوف انقلابیون ملحق سازند، هرگز به شیوه‌های مجبور کننده، تحمیلی، و قهری متوسّل نمی‌شوند؛ بلکه می‌کوشند تا خود مردم به مقاصد انقلاب ايمان آورند و آگاهانه و آزادانه به انقلابیون بپیوندند و از جان‌ودل، سقوط و انهدام نظام فاسد و استقرار نظام انقلابی را بخواهند.

افراد انقلابی هرگز به بیگانگان اتکا و اتکال نداشته زيرا تبری از دشمنان اسلام، درست مانند تولی با دوستان اين دين مقدّس، از اصول ايدئولوژی اين مکتب است. ازاین‌رو، اين انقلاب فقط بر عناصر و نیروهای خودی و دوست تکیه و قائم به خود و مستقل است. حاکمیت رهبر و زمامدار اين انقلاب، به‌ویژه از ديدگاه مذهب تشیع، شعاعی ازحاکمیّت ولی اعظم الهی، و در مرتبه بالاتر، شعاعی از حاکمیت خدای متعال است؛ و اين امر ثبات و بقای دستگاه حاکمه را ضمانت می‌کند.

 بهره‌مندی از امداد غیبی از همه ویژگی‌های پیش‌گفته مهم‌تر و با محاسبات علمی و تجربی، محاسبه نمی‌شود. بر اساس اين مؤلفه خدای متعال امداد غیبی خود را بر کسانی که صادقانه و مخلصانه اين انقلاب را ياری کنند، فرومی فرستد و آنان را شکست‌ناپذیر می‌گرداند.

پیش‌فرض‌های آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی

اولین پیش‌فرض در اين زمینه آن است که هرگاه سخن از آسیب‌شناسی انقلاب به میان می‌آید، به این معنا خواهد بود که انقلاب به‌صورت يک موجود زنده بالنده تصور شده که هدف مطلوبی داشته و به‌سوی آن هدف حرکت می‌کند؛ اگر توفیق بالندگی پیداکرده و به سمت هدف حرکت کرد، انقلابی سالم و اگر مانعی بر سر حرکت آن پیداشده و از پیشرفت آن جلوگیری به‌عمل‌آمده اين انقلاب بیمار و آفت‌زده است.

پیش‌فرض ديگری نیز وجود دارد و آن این‌که هدف در اینجا آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی است، نه هر انقلابی. ازاین‌رو لازم است که ماهیت انقلاب اسلامی از قبل مشخص‌شده و وجه ممیز آن نسبت به ساير حرکت‌ها و انقلاب‌ها تبیین گرديده باشد.

انواع آسیب‌های فراروی نظام اسلامی

 برخی از آسیب‌های فراروی نظام جمهوری اسلامی، آسیب‌هایی هستند که هم از ناحیه داخل وهم از ناحیه خارج متوجه نظام می‌گردند. عوامل داخلی و نیز عوامل خارجی می‌توانند در ايجاد این‌گونه آسیب‌ها مؤثر بوده و گاهی هر دو عامل در کنار يکديگر قرارگرفته، آسیبی را متوجه نظام می‌سازند.

 اختلاف و دشمنی میان اقشار و گروه‌های مختلف جامعه يکی از آسیب‌هایی ست که عوامل داخلی و خارجی می‌توانند در ايجاد آن مؤثر باشند. اختلاف میان گروه‌های مختلف جامعه، سبب خواهد شد تا نیروهای جامعه در برابر اصطکاك، تحلیل رفته قدرت پیشرفت را از دست بدهند. ترديدی نیست که با رودررو قرار گرفتن دو عامل متضاد، نیروهای زيادی صرف خواهد شد تا عامل مقابل تضعیف گردد.

تهديدهای خارجی فراروی نظام اسلامی را می‌توان به چهار گروه تهديدهای نظامی، اقتصادی، اخلاقی و عقیدتی تقسیم کرد.

نعمت انقلاب اسلامی، به همان میزان که بسیار بزرگ ازنظر وجود دشمنان نیز کم‌نظیر است و آشکارترین فعالیت دشمن در جهت نابودی انقلاب اسلامی، دخالت نظامی است.

جامعه انقلابی، همچنین ممکن بوده از طرف بیگانگان مورد محاصره اقتصادی و تجاری قرارگرفته تا اوضاع‌واحوال اقتصادی و مالی رو به وخامت و نابسامانی گذارد و درنتیجه، مردم ناراضی و نسبت به‌نظام انقلابی بدبین شده و ارکان نظام دچار تزلزل، سستی و ضعف شود. راه مبارزه با اين امر اين است که اولاً روحیه ايثار، صبر و قناعت را در مردم ایجاد و تحکیم کرده و ثانیاً با برنامه‌ریزی‌های عالمانه، معقول و شرعی هرچه زودتر ریشه‌های وابستگی اقتصادی به بیگانگان را خشکانده و مقدمات خودبسندگی اقتصادی را، در همه زمینه‌های کشاورزی، دام‌پروری، صنعت و تجارت فراهم آورند.

بیگانگان همچنین، ممکن است سعی کرده که با تعالیم و احکام دينی مذهبی مردم و آرا و عقايد حقه آنان را مورد خدشه و مناقشه قرار داده و به‌نوعی حمله فکری و فرهنگی کنند.

جهل به حقايق اسلام و ضعف ايمان انقلابیون، تهاجم فرهنگی، غرور و رخوت در میان انقلابیون، ضعف نهادها و ارگان‌های نظام. مهم‌ترین آسیب‌هایی است که از ناحیه عوامل داخلی متوجه نظام اسلامی می‌شوند.

عمده تهديدهايی که از ناحیه نهادهای خود نظام متوجه نظام اسلامی می گردن، آسیب‌پذیری ناشی از ضعف نهاد اقتصادی، آسیب‌پذیری ناشی از ضعف نهاد تعلیم و تربیت، آسیب‌پذیری ناشی از ضعف نهاد ازدواج، آسیب‌پذیری ناشی از ضعف نهاد فرهنگی، اختلاف درونی، جنون ثروت، مقام و شهوت و ترور و خشونت است.

آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی ایران از منظر امام راحل

بدیهی است در كنار نقاط قوت و قوت بخش به یك پدیده، نقاط آسیب‌پذیر و تهدیدی کننده‌ای نیز برای آن پدیده متصور است. پیچیده‌ترین و مقتدرترین پدیده‌ها نیز به طرقی آسیب بردار و قابل تضعیف بوده جز آنچه به جدوجهد متصل به سرچشمه قدرت و توانایی‌ها یعنی خداوند باشد. بنابراین آنچه می‌تواند اقتدار انقلاب اسلامی، پویایی و استمرار آن را مورد تهدید قرار دهد مانند هر پدیده دیگر دارای دو منشأ است: یكی منشأ درونی و دیگری منشأ بیرونی است.

آسیب‌های مورداشاره را از منظر مدیر، طراح و معمار انقلاب اسلامی امام راحل آسیب‌های داخلی (درونی) انقلاب اسلامی و آسیب‌های خارجی (بیرونی) انقلاب اسلامی است.

 آسیب‌های داخلی (درونی) انقلاب اسلامی نفوذ افكار و اندیشه‌های انحرافی، عدم حضور اندیشمندان و روحانیت درصحنه، نفوذ فرصت‌طلبان ، پیروی ازتمایلات نفسانی و گرایش به زندگی اشرافی، بر مسند رسیدن راحت‌طلبان، ایجاد تفرقه و اختلاف، فراموش‌شدن هدف، دور شدن از ولایت‌فقیه، تضعیف ارزش‌ها و نهادهای انقلابی و نفوذ در دستگاه‌های اجرایی است.

 آسیب‌های خارجی (بیرونی) انقلاب اسلامی نیز شبیخون و تهاجم فرهنگی،  بحران‌های سیاسی، منزوی کردن روحانیت و آسیب‌پذیری روحانیت است.

آفاتی همچون نفوذ اندیشه‌های بیگانه، تجددگرایی افراطی، ناتمام گذاشتن، رخنه فرصت‌طلبان و ابهام طرح‌های آینده است که یک انقلاب را تهدید می‌کند.

 اندیشه‌های بیگانه از دو طریق دشمنان و دوستان و پیروان نفوذ می‌کنند؛ از طریق دشمنان زمانی است که یک نهضت اجتماعی اوج گرفته، جاذبه پیداکرده و مکتب‌های دیگر را تحت الشّعاع قرار می‌دهد و دیگری از طریق دوستان و پیروان که گاهی پیروان خود مکتب به علّت ناآشنایی با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه‌های بیگانه گرفته و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می‌دهند و عرضه می‌نمایند.

 از منظر استاد، تجددگرایی افراطی، آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن ازآنچه از اسلام هست و وظیفه رهبری نهضت است که جلوی آن را بگیرد.

به نظر شهید مطهّری، تاریخ نهضت‌های اسلامی صدساله اخیر، یک نقصی را در رهبری روحانیت نشان می‌دهد و آن اینکه روحانیت نهضت‌هایی که رهبری کرده تا مرحله پیروزی بر خصم ادامه داده و ازآن‌پس ادامه نداده و پی کار خود رفته و نتیجه زحمات او را دیگران و احیاناً دشمنان برده‌اند. مانند اینکه کسی زمین غصب شده‌اش را باقدرت و شدّت مطالبه و با صرف نیرو و بذل مال و جان، آن را از دست دشمن بگیرد، امّا بعدازاینکه زمین را از دست دشمن گرفت، بهره‌ای از آن نبرد و به‌جای او، دیگران از زمین وی سود ببرند.

 رخنه و نفوذ فرصت‌طلبان در درون یک انقلاب از آسیب‌های بزرگ هر انقلاب بوده و هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می‌کند، سنگینی‌اش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار بوده امّا زمانی که زحمات به بار نشست، سروکله افراد فرصت‌طلب پیدا می‌شود.

استاد شهید معتقد است که نهضت باید دارای طرح‌های روشن و خالی از ابهام و موردقبول و تأیید رهبران ارائه داده تا جلوی ضایعات گرفته شود. همچنین معتقد است که روحانیت آن گروه مهندسی- اجتماعی مورد اعتماد جامعه است که به علل خاصی در ارائه نقشه آینده نظام کوتاهی کرده امّا در مقابل، گروه‌های دیگری هستند که طرح‌ها و نقشه‌هایشان مشخص و معلوم است که جامعه ایدئال از دید آن‌ها ازنظر حکومت، ازنظر قانون، آزادی، ثروت، مالکیت، اصول قضایی و اصول اخلاقی چگونه جامعه‌ای است؟ بر این اساس به حوزه‌های علمیه بالأخص و به دانشگاهیان مؤمن به‌طور عام فرض است که آینده انقلاب را به‌طور روشن مهندسی کرده و نقشه روشنی از افق ارائه دهند.

 

انقلاب اسلامی ایران به‌طور اساسی مولود شرایطی بوده که بعد از سال‌های آغازین دهه 40 شمسی در کشور جاری و ساری شد. تحولات ساختاری، تمامی عرصه‌ها و قلمروها را در برگرفته و نهایتاً ساخت سیاسی شاهنشاهی را هدف قرارداد. بسیاری از پژوهشگران در بررسی تحولات دو دهه آخر حیات سیاسی محمدرضا به مواردی ازجمله رشد طبقات متوسط، آگاهی اجتماعی، بهبود شرایط اقتصادی، تغییر در عرصه تکنولوژی رسانه‌ای، آموزش، سواد و صنعتی شدن، شهرنشینی و... به‌عنوان علل ناپایداری شرایط اواخر دهه 50 شمسی اشاراتی دارند.

چالش‌های اجتماعی عبارت است از مسائل و عرصه‌هایی که در حال حاضر و آینده، حیات اجتماعی ایران را بنا به الزامات موجود به مبارزه خواهد طلبید و درنهایت به تکوین انگاره‌ها، فضای جدید و رفتارهای نو خواهد انجامیده نهایت این فرایند رفتارهای جدید شهروندان بوده که در صورت عدم پاسخ‌یابی مقتضی می‌تواند بسان یک تهدید، اجتماع ایران را با معضلاتی روبرو سازد. اما در این وضعیت رفتار حکومتی و همچنین نوع نظام داده و ستاده می‌تواند بهترین و مؤثرترین روش برای سامانمندی فرایند فوق‌الذکر باشد.

 

راضیه نادری

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار