تجرد قطعی و منفی نگری چالشی جدی در برابر جوانان

مشکلات عدیده ای که چون عواملی بازدارنده مانعی بر سر راه ازدواج جوانان هستند، بخش هایی از این قشر را به تجرد قطعی ناخواسته ای سوق داده که نمود بار روانی آن را می توان در جامعه دید.
کد خبر: ۹۱۰۱۷۶۳
|
۳۰ دی ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۱

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج ، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، تجرد قطعی به معنای عدم ازدواج فرد است. در مفاهیم جامعه‌شناسی تجرد قطعی افرادی را در برمی‌گیرد که هرگز ازدواج نکرده و امیدی هم به ازدواج نداشته باشند. تجرد قطعی بر عکس عمومیت ازدواج، نشان دهنده عدم ازدواج تا سن 50 سالگی است. منظور از تجرد قطعی، نسبت درصد کسانی است که تا سن 50 سالگی ازدواج نکرده‌اند. 

تجرد قطعی و منفی نگری چالشی جدی در برابر جوانان

نکته ی مهمی که در تشریح این مفهوم وجود دارد، بحث اختیار و اراده فرد و یا به آن صورتی که در تعاریف نظری وجود دارد، بحث تجرد قطعی خواسته و ناخواسته است. منظور از تجرد قطعی خواسته بحث اعمال اراده فردی است یعنی فرد بنابر شرایط زندگی و ویژگی های شخصیتی این سبک را به عنوان مدل زندگی خود انتخاب می کند؛ اما در تجرد قطعی ناخواسته این اراده و اختیار وجود ندارد و به نوعی شرایط و محیط بیرون به دلایل گوناگون فرد را در چنین موقعیتی قرار می دهد و این وضعیت را به او تحمیل می کنند؛ در نتیجه در این سبک زندگی به دلیل فقدان قدرت انتخاب و اراده فردی استرس، اضطراب و افسردگی به عنوان پیامدهایی گریزناپذیر به شدت می تواند بر فرد و زندگی او اثر منفی بگذارد. 

براساس برخی آمارهای منتشر شده ، بیش از 220 هزار نفر در کشور تجرد قطعی دارند، همچنین 11 میلیون و 800 هزار نفر مجرد هرگز ازدواج نکرده در کشور وجود دارند که با احتساب افراد بدون همسر در اثر فوت یا طلاق، جمعیت مجردان ایران به رقم 13 میلیون و 32 هزار می رسد. 

شرایط امروز جامعه ایران و مشکلات عدیده ای که چون عواملی بازدارنده مانعی بر سر راه ازدواج جوانان هستند، آنان را به تجرد قطعی ناخواسته ای سوق داده اند که نمودهای بار روانی آن را می توان به وضوح در جامعه دید. در واقع اگرچه تجرد ظاهری فردی و نمودی از انتخاب خرد دارد اما نه تنها مساله ای اجتماعی است که به عنوان مبحثی کلان باید آن را برررسی و ارزیابی کرد. 

«امان الله قرایی مقدم» جامعه شناس و هیات علمی دانشگاه خوارزمی در تشریح ابعاد کاهش علل ازدواج و افزایش آمار تجرد قطعی بیان داشت: عوامل متعددی در این قضیه دخیل هستند و مهمترین دلیل آن امروز این است که امکان ازدواج برای جوانان وجود ندارد؛ ریشه ی این مساله را هم باید در مساله اقتصاد و عدم وجود شرایط مساعد برای کار و بیکاری فراگیر در جامعه جستجو کرد. 

وی افزود: وقتی صحبت از حدود 40 درصد بیکار آن هم از فارغ التحصیلان دانشگاهی مطرح می شود این خودش توضیح دهنده چرایی عدم ازدواج جوانان است. مساله مسکن بعد از مساله اشتغال مطرح است و یکی از مهمترین دلایل در این زمینه است؛ بر همه اینها بیفزایید هزینه های ازدواج را و سایر هزینه هایی که وجود دارد. 

این جامعه شناس در تاکید بر جدید نبودن این مساله به عنوان موضوعی که اهمیت بررسی دارد، افزود: ما این مساله را از سال 1354 هشدار داده بودیم که عواملی در این زمینه اثرگذار هستند و باعث تاخیر در ازدواج می شوند؛ عواملی چون رفتن به دانشگاه برای ادامه تحصیل و سربازی. البته آن زمان و قبل از انقلاب مساله اشتغال را نداشتیم و افراد بعد از تحصیل و یا حتی در همان حین تحصیل، وارد بازار کار می شدند اما تحصیل و سربازی زمانی از جوانان می گرفت که این خود مانعی بر سر ازدواج است اما مهمترین مساله ای که از همان زمان مطرح کردیم تبدیل شدن این مساله به سبکی از زندگی بود. 

قرایی مقدم ادامه داد: در پژوهشی که حدود 15 سال پیش با همکارانم در شهر کرج و روی یک نمونه 300 نفره (150 دختر و 150 پسر) انجام دادیم، داشتن روابط آزاد در خارج از چارچوب ازدواج، ورود به تعهد ازدواج را به عنوان مساله ای که مستلزم هزینه ها، مسئولیت ها و مسائل متعددی است را محدود می کرد. مساله ای که در این جا وجود دارد این است که سن این روابط در این سال ها کاهش یافته است. 

این استاد جامعه شناسی خاطر نشان کرد: بدترین پیامد تجرد قطعی برای هر جامعه، عدم تشکیل خانواده است. عدم تشکیل خانواده به معنای عدم شکوفایی اقتصاد است چراکه شکوفایی اقتصادی مبتنی بر روابط خانوادگی است. وقتی شما مجرد هستید می توانید هیچ تفکری مبنی بر پس انداز نداشته باشید و گذران زندگی کنید. این زن و شوهرها هستند که برای آینده خود و فرزندانشان مجبور به پس انداز، سرمایه گذاری و برنامه برای آینده هستند. اگر در جامعه ای خانواده تشکیل نمی شود یعنی جامعه در حال مرگ است. 

وی افزود: به همین دلیل در کنفرانس سال 1978 یعنی یک سال قبل از انقلاب، در مصر، که خطر اضمحلال خانواده در جامعه صنعتی به وسیله جامعه شناسان مطرح شد، قانون رسمی شدن سقط جنین توسط دو کشور تصویب نشد؛ ایران و آمریکا. چرا که فلسفه این بود که سقط جنین باعث عدم تشکیل خانواده خواهد شد. در نتیجه آن را ممنوع کردند. به همین دلیل جامعه شناسان در این زمینه از دهه70 اعلام خطر کردند و «اوتانت» دبیر کل وقت سازمان ملل متحد گفت: مایل نیستم مبالغه گر پنداشته شوم اما اگر خانواده تشکیل نشود جوامع به خطر می افتند. 

«آمریکا در این زمینه و برای تقویت خانواده، صدها فیلم ساخت. فیلم هایی چون «تنها در خانه»، «آسمان خراش جهنمی» و... چون به دنبل تقویت این نهاد بوده است. بر این اساس خانواده اصل است و جدای از بحث اقتصادی، میراث خانوادگی، شخصیت، جلوگیری از آسیب های اجتماعی و دوام و بقای جامعه از طریق خانواده صورت می گیرد؛ در نتیجه خانواده محور و ستون جامعه است. وقتی خانواده تشکیل نشود نیروی انسانی جامعه چه می شود؟ آیا می خواهیم از خارج از کشور فرزند وارد کنیم؟ فرهنگ چه می شود؟». 

قرایی مقدم با تاکید بر این مساله که خانواده در تمام جوامع و ادیان نهادی مقدس است که باید بصورت جدی به آن توجه شود، پیشنهاد کرد: دولت باید امکانات ازدواج را فراهم کند که اولین آن اشتغال است. پس از آن بایستی امکانات ازدواج را فراهم سازیم. ذکر این نکته اساسی است که فراهم کردن امکانات ازدواج به سادگی ممکن نمی شود و با 15 میلیون تومان عملی نیست. 

وی ادامه داد: همانطور که قبلا هم اعلام کرده ام ازدواج دانشجویی با لغت نامه دهخدا و 4 سکه نمی شود؛ ازدواج شغل و کار می خواهد؛ مسکن و کمک و وام می خواهد. این مهم نیاز به آموزش و پرورش و تبلیغ دارد و از کتاب های درسی تا رادیو و تلویزیون را در بر می گیرد. 

«پس از این موارد فرهنگ سازی موردی است که باید بشدت و قدرت مورد توجه قرار گیرد؛ که می تواند از طریق فیلم و سریال و .. فراهم شود. ما باید بچه هایمان را مانند روستاها و شهرهای کوچکمان وظیفه مدار و مسئولیت پذیر بار بیاوریم. چون بچه های ما امروز از زیر بار مسئولیت ازدواج فرار می کنند». 

«محسن منصوبی فر» روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه نیز در خصوص افزایش تجرد و کاهش ازدواج در جامعه عقیده دارد: در این مساله چند عامل موثر است؛ به نظر می رسد برخی از ما به دلیل این که آموزش درستی ندیده ایم، توانایی تغییر نداریم، و این در حالی است که یکی از مسائلی که برای ازدواج باید اتفاق بیفتد این است که فرد باید مقداری دچار تحول بشود و تغییر کند. و این تغییر و تحول پیدا کردن نیاز به توانایی دارد و خود این توانایی نیاز به آموزش؛ یعنی آموزش ببینیم که انعطاف پذیر باشیم و بتوانیم تغییر کنیم. 

وی افزود: نکته ی دیگر مساله ناامیدی به آینده است که فکر می کنم این فاکتور بسیار مهمی در جلوگیری از ازدواج است. شاید نیاز داریم که روی امید بیشتر کار کنیم تا جوانانمان نسبت به آینده امیدواری بیشتری حس کنند. و فکر می کنم بخش عمده ای از این مساله باید از طریق رسانه ها رخ بدهد و معلمین و اساتید باید بیش از پیش امید را به جوانان منتقل کنند؛ چراکه ازدواج موضوعی است که بیش از هرچیز نیاز به امید به آینده دارد. 

فاصله بین واقعیت و آرزوها موردی دیگری بود که این روانشناس به آن اشاره کرد و گفت: جوانی که فاصله ی زیادی بین آنچه که هست و آنچه که می خواهد بشود می بیند، تلاش مضاعفی می کند تا به آنچه که می خواهد، برسد (پول، شغل، جایگه اجتماعی و ...). یعنی تلاش می کند اول به این جایگاه برسد و بعد برای ازدواجش قدم بردارد و وقتی که این فاصله زیاد می شود، متاسفانه باز هم نامیدی و تاخیر بوجود می آید. 

«مساله بعدی بحث عصبیت است؛ یعنی فرد نتواند مشکلاتش را به روش بزرگسالان حل کند. و وقتی که دچار مشکل می شود به سراغ روش های کودکانه ای چون قهر کردن، داد زدن و پرخاشگری و ... برود. در نتیجه جوانان ما نیاز دارند که این مهارت ها را یاد بگیرند و مشکلاتشان را حل کنند و عصبی نشوند. وقتی فردی احساس می کند که هنوز توانایی حل مشکلات خودش را ندارد، طبیعتا دنبال موضوع ازدواج هم نخواهد رفت».

«و موضوع آخر مسوولیت پذیری است. اگر ما مسوولیت پذیر نباشیم این که برویم و خانواده تشکیل بدهیم هم منتفی خواهد بود. در نتیجه عدم مسوولیت پذیری منجر به این خواهد شد که فرد توان این حرکت را نداشته باشد». 

این استاد دانشگاه مغفول ماندن آموزش های روانشناسی از باب افزایش انگیزه های فردی را عامل مهمی در تقویت نقاط مثبت شخصیت افراد دانست و گفت: پتانسیل های جدی در افراد جامعه ما وجود دارد که اگر ما یادشان بیندازیم و یادشان بدهیم که می توانی با کار کردن و حرفه یاد گرفتن و درس خواندن و هر مسیری که استعداد آن را داری و به آن علاقه ندی، توانایی بالقوه خودت را بالفعل کنی، آن زمان این پتانسیل را داری که بتوانی خانواده ای تشکیل بدهی و به سمت علایقت بروی. 

وی افزود: من فکر می کنم این مساله ای است که مغفول مانده و کمتر می بینم که روی اعتماد به نفس و مثبت نگری کار کنند و آنقدر پیام های منفی می آید که «وای این گران شد» یا «فلان اتفاق منفی افتاد» که آدم ها خود به خود نگرش منفی پیدا می کنند. این نگرش منفی پیداکردن خیلی خطرناک است. چرا که این منفی نگری به کل جهان هستی فرد تعمیم می یابد و اینکه طرف بگوید «که چه؟» یک سَم است. این که بگوید «که چه ازدواج کنم؟»، «که چه سرکار بروم؟»، «که چه درس بخوانم؟» و... و این مانند یک سم در مغز عمل می کند و اجازه حرکت نمی دهد. 

«همانطور که گفتم وقتی این فاصله بین آنچه وجود دارد و فاصله ای که فرد در رسیدن خودش به آن می بیند وجود داشته باشد در نتیجه در خط ازدواج هم نمی رود. و اینها می تواند ناامیدی را در فرد تشدید کرده و حتی باعث افسردگی بشوند». 

منصوبی فر در پاسخ به این سوال که چه نظری در خصوص شرایط موجود و کاهش ازدواج و افزایش تجرد دارد، بیان داشت: طبیعتا استمرار این وضعیت احساس خوبی را به من و هیچ کسی نمی دهد چرا که ما قائل به این موضوع هستیم که خانواده نهاد اولیه و ضروری جامعه است. و وقتی که ما خانواده ای نداشته باشیم که بخواهیم این تعاملات را در آن یاد بگیریم، طبیعتا این وضعیت جالبی نخواهد بود.

«فکر می کنم همانطور که شمای رسانه به درستی روی این موضوع دست گذاشته اید، این مساله نیاز به مداقه بیشتری دارد. وقتی ما همه چیز را کمی می بینیم، کیفیت فراموش می شود. یعنی وقتی همه چیز را پول و مادیات می بینیم، زندگی و تشکیل خانواده تحت الشعاع آن قرار گرفته و به حاشیه می رود. در نتیجه اگر نگاه کیفی به زندگی پررنگ تر شود و جای نگاه پولی را بگیرد، اتفاقات بهتری می تواند برای ما بیفتد».

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار