خبرهای داغ:
انقلاب شکوهمند اسلامی از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ شاهد رویدادهای مهم و حساسی بوده که هریک از آن ها شاهرگ حیاتی در تقویم تاریخمان قلمداد می شود، رویدادهایی چون 29 بهمن تبریز که در زمان خود نبض انقلاب را به تپش واداشت و معنا کرد.
کد خبر: ۹۱۱۲۹۴۵
|
۲۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۹

به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، قیام مردم تبریز در ۲۹بهمن ۱۳۵۶ از جمله رویدادهای مهمی است که مردم غیرتمند تبریز از کوچک و بزرگ، پیر و جوان و زن و مرد در چهلم شهدای قم(شهدای ۱۹ دی) آن را آفریدند و موجب سرعت بخشی جریان انقلاب شدند و امروز بسیاری از تحلیل گران از آن به عنوان نقطه عطف تاریخ انقلاب نام می برند چنانکه حضرت امام خمینی(ره) نیز در پیامی به مردم آذربایجان درود و سلام فرستاده و با خانواده شهدا ابراز همدردی کردند.

خبرگزاری بسیج به همین منظور برای ارج نهادن به قیام مردم تبریز و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای آن، گفتگویی با احمد احمدی منش از جوانان انقلابی آن روز تبریز ترتیب داد که آن زمان دانش آموز دبیرستان بودند ولی با وجود آن همراه خانواده و همپای مردم در این قیام حضوری فعال داشتند؛

۲۹بهمن سال ۵۶، روز شنبه بود و نیروهای انقلابی به دعوت آیت الله شهید قاضی طباطبائی برای بزرگداشت شهدای قیام ۱۹دی مردم قم ساماندهی شده بودند تا مجلس ترحیم آن شهدا را در مسجد قزللی تبریز برگزار کنند.

دانش آموز سال آخر دبیرستان بودم و آن روز مدرسه نرفتم تا در مجلس بزرگداشت شرکت کنم، صبح که با دوستانم به سمت مسجد حرکت کردیم، دیدیم مسجد بسته شده و نیروهای شهربانی نمی گذارند کسی به آنجا نزدیک شود.

به طرف مسجدی که در راسته کوچه بود حرکت کردیم آنجا هم بسته بود و نیروهای شهربانی مستقر بودند که ما به همراه عده ای دیگر از مردم راهی مسجد جامع شدیم. به محض ورود به حیاط دیدیم علاوه بر ماموران مستقر شده در جلو و اطراف مسجد، پشت بام مسجد نیز ماموران ایستاده اند ولی با این وجود بر تعداد روحانیون و مردم افزوده می شد.

با خارج شدن از مسجد جامع دوباره از سمت بازار به طرف مسجد قزللی در حرکت بودیم که در سه راهی فردوسی دیدیم ماموران جلو دکه پلیس در حال آماده باش هستند، جماعت، خیابان های اطراف آنجا را گرفته و شعار می دادند که ناگهان دوستم شیلنگ موتور پلیس را که جلوی دکه بود کشید و با ریختن بنزین به روی موتور، دوستم آن را آتش زد که با شعله ور شدن آتش، پلیس ها پا به فرار گذاشتند. من وارد دکه پلیس شدم و با دیدن عکس شاه و فرح روی دیوار، با عصبانیت عکس را از دیوار کشیده و با کوبیدن به زمین، آن را زیر پاهایم له کردم، پس از خارج شدن من، مردم دکه را هم به آتش کشیدند و به طرف راسته کوچه که منتهی به خیابان شریعتی(شهناز) می شد حرکت کردند.

ناگهان دیدیم از طرف راسته کوچه یک جیب روسی به سمت ما می آید ولی مردم با شعار «الله اکبر» و «یا الله» به سمت آن هجوم برده و با فرار ماموران جیب را واژگون کردند.

با واژگونی جیب، مردم دوباره به طرف مسجد قزلی حرکت کردند که دیدیم مردم شهیدی را از طرف مسجد به روی دست گرفته و شعار می دهند،. آن شهید، محمد تجلا بود که با اعتراض به توهین سرهنگ حق شناس (رئیس شهربانی تبریز) به ضرب گلوله به شهادت رسیده بود.

دیدن این شهید و شهید دیگری که به دوش مردم از طرف خیابان دارایی می آوردند خشم مردم را بیشتر برانگیخت و ناگهان مردم به بانک بازرگانی (مابین خیابان مسجد قزللی و راسته کوچه) هجوم برده و با شکستن نرده های آن، آن را به آتش کشیدند.

با آتش زدن این بانک، کم کم مردم به دیگر بانک ها و سینماها حمله کردند که سینما ۲۹بهمن(آسیا) از آن جمله بود که به آتش کشیده شد و پاساژ پشت آن که پر از مشروب فروشی بود در آتش سوخت.

با آتش گرفتن سینماها و بانک ها که پس از آن شنیدیم این اتقاق در همه مناطق از جمله شمس تبریزیری، منجم و دیگر نقاط شهر روی داده است، یکی از دوستانم خواست به یک مغازه عکاسی در کوچه پستخانه حمله کند که فهمیدیم او با صاحب مغازه مشکل دارد و مانع او شدیم و گفتیم در کارمان تسویه حساب شخصی نداریم و این موضوع پس از پیروزی انقلاب در رفتار با نیروهای ساواک نیز رعایت می شد.

همه سر و رویمان خاک آلود و سیاه بود چراکه از صبح در میان آتش و دود همه خیابان ها را زیرپا گذاشته بودیم. ساعت ۱۰:۳۰ بود که ارتش با دیدن اینکه شهر از دست دولت خارج شده، وارد عمل شد و از زمین و هوا تلاش کرد کنترل شهر را به دست بگیرد طوری که دانش آموزان -که تا ساعت ۱۲ آن ها را به همراه معلمانشان در مدارس نگه داشته بودند- با تعطیلی مدارس به خیابان ها ریخته و به مردم پیوستند.

با وقوع قیام ۲۹ بهمن که برای آن حضرت امام خمینی(ره) هم پیام دادند، رژیم شاه احساس خطر کرد و با برگزاری میتینگی در مقابل بانک ملی توسط آزموده که استاندار تبریز بود تلاش کرد قیام ۲۹ بهمن تبریز را کار افراد خارجی تلقی کند که یکی از شعرای آن زمان به نام قهرمان نیز با سرودن شعر؛ «اروجعلینه رجبعلی/هاردان اولیب خارجی لری» جواب دندان شکنی به آنها داد و از این پس بود که جلسات در مساجد رونق گرفت چراکه مردم با افتخار به قیام خود رسالت سنگینی را احساس می کردند تا بتوانند نقش خود را بیشتر نشان دهند که شهادت نیروهای انقلابی از آن پس که کم و بیش در شهر دیده می شد تا پیروزی انقلاب ادامه داشت و این چنین بود که قیام مردم تبریز که چهلم ها در پی آن سلسله وار در شهرهای مختلف برگزار شد به انقلاب جان داد.

رقیه غلامی

ارسال نظرات
پر بیننده ها