خبرهای داغ:
یادداشتی از مصطفی دلشاد تهرانی؛

لزوم تعاون و تکافل و مواسات در جامعه

هرچه پیوند بنده‌ای با خالق هستی عمیق‌تر باشد، رحمتش به مظاهر او و عشقش به جلوه‌های او، به خلق او بیش‌تر خواهد بود.
کد خبر: ۹۱۲۶۳۲۸
|
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۳

به گزارش خبرگزاری بسیج، متن زیر یادداشتی است که توسط مصطفی دلشاد تهرانی استاد دانشگاه و نهج البلاغه پژوه در مورد لزوم تعاون و تکافل و مواسات در جامعه نوشته است:

 

«تعاون» به معنی یاری و پشتیبانی یکدیگر و همراهی، مشارکت و همکاری در هر کاری است و در آموزه‌های قرآن کریم و سیرهٔ پیشوایان دین، مشارکت و همکاری همگانی در تحقق نیکی‌ها و ایجاد و نگهداری جامعه اخلاقی است. حیات جامعه انسانی به همبستگی و تعاون و تکافل آن است. «تکافل» به معنی بر عهده داشتن امور یکدیگر و مسئولیت مشترک در ادارهٔ امور و تضامن است. این‌که هر عضو جامعه خود را کفیل سایر اعضا بداند و هرکس در جهت تأمین و برطرف کردن نیازهای دیگران و حفظ سلامت و مصالح جامعه تلاش کند.

«کفالت» در اصل به‌معنی ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر است و از همین رو به فردی که سرپرستی کودکی را به عهده می‌گیرد «کافل» یا «کفیل» گفته‌شده است، زیرا درواقع او را به خود منضم می‌کند. این واژه در قرآن کریم، هم به‌صورت ثلاثی مجرد (کفل) به معنی سرپرستی و به‌عهده گرفتن کفالت، و هم به‌صورت ثلاثی مزید (کفّل) به‌معنی انتخاب کفیلبرای کسی به‌کار رفته است.

نشانه جامعه اخلاقی، تعاون و تکافل اجتماعی و مواسات انسان‌ها با یکدیگر است. «مواسات» در لغت به معنی مساعدت، دستگیری، همیاری، تعاون، برابر داشتن، غمخواری، یاریگری و مددکاری به مال است و نیز معاونت یاران و دوستان و مستحقان در معیشت و تشریک ایشان در قوت و مال است. همچنین کسی را به مال خود برابر گردانیدن است. مواسات کردن یعنی دیگری را در تن و مال چون خود شمردن، یاری و غمخواری کردن باکسی در مال و جان و کسی را در چیزی همچون خویشتن داشتن.

هرچه در جامعه‌ای تعاون و تکافل و مواسات قوی‌تر و گسترده‌تر باشد، آن جامعه از امکان به سازی و پیشرفت اجتماعی بیش‌تری برخوردار خواهد بود. قرآن کریم چنین راه نموده است: «تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوَی وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَی الاْثْمِ وَ الْعُدْوَانِ: در نیکوکاری وپرواپیشگی با یکدیگر همکاری کنید و در گناه و تجاوز دستیار هم مشوید.» (مائده/۲)

و در آموزه‌ای والا از امیرمؤمنان علی (ع) بر اساس قرآن کریم چنین آمده است: «طَلَبُالتَّعَاوُنِ عَلَی إِقَامَةِ الْحَقِّ دِیانَةٌ وَ أَمَانَةٌ؛ طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَی نُصْرَةِ الْبَاطِلِ جِنَایةٌ وَ خِیانَةٌ: تعاون جستن برای برپا داشتن حق، دینداری و امانتداری است. تعاون جستن برای یاری کردن باطل، گناه و خیانتکاری است.» (غررالحکم، آمدی، ج ۲، ص ۱۳)

اهمیت تعاون، تکافل و مواسات اجتماعی

انسان اجتماعی است و جامعه انسانی بدون همراهی و مشارکت و همکاری (تعاون) و بدون مسئولیت مشترک و تأمین و تضامن (تکافل) و بدون یاری همه‌جانبه و برابر داشتن (مواسات) خالی از انسانیت است. ارزش و اعتبار جامعه انسانی به میزان تعاون و تکافل و مواسات آن است. میزان مسئولیت همگانی و همیاری جمعی و فداکاری عمومی و همکاری در تحقق نیکی‌ها و جلوگیری از بدی‌ها بیانگر میزان زنده بودن جامعه است. جامعه ایمانی چون پیکری است که با آسیب دیدن یک عضو دیگر اعضا متأثر و متألم می‌شوند و همه در دفع آن آسیب برمی‌آیند.

رسول خدا (ص) فرمود: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِینَ فِی تَوَادِّهِمْ وَ تَعَاطُفِهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَااشْتَکی مِنْهُ شَیءٌ تَدَاعَی لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّی: مثل مؤمنان در پیوند و دوستی و محبت و رحمت به هم [و اهمیت دادن به سرنوشت یکدیگر] مثل یک پیکر زنده است که اگر چیزی از آن به درد آید، سایر اجزای پیکر با آن همدردی می‌کنند.» (المسند، احمد بن حنبل،ج ۴، ص ۲۷۰)

براساس این گرایش و پیوند است که جامعه معنای الهی انسانی می‌یابد. حقیقت آن است که با پیوند انسان‌ها به هم ارزش آن‌ها ظهور می‌کند و سلامت جامعه تضمین می‌شود. با ظهور روح همبستگی و همیاری است که عمل صالح تحقق می‌یابد و جامعه به‌سوی کمال سیر می‌کند. امام صادق (ع) در تفسیر عمل صالح فرموده است که آن مواسات با برادران است: «(وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ) (عصر/۳) «یعْنِی بِمُوَاسَاةِ الاْخْوَانِ.» (تفسیر نورالثقلین، حویزی،ج ۵، ص ۶۶۶)

اوج تکافل انسانی

هرچه پیوند بنده‌ای با خالق هستی عمیق‌تر باشد، رحمتش به مظاهر او و عشقش به جلوه‌های او، به خلق او بیش‌تر خواهد بود. آنان که در سیر بندگی به جایی رسیده‌اند که نه به خود، به دیگران می‌اندیشند، نه برای خود، برای همگان طلب می‌کنند؛ درد و رنج و نیاز دیگر مردمان، آنان را به درد می‌آورد؛ وجودشان چنان لطیف شده است که گویا در همه جا و با همه کس حضور دارند؛ اندوه‌ها و دردهایشان بزرگ است؛ امنیت و رفاهت و هدایت همگان را می‌خواهند.

آنان تا بدانجا پیش رفته‌اند که در پی ادای حاجت همه انسان‌ها و کفالت همه آدم‌ها و سعادت همه گروه‌هایند و این امر حتی دشمنان را در بر می‌گیرد. این اوج تکافل انسانی است؛ و خداوند بندگانش را این‌گونه دوست دارد. از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «قَالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: الْخَلْقُ عِیالِی، فَأَحَبُّهُمْ إِلَی أَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ أَسْعَاهُمْ فِی حَوَائِجِهِمْ: خدای عزّوجلّ فرموده است: خلق خانواده و عیال من‌اند، پس محبوب‌ترینشان نزد من کسی است که نسبت به آنان مهربان‌تر و در [برطرف کردن] نیازهایشان کوشاتر باشد.» (الکافی، کلینی، ج ۲، ص ۱۹۹)

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار