یک پژوهشگر عنوان کرد: با ورود به دهه پنجم از انقلاب اسلامی، باور عمومی در جامعه می‌تواند موتور محرک شتاب‌زای پیشرفت کشور باشد.
کد خبر: ۹۱۴۵۷۸۳
|
۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۱

به گزارش خبرگزاری بسیج، «با ورود به دهه پنجم از انقلاب امام راحل (رحمه‌الله) و فراز و نشیب‌های حاصل از عملکرد گفتمان‌های گوناگون در چهار دهه گذشته، به نظر می‌رسد یک باور عمومی در جامعه در حال تثبیت شدن است»؛ این بخشی از یادداشت مجتبی باباخانی پژوهشگر هسته مکتب امام(ره) مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) درباره انقلاب اسلامی است. آنچه از نظر می‌گذرانید متن کامل یادداشت وی است:

 

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357 را می‌توان دوران جدیدی در ایران اسلامی دانست که شاهد منازعه دائمی گروه‌های فکری گوناگون بوده است. در این دوره، جمهوری اسلامی ایران، به عنوان سیستمی جدید در حکومت‌داری و اداره جامعه، در مقابل سیستم‌های رایج غالباً غربی قرار گرفت. بدین ترتیب، شاید بتوان یکی از معیارهای سنجش اندیشه و عملکرد افراد، احزاب و گروه‌های مختلف فکری و سیاسی جامعه را نسبتی دانست که هر یک از آنان با این دو تفکر برقرار می‌نمودند و این امر چالش‌های فکری و عملکردی فراوانی را در طول چهار دهه ابتدایی انقلاب اسلامی به دنبال داشت؛ به گونه‌ای که شاید بتوان آن را مهم‌ترین معیار تمایز و تقابل گروه‌های فکری و دسته‌جات سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانست.

این تقابل در دهه‌های مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی قابل ترسیم است:

دهه اول؛ منازعه اسلام انقلابی و اسلام لیبرال (1368-1358)

دهه آغازین انقلاب اسلامی را باید دهه تقابل صریح اسلام ناب با اسلام لیبرال دانست. سیاست‌های سازشکارانه دولت موقت و تمایلات شدید نهضت آزادی به عادی‌سازی سریع روابط با غرب و به‌ویژه ایالات متحده آمریکا، مخالفت با مقاومت در مقابل تجاوز رژیم بعث عراق و تداوم جنگ تا پیروزی قاطع، بر اساس راهبرد «جنگ جنگ تا پیروزی» مطرح شده به وسیله حضرت امام(رحمه‌الله)، مخالفت با برگزاری مراسم «برائت از مشرکین» در ایام حج و مواردی از این دست، تمایزات جدی نگاه این گروه با نگاه انقلابی حضرت امام(رحمه‌الله) را نمایان می‌سازد. بنی‌صدر نیز علی‌رغم تمایزاتی که به لحاظ شخصیتی و اندیشه‌ای با سَلَفِ خود داشت، اما عدم برخورداری از رویکرد انقلابی، وجه مشترک ایشان بود. همین مسئله در کنار روحیه قدرت‌طلبانه و تمامیت‌خواهانه وی، موجبات غضب و رویگردانی مردم را فراهم آورد. عدم تمایل مردم به جریان نهضت آزادی در انتخابات‌های آتی و ماجرای عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر، به تدریج زمینه را جهت حذف آنان از عرصه سیاسی کشور به وجود آورد. با خارج شدن این گروه از رقابت‌های سیاسی، نوبت به آغاز دسته‌بندی جدید در میان جریان انقلابی رسید که تا پیش از این، شدت تقابل با اسلام لیبرالی، مانع بروز تمایزات درونی آنان شده بود.

دهه دوم؛ از تنش‌زدایی و توسعه اقتصادی تا آزادی‌های سیاسی-اجتماعی (۱۳۶۸ ـ ۱۳۷۸)

دهه دوم انقلاب اسلامی اما وضعیت متفاوتی را تجربه کرد؛ اعتقاد به باورهای اسلامی همراه با کاهش تنش با غرب و الگوگیری از تجربه توسعه این تمدن. تفکر غالب در این دوره، از یک سو، تداوم انقلابی‌گری را برای کشور بسیار پرهزینه و مانعی در مسیر پیشرفت کشور می‌دانست و قائل به لزوم کاهش تنش بر سر آرمان‌ها در نظام بین‌الملل بود و از سوی دیگر، اعتقاد راسخی به الگوگیری از تجارب کشورهای صنعتی غربی و اجرای آن در داخل برای طی سریع مسیر توسعه داشت. از لوازم و البته نتایج پیش‌برد این گفتمان، عقب‌نشینی از رویکرد انقلابی و پیش‌رو در سیاست خارجی، عدم اعتقاد و اعتماد به الگوهای مبتنی بر اندیشه اسلامی و منطبق بر زیست‌بوم ملی، اجرای برنامه‌های پیشنهادی به وسیله سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی و مواردی از این دست بود. و نیز در این دوره بود که به تدریج، رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی که مبتنی بر دیپلماسی عمومی و نفوذ بر قلب ملت‌های مسلمان و مستضعف بود، به رویکرد دولت‌محور با تأکید بر گسترش روابط با کشورهای صنعتی و توسعه‌یافته منجر شد.

نتیجه سیاست‌های اتخاذ شده در این دوره، ایجاد تمایزات جدی در گفتمان حاکم بر کشور در مقایسه با گفتمان دهه اول پیروزی انقلاب بود که خود را در افزایش مهارگسیخته نرخ تورم، گسترش فاصله طبقات بالا و پایین جامعه، تغییر تدریجی مؤلفه‌های فرهنگ عمومی جامعه از ارزش‌هایی همچون ایثار، تعاون، ساده‌زیستی و... به مؤلفه‌هایی چون ثروت‌اندوزی، مصرف‌گرایی و... بروز داد و در عرصه بین‌الملل نیز موضع ایران را از حالت تهاجمی و حق‌جویانه به تدافعی و مسالمت‌جویانه تغییر داد. این تغییر در تفکر و ذائقه مردم، زمینه را برای تسلط گفتمانی غرب‌گراتر در انتهای این دهه فراهم آورد.

دهه سوم؛ از گفتگو با سایر تمدن‌ها تا احیای گفتمان اسلام انقلابی (۱۳۷۸ ـ ۱۳۸۸)

با آغاز دهه سوم انقلاب اسلامی، گفتمان توسعه سیاسی با تأکید بر پذیرش کامل قواعد نظام‌های دموکراتیک غربی و اعطای آزادی‌های گسترده سیاسی و اجتماعی در سیاست داخلی و تداوم تنش‌زدایی در عرصه نظام بین‌الملل و توسعه تعاملات با ملل به اصطلاح متمدن و توسعه‌یافته اروپایی، در سیاست خارجی توانست اقبال بخشی از جامعه را به دست آورده و به گفتمان مسلط بر دولت تبدیل شود. یکی از نتایج این رویکرد، ایجاد هرج و مرج در فضای رسانه‌ای و تبلیغاتی، هتک حرمت بسیاری از مقدسات و ارزش‌های اسلامی و انقلابی و نفی دخالت دین در اداره امور جامعه بود. طرح ادعاهایی همچون به موزه تاریخ سپرده شدن اندیشه امام خمینی(رحمه‌الله) و لزوم تقدس‌زدایی از حاکمیت از جمله دیگر آثار تسلط این گفتمان بود. اما در نیمه دوم این دهه، با روشن شدن آثار و نتایج گفتمان مذکور که در داخل، التهابات فزاینده سیاسی و اجتماعی و در خارج، افزایش فشارهای ممالک استکباری -علی‌رغم در پیش گرفتن سیاست نرمش در مقابل آنان- را به دنبال داشت، طرح شعارهایی که یادآور گفتمان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بود، مورد توجه و تمایل مردم قرار گرفت. تحقق عدالت اجتماعی، ولی‌نعمت بودن مردم، توجه به طبقات محروم و مستضعف و مبارزه با مفاسد باندهای قدرت، به خواست اصلی مردم مبدل شد و تکیه بر توان داخلی و جوانان مؤمن و متخصص در داخل و محور قرار دادن نفوذ فرهنگی در ملت‌های مسلمان و مستضعف عالم، از عناصر اصلی این گفتمان بودند که از تشابه زیادی با گفتمان اصیل انقلاب اسلامی برخوردار بود. هرچند عدم تحقق مطلوب این شعارها، نارضایتی‌های فراوانی در میان افرادی که دل در گروه تحقق گفتمان انقلاب اسلامی داشتند ایجاد کرد و در نهایت به رویگردانی از این جریان منجر شد.

دهه چهارم؛ اثبات ناکارآمدی گفتمان نرمش و سازش (۱۳۸۸ ـ ۱۳۹۸)

در ابتدای دهه چهارم انقلاب اسلامی، مجموعه گفتمان‌هایی که قائل به نرمش در مقابل نظام سلطه و عدم پاسخگویی شعارهای انقلابی ابتدای پیروزی انقلاب در دوران کنونی بودند، شکست سختی را در مقابل جریان انقلابی متحمل شدند. اما پس از آن، با چشم‌پوشی از افتراقات و تمایزات موجود میان طیف‌های مختلف خود، از انشقاق به وجود آمده میان قائلان بازگشت به اصول و آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی استفاده کرده و با ارائه تصویری افراط‌گرا از جریان انقلابی، انزوا در عرصه بین‌الملل، تحمیل فشارهای مضاعف با شکل‌گیری اجماع جهانی علیه نظام اسلامی و ایجاد اختلاف و شکاف داخلی را از نتایج تداوم حاکمیت گفتمان اسلام انقلابی ترسیم کردند. بدین ترتیب، فضاسازی انجام شده در کنار اشتباهات و کم‌کاری‌های جریان انقلابی، بار دیگر با ایجاد تردید در جامعه در خصوص کارآمدی گفتمان اسلام انقلابی، فرصت مجددی در اختیار گفتمانی که راهبرد خود را حفظ اساس نظام اسلامی با بهره‌گیری از تاکتیک نرمش و سازش معرفی می‌نمود، قرار گرفت تا کارآمدی این گفتمان در دوران حاضر را به اثبات رساند. اکنون به نظر می‌رسد تا تکرار نتایج حاصل از عملکرد این گفتمان در دوره جدید، همچون از هم‌گسیختگی اقتصادی و افزایش اقتصادی بر مردم با نادیده گرفتن توان داخلی و گره زدن بهبود شرایط اقتصادی به مساعدت‌های خارجی و نیز افزایش فشارهای بین‌المللی با در پیش گرفتن سیاست تنش‌زدایی و سازش، ناکارآمدی این گفتمان به وضوح روشن شده و جلب اعتماد مجدد مردم از سوی این طیف، کاری بسیار دشوار در آینده نزدیک باشد.

دهه پنجم؛ دهه تثبیت کارآمدی جوان مؤمن انقلابی (۱۳۹۸ ـ ۱۴۰۸)

با ورود به دهه پنجم از انقلاب امام راحل(ره) و فراز و نشیب‌های حاصل از عملکرد گفتمان‌های گوناگون در چهار دهه گذشته، به نظر می‌رسد یک باور عمومی در جامعه در حال تثبیت شدن است که می‌تواند موتور محرک شتاب‌زای پیشرفت کشور باشد. امروز این امر در حال تبدیل به یک تجربۀ آزموده است که هر جا کشور پیشرفت و موفقیتی داشته، ناشی از عمل کردن بر اساس گفتمان حضرت امام(ره) بوده و در هر موردی که مصلحت‌اندیشی‌های بی‌مورد و تردیدهای بی‌موقع، مانع در پیش گرفتن این گفتمان شده، کشور دچار خسارت شده است. به نظر می‌رسد در صورت نهادینه شدن این نگاه به باور عمومی جامعه و جلوگیری از به فراموشی سپرده شدن این تجربه در حافظه تاریخی ملت ایران، به تعبیر رهبر معظم انقلاب، زمینه برای «روی کار آمدن یک دولت جوان و حزب‌الهی» فراهم خواهد شد و خواهد توانست با در پیش گرفتن گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و با بهره‌گیری از پیشتوانه حمایت‌های مردمی، انقلاب اسلامی را در گام دوم خویش به اوج قله‌های  برساند. لذا به نظر می‌رسد وظیفه عمومی جوانان مؤمن انقلابی است تا در برهه کنونی، با ذکاوت، فریب دشمنان در خصوص مشغول کردن ایشان به حواشی ساختگی را نخورده و با تلاش در خصوص نهادینه کردن این تجربه در حافظه تاریخی جامعه ایران، با عقلانیت و منطق انقلابی خویش، زمینه را برای تحقق خواست رهبر معظم انقلاب فراهم کنند.

ارسال نظرات