نگرشی دوباره بر آسیبها و تهدیدها و موانع پیشرو در تحقق حوزه انقلابی
به گزارش سرویس بسیج طلاب و روحانیون خبرگزاری بسیج، حوزه علمیه به عنوان خاستگاه انقلاب، نسبت به حکومت اسلامی وظایفی دارد که اهمیت به آنها سبب بالندگی حوزه انقلابی می شود و در صورت عدم توجه به وظایف محوله نظام و حوزه با شکست مواجه میشوند. از آنجا که این دو حالت همپوشانی نسبت به همدیگر دارند، باید از همدیگر پشتیبانی کنند تا به اهداف عالیه خود برسند. برای رسیدن به این مقصود شناخت آسیبها و تهدیدها و همچنین موانع تحقق حوزه انقلابی ضروری است.
در این مقاله سعی شده است اول، آسیبها و تهدیدهای حوزه انقلابی شناسایی شود و بعد به موانع تحقق آن پرداخته شود. در آخر نیز برای مانایی و پویایی حوزه چند راهکار ارائه میشود.
تألیف مقاله حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی و کتابخانهای میباشد.
حسن حاجیشاهولدی[۱]
مقدمه
حوزههای علمیه طلایهداران فکری دین مبین اسلام هستند. این پیروان مکتب انبیا و اولیای الهی مبارزه با طاغوت را از بزرگان دین خود به ارث برده اند و در احیا و اجرای آن تلاش فروان میکنند.
بزرگان حوزه از آغاز تأسیس آن، مشی و مرامشان این بوده است که در مقابل زیاده خواهیهای استکبار بایستند. این استکبارستیزی در زمان انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (رحمه الله) به اوج خود رسید و با سرنگونی حکومت دست نشانده پهلوی از طرف آمریکای جهانخوار دل مستضعفان عالم مخصوصاً ملت ایران را شاد نمود.
انقلاب اسلامی برخاسته از حوزه علمیه سبب کوتاه شدن دست مستکبران عالم گردید. از اینرو از همان اول انقلاب سعی کردند ارتباط حوزه را با انقلاب قطع کنند. آنها با مطرح کردن بحث های انحرافی و سنگ اندازی های زیاد در راه انقلاب تلاش نمودند کینه خود را عملی کنند. اما از آنجا که سکانداران این انقلاب فرزند حوزه بوده و هستند سعی کردند با روشنگریهای خود حوزه انقلابی را در مدار استکبارستیزی و حمایت از مستضعفان نگهدارند.
متأسفانه به خاطر کوتاهی های جریان انقلابی و تلاش معاندان داخلی و خارجی، برخی تلاشهای دشمنان قسم خورده درباره جدایی حوزه از انقلاب به نتیجه می رسد. اگر جلو این حرکت خطرناک گرفته نشود خسارت های جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.
امید است این مقاله با معرفی آسیب ها و تهدیدهای حوزه انقلابی و موانع تحقق آن بتواند ارتباط حوزه با انقلاب اسلامی را هرچه بیشتر تقویت کند.
۱-چیستی حوزه انقلابی
حوزه انقلابی برگرفته از حوزه علمیه با شاخصه انقلابیگری است. این حوزه محل آموزش علوم اسلامی (فرهنگ عمید، «حوزه») و پرورش سربازان حضرت ولی عصر(عج) برای خدمت به اسلام و جامعه اسلامی است. در این جایگاه بلند، که چهرههای درخشان تاریخ تشیع در آن پرورش می یابند، محل آشنایی با مکتب اهل بیت و کانون دلدادگان به خدای تعالی است. آنان که لذت کسب علم و معرفت را با هیچ چیز دیگری عوض نکردند و تا آنجا پیش رفتند که هیبت علم و تقوایشان صاحبان زر و زور را به لرزه انداخت و ناچارشان کرد که در مقابل اسطوره های علم و عمل، زانوی ادب به زمین زنند. (رک: مجله افق حوزه، ۱۰ بهمن ۱۳۸۶ ، شماره ۱۷۷ ، https://hawzah.net).
حوزه علمیه حاضر یادگار شیخ عبدالکریم حائری است که بعد از هجرت از نجف، با تأسیس حوزه علمیه در قم، آن را محل اجتماع شیفتگان و محصلین علوم دینی قرار داد. بعد از ایشان مرحوم آیت الله بروجردی این حوزه را به سایر شهرها مانند: مشهد، اصفهان و تبریز گسترش داد.
با شکلگیری انقلاب اسلامی، که در ذات خود دگرگونی و تحوّل را به همراه دارد (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق: ۶۸۱)، حوزه علمیه نیز از حالت سنتی خود خارج و احساس تکلیف کرد. از اینرو، به همراه امام خمینی (رحمه الله) رهبری انقلاب را به دست گرفت.
از آنجا که انقلاب، لااقل در مقام تشبيه، يك موجود زنده پويا و متحرك است. نیازمند مراقبت و آسیب شناسی است. و از طرفی حوزه انقلابی که خاستگاه انقلاب اسلامی است، دارای ایدئولوژی است که اگر شمشیر نیز بالای سر آن باشد از مکتب اسلام دست برنمیدارد.
حکومت پهلوی که شکست انقلاب مشروطیت را به خاطر دوری حوزه از مرکز تجربه کرده بود، سعی می کرد با کم کردن نقش حوزه در مناسبات اجتماعی و سیاسی با انتقال مرجعیت به نجف بعد از فوت آیت الله بروجردی به اهداف خود یعنی دین زدایی سرعت بخشد. امام (رحمه الله) با نگرانی به این وضع اسفناک چنین اشاره میکند:
فردا مىگويند اصلًا دين بايد از قانون الغا شود. خطر به قدرى زياد است كه هر كس درك كند، نمىتواند راحت بنشيند؛ و علت اينكه اگر بعضى ساكت بودهاند، مطلب را نفهميدند. چنانكه آقاى حكيم را نگذاشتند مطلب را درك كند، و ساكت بود. دولت نمىخواهد روحانيت قدرت داشته باشد؛ و نمىخواهد در ايران باشد. و به همين دليل بعد از مرگ آيت اللَّه بروجردى متوجه آقاى حكيم شدند. گرچه آقاى حكيم را نمىخواستند؛ اما مايل بودند كه مرجع تقليد، در نجف باشد كه مزاحم كارشان نباشد؛ ولى نشد.( موسوی خمینی [امام]، ۱۳۷۸، ج۱: ۳۴۷)
آنچه که از حوزه انقلابی انتظار میرود کارکرد مفید است و به قول امام، حوزه علميه بايد به كار اسلام بخورد. اگر حوزه علميه به كار اسلام نخورد، بيهوده است، مبتذل است.( همان، ج۱: ۲۷۴).
برای رهایی از آسیبهایی از این دست لازم است نسبت به آسیب ها و تهدیدها و همچنین به موانع تحقق حوزه انقلابی شناخت پیدا نمود.
۲-آسیب ها و تهدیدها: ۲-۱.کمتوجهی به مسئله تهذیب و اخلاق
با توجه به گرایش انسان به سمت رذائل و فضائل اخلاقی، وی از همان آغاز خلقت به رعایت حریمِ بایدها و نبایدها و حفظ سجایای اخلاقی امر شده است. چون انسانِ برتر از طريق پرورشِ نفس با مراقبت و رعایت حریمها پدید میآید(ویل دورانت، ۱۳۶۵، ج۱: ۷۴۴ - ۷۴۵).
قرآن کریم به عنوان بزرگترین کتاب اخلاقی و دربردارنده برنامه کامل زندگی بشر، همواره انسان را به دقت و مراقبت در گفتار و رفتار دعوت کرده است: «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ (ق: ۱۸)؛ انسان هيچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اينكه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموريت (و ضبط آن) است» و «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُون(حشر:۱۸)؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد از (مخالفت) خدا بپرهيزيد و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده و از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است.»
حضرت محمد (ص) معلم بزرگ اخلاق، مراقبت در گفتار و رفتار را از صفات مؤمنان دانسته و آنها را به مواظبت دائمی در مقابل دستورات خداوند سفارش میکند: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُرْجَعُون» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۲: ۵۳)
امام خمینی (ره) استاد فرزانه اخلاق درباره ضرورت مراقبت از خود، میفرماید: «انسان بايد مثل طبيب دلسوز حاذقى و پرستار شفيق مطلعى از حالات نفس و اعمال و اطوار خود مواظبت كند، و هيچ گاه از مراقبت كوتاهى نكند»( موسوی خمینی [امام]، ۱۳۷۸: ۱۵۸).
نظام اخلاقی اسلام مبتنی بر جهان بینی الهی است که خداوند را آفریننده انسان و آدمی را محتاج به او معرفی میکند: «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ(فاطر: ۱۵)، این اندیشه برخلاف نظامهای غیر اسلامی است که معتقدند: ارزشهای اخلاقی را باید طبق سلیقه مردم تعیین کرد و با وجود تجربه بشری نیازی به وحی نیست(مصباح یزدی، ۱۳۸۸، ج۱: ۹۸).
دنیای امروز، با تمامی ادعاهایش، از مادیگرایی خسته و رنجیده شده است. وضع نظام مادى و فشار مادى، جوانها را بىحوصله و افسرده مىكند. راه نجات، رفتن به سمت تهذیب و اخلاق است. این امر از موضوعاتی است که در صورت بی توجهی به آن آسیب های زیانباری به عموم مردم به خصوص طلاب و روحانیون که داعیه دار اخلاق هستند وارد خواهد آورد. امام خمینی (رحمه الله) درباره لزوم تهذیب طلاب و روحانیون چنین میفرماید:
اگر بخواهيد كه آينده كشور شما يك آينده نورانى باشد، تربيت كنيد اينهايى كه وارد در حوزهها هستند، يا در آنجايى كه درس مىگوييد وارد مىشوند، تربيتشان كنيد به يك تربيتى كه از اين عالم هجرت كنند، توجه به ماوراى اينجا بكنند، روحانى باشند؛ يعنى روح باشند، يعنى توجه به ماوراى طبيعت داشته باشند. از اول قدمها كه برداشته مىشود، براى آن طرف برداشته بشود، وقتى اين طور شد، اينجا هم درست مىشود. آن كسى كه جهات معنوى خودش را تقويت كرد، آن كس در جهات طبيعى هم قوى مىشود. مَثَل، مَثَلِ انبياست و اوليا، با همه آن معنويات، با همه آن معارف الهيه، كشوردارى هم مىكردند، حكومت هم تأسيس مىكردند، حدود را هم جارى مىكردند، كسانى هم كه مضر به جامعه بودند از دم شمشير مىگذراندند، در عين حالى كه در آن پايه از معارف بودند. (همان، ج۱۹: ۳۵۶- ۳۵۷)
اگر علم همراه با تهذیب در حوزه نباشد صدمات زیانباری را به خود، حوزه و جامعه تحمیل خواهد کرد. در این صورت حوزه انقلابی از رسیدن به اهداف خود، دور خواهد ماند.
۲-۲.کاستیهای علمی ـ نظری حوزۀ علمیه در دفاع از نظام اسلامی
حكومت اسلامى، حكومت قرآن، حكومت فقه و فقيه و حكومت علم و عدل است. تشكيل چنین حكومتی، آرزوى همه اولياءاللّه در طول تاريخ بوده است. «هر فرد مؤمنى وظيفه دارد از آن دستگاه سياسى كه اسلام را ترويج و احكام آن را پياده مىكند، حمايت كند. در گوشه و كنار، شايد افرادى هستند كه خيال مىكنند اين نشانهى زهد و علم آنان است كه از كار كنار بكشند و كارى با حكومت نداشته باشند. مگر چنين چيزى امكان دارد؟! البته چون مىخواهيم نسبت به مسائل، حُسن ظن داشته باشيم، مىگوييم: «اين، نشانهى بىخبرى و غفلت آنان است. و الّا اگر غفلت و بىخبرى نباشد، نشانهى چيزهاى خيلى بدى خواهد بود. پس، اين فرض هم مردود است.» (بیانات، ۱۳۷۴: ۱۳۵- ۱۳۶). این کاستیهای حوزه علمیه در دفاع از نظام اسلامی در مواردی مشاهده میشده که به برخی از آنها در ادامۀ سخن بهتفصیل میپردازیم.
۲-۲-۱. عدم بهروزرسانی علمی
یکی از آسیبهای حوزه علمیه به عنوان خاستگاه انقلاب، بسنده کردن به میراث گذشتگان، مانند: تحقیقات و ابداعات شيخ طوسى، ابن ادريس، محقّق حلّى، شیخ انصاری و آخوند خراسانی، است. چون مفاهيم به مرور زمان نشاط و شادابى خود را از دست مىدهند و یا دچار خدشه شده و از استحكام اوّليه میافتند. و بر بالندگی حوزه در فقه، اصول و کلام و دیگر بحثها، آسیب میزنند. امام خامنهای(مدظله) ضمن آسیبشناسی این مسئله، راه نجات را، زنده، سالم و قوی بودن حوزه دانسته و میفرماید:
هركسى در طول اين دوازده قرن، در فقه و اصول، فعّاليتى كرده و هنرى را بروز داده است، امروز در درس و بحث و تأليف و كتابِ اين حوزهى علميه متبلور است. حوزهاى كه اين، سابقه و ريشه و شجره و نسب علمى آن است، الآن در چه وضعى است؟ ... واقعاً اگر كسى به سرنوشت اسلام و مسلمين علاقهمند است، بايد به اين قضيه بپردازد. اين، از آن قضايايى نيست كه بشود آن را به دستِ اهمال سپرد و بگوييم حالا چه كار داريم. نه؛ اين از آن مسائلى نيست كه بشود گفت چه كار داريم! هم شما آقايانى كه خودتان از بزرگان و اعاظم و فضلا و طلّاب اينجا هستيد بايد به اين موضوع فكر كنيد و هم هر طلبهاى كه در هر گوشهاى از اين دنياى بزرگ، خودش را وامدار اينجا مىداند و دوش خود را زير بار منّت اين حوزهى بزرگ مىبيند و هم هر مسلمانى كه از بركات اين حوزه استفاده كرده است يا مىخواهد بكند؛ بايد به اين موضوع فكر كند. (همان، ۱۳۷۴: ۱۲۱)
حوزه علمیه در امتداد افزایش کمّی حوزه باید به تقویت دانش توجه داشته باشند. آیت الله جوادی آملی، با اشاره به تحصیل بیش از ۵۰ هزار طلبه در حوزه علمیه میفرماید: « باید کیفیت آموزش در حوزه های علمیه به گونهای باشد تا عالمان بزرگی مانند: آخوند خراسانی و صاحب جواهر تربیت شوند.» ایشان با تاکید بر اینکه به برکت انقلاب اسلامی راه عالم، حکیم، فیلسوف و فقیه شدن در فضای علمی کشور باز شده است علاج مسئله را در تولید علم میداند: «باید راه دلالی علم را بست و به دنبال تولید علم در حوزه علمیه بود چرا که علم قابل محدود شدن نیست و باید تلاش کرد تا گسترش یابد و آینده با وجود طلاب و عالمان جوان روشن است.»(ایرنا، ۰۶/۱۰/۱۳۹۷، کد خبر: ۸۳۱۴۹۳۷۸ (۶۸۱۳۱۱۸))
۲-۲-۲. عدم تدوین فقه نظام
نظام جمهوری اسلامی به لحاظ نظرى و علمى محتاج علماى دين، حوزههاى علميه و تلاش علمى آنهاست. هيچ روحانىاى، هيچ عالم دينى، هيچ خادم اسلامى نمىتواند نسبت به نظامى كه بر اساس اسلام پديد آمده است، با انگيزهى اسلام حركت كرده است و كار مىكند، بىتفاوت باشد؛ نمىتواند خود را بيگانه بهحساب بياورد.
نظريهپردازى سياسى و در همهى جريانهاى ادارهى يك ملت و يك كشور در نظام اسلامى بهعهدهى علماى دين است. آن كسانى مىتوانند در باب نظام اقتصادى، در باب مديريت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربيتى و مسائل فراوان ديگر نظر اسلام را ارائه بدهند كه متخصص دينى باشند و دين را بشناسند. اگر جاى اين نظريهپردازى پر نشد، اگر علماى دين اين كار را نكردند، نظريههاى غربى، نظريههاى غير دينى، نظريههاى مادى جاى آنها را پر خواهد كرد. هيچ نظامى، هيچ مجموعهاى در خلأ نمىتواند مديريت كند؛ يك نظام مديريتى ديگرى، يك نظام اقتصادى ديگرى، يك نظام سياسى ديگرى كه ساخته و پرداختهى اذهان مادى است، مىآيد جايگزين مىشود.
حوزههاى علميه و علماى دين پشتوانههائى هستند كه موظفند نظريات اسلامى را در اين زمينه از متون الهى بيرون بكشند، مشخص كنند، آنها را در اختيار بگذارند، براى برنامهريزى، براى زمينهسازىهاى گوناگون. پس نظام اسلامى پشتوانهاش علماى دين و علماى صاحبنظر و نظريات اسلامى است؛ لذا نظام موظف به حمايت از حوزههاى علميه است، چون تكيهگاه اوست. (بيانات، سال۱۳۸۹: ۲۷۷ - ۲۷۸)
فقه که یکی از كارهای اصلى حوزه است، برای پاسخگویی به مسائل جدید برآمده از نظام اسلامی به زمينههاى نوظهور گسترش پيدا نكرده است. و يا خيلى كم گسترش پيدا كرده است. در صورتی که فقه توانايى پاسخگویی به این مسائل را دارد: «مثل قضيهى پول. اصلًا پول چيست؟
بسيارى از مباحثِ حكومتى، مبحث ديات، مبحث حدود و ديگر مسائل قضا براى دستگاه باعظمتِ قضاوت ما، حل فقهى نشده و تكليفش معلوم نگرديده است. البته كسى در گذشته تقصير نداشته است؛ چون قضا و ديات و حدودى نبود؛ ولى ما امروز تقصير داريم. امروز، جهاد مورد ابتلاى ماست. خودِ همين مسألهى جهاد، در فقه ما روشن نيست. بسيارى از مسائل امر به معروف و نهى از منكر، مسائل حكومتى و بسيارى از مباحث مربوط به زندگى مردم همين مسألهى پيوندها و تشريحها مباحثى هستند كه فقه بايد وارد اين ميدانها شود. نمىشود با نظر سريعى به آنها نگاه كرد و خيال كنيم كه حل خواهند شد. نه؛ اينها هم مثل بقيهى ابواب فقهى هستند.
۲-۲-۳. عدم آمادگی برای چینش مبانی حکومت دینی و پاسخگوییِ بههنگام به مسائل و شبهات حکومتی
حوزۀ علمیۀ کارآمد بایستی تبیین درست و بایستهای از ارکان حکومت دینی: قانون الهی، حاکم دینی و مردم متدین داشته باشد و مبانی و اصول حکومت دینی و نظام ولایی را به فراخور حال تبیین نماید. برای نمونه، توصیف مردمسالاری دینی و تفاوت نظام ولایی با نظام تئوکراسی بر عهدۀ فرهیختگان و اندیشمندان حوزۀ علمیه است. به بیان دیگر، هر حکومت و دولت و نظام سیاسی برای حدوث و بقای خویش ناچار به بازشناسی مبانی مشروعیت نظام سیاسی خویش است تا با پشتیبانی آن مبانی بتواند در امور عمومی و اجتماعی مردم تصرف کند و حق فرمانروایی را از آنِ خود کند. (ر.ک. خسروپناه، ۱۳۷۷: ۱۱۰-۱۳۸.) حوزۀ علمیه بایستی زمینۀ لازم برای تربیت نیروهای زبده در بحث از حکومت دینی و فقه نظام را فراهم آورد.
افزون بر این، امروز شبهههائى مطرح مىشود كه آماج آن شبههها نظام است. شبهات دينى، شبهات سياسى، شبهات اعتقادى و معرفتى در متن جامعه تزريق مىشود- بخصوص در ميان جوانان- هدفش فقط اين است كه يكى را از يك فكرى منتقل كند به يك فكر ديگرى؛ هدفش اين است كه پشتوانههاى انسانى نظام را از بين ببرد؛ مبانى اصلى نظام را در ذهنها مخدوش كند؛ دشمنى با نظام است. لذا برطرف كردن اين شبههها، مواجههى با اين شبههها، پاك كردن اين غبارها از ذهنيت جامعه، يك پشتوانۀ ديگر براى نظام اسلامى است که اگر صورت نپذیرد، آسیب خواهد دید.(ر.ک. بيانات، ۱۳۸۹: ۲۷۸)
۲-۲-۴. کاستیهای تبلیغی در گفتمانسازی انقلاب
با توجه به اینکه دنیای امروز، دنیای رسانه و تبلیغ است، کوتاهی در این امر میتواند آسیب جبران ناپذیری را به انقلاب وارد کند. نارسایی در امر تبلیغ آرمانهای انقلاب و سستی در روند گفتمانسازی انقلاب در مقوله های زیر قابل تصور است.
الف. فروکاست کارکرد حوزۀ علمیه به منبر و محراب
این مشکل از بدو تأسیس حوزه علمیه بوده است. «مرحوم آيتاللَّه حاج شيخعبدالكريم حائرى يزدى (اعلى اللَّه مقامه) مؤسس حوزه علميه قم، به فكر افتادند يك عده از طلاب را به زبان خارجى و بعضى علوم مقدماتى مجهز كنند تا بتوانند اسلام را در محيطهاى تحصيلكرده جديد بلكه در كشورهاى خارج تبليغ نمايند. وقتى كه اين خبر منتشر شد، گروهى از عوام و شبه عوام تهران رفتند به قم و اولتيماتوم دادند كه اين پولى كه مردم به عنوان سهم امام مىدهند براى اين نيست كه طلاب زبان كفّار را ياد بگيرند، اگر اين وضع ادامه پيدا كند ما چنين و چنان خواهيم كرد!!! آن مرحوم هم ديد كه ادامه اين كار موجب انحلال حوزه علميه و خراب شدن اساس كار است، موقتاً از منظور عالى خود صرفنظر كرد.
چرا علما و فضلاى ما همين كه معروف و مشهور شدند، اگر معلومات ديگرى غير از فقه و اصول دارند روى آنها را مىپوشانند و منكر آنها مىشوند؛ چرا برنامه تعليمات طلاب و محصلين علوم دينى مطابق احتياجات روز تنظيم نمىشود؛ چرا روحانيون ما به جاى آن كه پيشرو و پيشتاز و هادى قافله اجتماع باشند، از دنبال قافله حركت مىكنند؛ چرا؟ چرا؟ چرا؟» (مطهرى، ۱۳۸۳، ج۲۴: ۵۰۰- ۵۰۱)
ب. کمرنگ شدن فرهنگ استکبارستیزی در حوزویان
استکبار یک واژهی قرآنی است که در قرآن دربارهی امثال فرعون و گروههای بدخواه و معارض حقّ و حقیقت بهکار رفته است.( یونس: ۷۵ و ۸۳) استکبار در گذشته هم بوده است، تا امروز هم وجود دارد. استخوانبندی استکبار در همهی دورهها یکی است؛ البتّه شیوهها و خصوصیّات و روشها در هر زمانی تفاوت میکند. امروز هم نظام استکباری وجود دارد؛ رأس استکبار هم در دنیا، دولت ایالات متّحدهی آمریکا است. استکبار را باید بشناسیم، خصوصیّات استکبار را باید بدانیم، عملکرد و جهتگیرىِ استکبار را باید بدانیم تا بتوانیم خردمندانه رفتار خودمان را در مقابل او تنظیم کنیم.(بيانات، ۱۵/ ۱۲/ ۱۳۹۲.)
این کم رنگ شدن شناخت استکبار و خصوصیات آن، جزو تهدیدات انقلاب است. آنچه که اصل انقلاب به خاطر آن شکل گرفته است، استکبار ستیزی است. حال فرق نمیکند در ایران، مثل حکومت قلدر پهلوی باشد. و یا در خارج، مانند آمریکای جنایتکار باشد.
این مخالفتها متأسفانه به صورت پنهانی و آشکار ـخیلی کمـ به داخل حوزه نیز کشیده شده است. امام خامنهای (مدظله) ضمن هشدار این مسئله می فرماید:
حالا کسانی هستند صریحاً گوشهکنار [مخالفت میکنند]؛ البتّه کم هستند- یکوقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمیشود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود؛ روی اینها باید حسّاس بود. اینکه ملاحظه میکنید بنده مرتّب روی مسئلهی استکبار تکیه میکنم، روی مسئلهی آمریکا تکیه میکنم، [به خاطر] این نیست که از روی عادت، آدم دائم بخواهد یک حرفی را تکرار کند؛ نه، اینها احساس خطر است. (بیانات، ۲۵/ ۱۲/ ۱۳۹۴)
ایشان ضمن تبیین اسلام سیاسی و خطری که متوجه حکومت اسلامیِ استکبارستیز است چنین میفرماید: «امروز در ایران اوّلین بار است که یک چنین حکومتی بهوجود میآید. معنای اسلام سیاسی این است؛ اسلام سیاسی یعنی اسلامی که سیاست ادارهی جامعه را و مدیریّت جامعه را برعهده میگیرد؛ یعنی اسلام میشود مدیر جامعه. این بار اوّلی است که در اینجا اتّفاق افتاده است؛ این را میخواهند از بین ببرند، این را میخواهند نابود کنند؛ نابودکردنش هم به همین شکلی است که عرض کردم. بنابراین مسئلهی انقلابیگری در حوزهی قم در معرض خطر است؛ این را باید توجّه کنید؛ باید جزو مسائل اصلی شما باشد.(همان)
۲-۳.انقلابزدایی و تضعیف روحیۀ جهادی
مرجعیت و حوزۀ علمیه حلقه واسطی بین نظام و انقلاب است. درست است که دانشجوها و مردم به همراه طلاب پیشرو در انقلاب بودند اما یک حلقه وصلی لازم داشتند که این حلقه واسط حوزه علمیّه قم بود.«اگرچنانچه ما دیدیم تلاشهایی دارد انجام میگیرد برای اینکه از حوزهی علمیّهی قم انقلابزدایی کنند، باید احساس خطر کنیم. ... احساس خطر کردن کافی نیست، باید به فکر علاج بود؛ علاج هم تدبیر لازم دارد، فکر لازم دارد؛ این اهمّیّت اجتماع شما را نشان میدهد. باید افراد صاحب فکر بنشینند فکر کنند؛ با کارهای سطحی، با فریاد کشیدن که احیاناً در یک جلسهای آدم داد بکِشد و به یکی اعتراض کند، با این حرفها مسئله درست نمیشود. راه، اینها نیست؛ راه، فکر کردن و اندیشیدن و حکمتآمیز برنامهریزی کردن، مجموعههای برنامهریزی شده را تهیّه کردن و دنبال کردن است؛ بنابراین بینش انقلابی در قم بایستی توسعه پیدا کند، حرکت انقلابی باید توسعه پیدا کند.» (همان)
توجه به گرايشها و احساسات انقلابى در حوزه یکی دیگر از مواردی است که نباید به فراموشی سپرده شود. دشمنان سعی میکنند با زیر سؤال بردن ارزش های انقلاب مانند: جهاد، شهید، شهادت، امام و پيغمبران فضاى انقلابى جامعه را بشكنند و «روحانى انقلابى را منزوى كنند. تحقير بسيج، تحقير شهيد، تحقير شهادت، زير سؤال بردن جهاد طولانى اين مردم اگر خداى نكرده در گوشه و كنار حوزه به وجود بيايد، فاجعه است. بزرگان حوزه بايستى مواظب و مراقب باشند و مانع بشوند». (بيانات، سال۱۳۸۹: ۲۸۶)
وجود طلبه انقلابی سبب رسیدن حوزه علمیه به اهدافش می شود. «بايد طلاب جوان اساتيد محترم حوزه را كه در خدمت انقلاب و اسلام و علوم اسلامى مىباشند يارى كنند تا آنان بتوانند به هدفهاى مهم تعليم و تربيت برسند. شوراى مديريت و اساتيد عزيز هم توجه داشته باشند كه بدون طلاب انقلابى به هيچ يك از خواستههاى مشروع خود نخواهند رسيد. طلاب انقلابى و مبارز، پيشتازان انقلاب اصيل اسلامىمان مىباشند. چهره گلگون و روشن فيضيههاى ايران در جهان اسلام مرهون زندانها و شكنجههاى اين عزيزان است.» (موسوی خمینی [امام]، ۱۳۷۸، ج۲۱: ۳۸۰)
۲-۴.نفوذ جریانهای افراطی و به بیراهه کشاندن شور انقلابی
آنچه که قرآن کریم برای مؤمنان توصیح کرده است، اینکه در یک صف محکم باشند تا در مقابل دشمنان نفوذناپذیر گردند: «صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ(صف: ۴). متأسفانه دشمنان در این زمینه از کاستیهای ما استفاده کرده و عوامل خود را در مجموعههای انقلاب نفوذ میدهد. لذا یکی از تهدیدهای حوزه انقلابی به انحراف کشیده شدن و به سمت افراط و تفریط رفتن در موضعگیریها توسط افراد نفوذی است. بنابه فرموده امام (رحمه الله) نفوذ آنها، نفوذ ظاهرى نيست كه معلوم باشد فلان آقا نفوذى است. چه بسا بيشتر از شما اظهار ديانت بكند، مع ذلك، در موقع مناسب كارش را انجام دهد. اينها از مشكلات حوزه است. (موسوی خمینی [امام]، ۱۳۷۸، ج۲۰: ۱۹۰) ایشان برخورد قاطع با منحرفین و پایداری بر روی اصول را لازمه این امر دانسته و می فرماید:
مسئله ديگر اينكه شما در قم مجموعهاى را تشكيل دادهايد كه هر كدام از شما هر حركتى بنمايد به عنوان آن مجموعه ثبت مىگردد، هوشيارانه به اين مسئله توجه كنيد كه ممكن است كسانى كه وابسته به گروه و حزب و سازمانى هستند بخواهند از طريق شما و زير پرچم شما مقاصد خود را پياده كنند، بايد بدون هيچ گذشتى آنان را در يكى از دو راه مختار نماييد يا جامعه مدرسين قم و يا حزب و گروه و سازمان وابسته به آن. چرا بايد به گونهاى حركت كنيم كه اجازه ندهيم طلبهها در قتلگاه مقدس فيضيه، اين برجستهترين سنگر مبارزات روحانيت، براى شهداى عزيز پانزدهم خرداد، آن هم در همان روز تاريخى، جلسهاى بگذارند. اين موضعگيرى غلط و تلخ در تاريخ ماند. (موسوی خمینی [امام]، ۱۳۷۸، ج۲۱: ۶۱۶)
از طرفی امام خامنهای(مدظله) نیز با توصیه به طلاب جوان افراط و زیاده روی را مضر به حال حوزه انقلابی دانسته و ضمن پرهیز طلاب از اهانت به مراجع، می فرماید:
درست است كه جوان طلبهى انقلابى اهل عمل است، اهل فعاليت است، اهل تسويف و امروز به فردا انداختن كار نيست، اما بايد مراقب باشد؛ نبادا حركت انقلابى جورى باشد كه بتوانند تهمت افراطىگرى به او بزنند. از افراط و تفريط بايستى پرهيز كرد. جوانهاى انقلابى بدانند؛ همانطوركه كنارهگيرى و سكوت و بىتفاوتى ضربه مىزند، زيادهروى هم ضربه مىزند؛ مراقب باشيد زيادهروى نشود. اگر آن چيزى كه گزارش شده است كه به بعضى از مقدسات حوزه، به بعضى از بزرگان حوزه، به بعضى از مراجع يك وقتى مثلًا اهانتى شده باشد، درست باشد، بدانيد اين قطعاً انحراف است، اين خطاست. اقتضاى انقلابىگرى، اينها نيست. انقلابى بايد بصير باشد، بايد بينا باشد، بايد پيچيدگىهاى شرائط زمانه را درك كند. مسئله اينجور ساده نيست كه يكى را رد كنيم، يكى را اثبات كنيم، يكى را قبول كنيم؛ اينجورى نمىشود. بايد دقيق باشيد، بايد شور انقلابى را حفظ كنيد، بايد با مشكلات هم بسازيد، بايد از طعن و دق ديگران هم روگردان نشويد، اما بايد خامى هم نكنيد؛ مراقب باشيد. مأيوس نشويد، در صحنه بمانيد؛ اما دقت كنيد و مواظب باشيد رفتار بعضى از كسانى كه به نظر شما جاى اعتراض دارد، شما را عصبانى نكند، شما را از كوره در نبرد. رفتار منطقى و عقلائى يك چيز لازمى است. (بيانات، سال۱۳۸۹، ص۲۸۶)
۳-موانع تحقق حوزه انقلابی
حوزه انقلابی علاوه بر اینکه باید از آسیب ها در امان بماند باید با موانع مبارزه کرده و از آنها عبور کند. در این بخش به برخی از موانع مهم تحقق حوزه انقلابی اشاره میشود.
۳-۱. نفوذ دیدگاه سکولار و تز جدایی دین از سیاست
یکی از چیزهایی که مانع تحقق حوزه انقلابی است نفوذ دیدگاه نواندیشان دینگرا مبنی بر تز جدایی دین از سیاست است. انديشهورزان سكولار دين را تنها يك رابطۀ روحانى و معنوى شخصى انسان با خدا و ديگر حقايق فوق طبيعى معرفى مىكنند و زندگى را نيز در همين زندگى دنيوى منحصر و سياست را نيز صِرف مديريت زندگى طبيعى انسانها میدانند. ازاينرو، حوزۀ دين و سیاست را از اساس جدا نموده، بند ناف پيوند اين دو را از آغاز مىبرند و ديگر مجال براى طرح بحث از دخالت دين در امور سیاسی باقى نمىگذارند!
حضرت امام(رحمهالله) در زمان حیاتشان این خطر را گوشزد کرده و در منشور روحانیت، به حوزههای علمیه دراینباره هشدار دادهاند: ... باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایههای تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند... طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدسمآبی و دینفروشی عوض شده است. شکستخوردگان دیروز، سیاستبازان امروز شدهاند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمیدادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند.
به خاطر اینکه مستکبران در چپاول ملتها آزاد باشند، این موضوع را طرح ریزی کردند «كه اسلام به سياست چه كار دارد؛ اسلام و سياست اصلًا جداست از هم. همينى كه حكومتها ميل دارند، همينى كه از اول القا كردهاند اين اجانب در اذهان ما و حكومتها در اذهان ما كه اسلام به سياست ... آخوند چه كار دارد به سياست. فلان آخوند را وقتى عيبش را مىگيرند مىگويند: آخوند سياسى است! اسلام را مىگويند از سياست كنار است؛ دين على حده است، سياست على حده. اينها اسلام را نشناختهاند. ... احكام سياسى اسلام بيشتر از احكام عباديش است. كتابهايى كه اسلام در سياست دارد بيشتر از كتابهايى است كه در عبادت دارد. اين غلط را در ذهن ما جاگير كردند. حتى حالا باورشان آمده است آقايان به اينكه اسلام با سياست جداست. اين يك احكام عبادى است كه بين خودش است و خدا. شما برويد توى مسجدتان و هر چه مىخواهيد دعا كنيد، هر چه مىخواهيد قرآن بخوانيد، حكومتها هم به شما كار ندارند. اما اين اسلام نيست. اسلام در مقابل ظَلَمه ايستاده است؛ حكم به قتال داده، حكم به كشتن داده است. در مقابل كفار و در مقابل متجاسرين و كسانى كه [طاغى] هستند احكام دارد. اين همه احكام در اسلام نسبت به اينها هست، اين همه احكام- حكم به قتال، حكم به جهاد، حكم به اينها هست؛ اسلام از سياست دور است؟! اسلام فقط تو مسجد رفتن و قرآن خواندن و نماز خواندن است؟! اين نيست؛ اين احكام را دارد و بايد اين احكام هم اجرا بشود.»(موسوی خمینی [امام]، ۱۳۷۸، ج۳، ص ۲۲۷- ۲۲۸)
اگر طلبهای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسؤولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه میشود و هرگز عذر او موجّه نیست، ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بیسابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم، هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت. امام خامنه ای با مذموم شمردن این بی تفاوتی نسبت به نظام، میفرماید:
این که یک آقائی در یک گوشهای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانی باید از وجود یک چنین نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی است، با همهی وجود استقبال کند. مراجع تقلید کنونی، مکرر متعددیشان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتی حرام قطعی میدانیم. خیلیشان از روی لطف به من پیغام میدهند یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشان دهندهی قدرشناسی از نظام اسلامی است. ( بیانات، ۱۹/۷/۹۱)
رفع این مانع و رهایی از پیامدهای نفوذ آن زمینهساز شکلگیری حوزۀ انقلابی است. اين تفكر متحجّرانه بدترين تفسير را از اسلام ارائه كرده و بزرگترين انحراف را به وجود آورده است و حقيقت دين را به تحريف كشانده و آن را از حركتآفرينى و اصلاح نمودن زندگى مردم انداخته است و ايمان و ديندارى را به يك سلسله امور عبادى و فردى و اعتقادات صرفاً ذهنى فروکاسته است. یکی از راهکارهای رفع این مانع تبیین درستی از سیرۀ حکومتی پیامبر اسلام و دفاع از حکومت ولیّ فقیه بهعنوان استمرار حکومت انبیاست.
۳-۲. مقدسنمایی و تحجرگرایی
از دیگر موانع حوزه انقلابی، مقدسمابی و تحجر است؛ چنانکه در مقابل روحیه تحقیق و تتبع و حقطلبی زمینه انقلابیگری است. حضرت امام (ره) در جریان انقلاب اسلامی خاطرات به شدت تلخی از برخورد این قشر از حوزهها دارند، که برخی اندک از آن را در منشور روحانیت به تصویر کشیده، فرمودند:
علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک میشد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. ... علاوه بر آن، از داخل جبهۀ خودی گلوله حیله و مقدسمآبی و تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را میسوخت و میدرید. در آن زمان روزی نبود که حادثهای نباشد، ایادی پنهان و آشکار آمریکا و شاه به شایعات و تهمتها متوسل شدند حتی نسبت تارکالصلوه و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه را به عهده داشتند، میدادند.
واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون میگریست که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوی میخواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عدهای روحانی مقدسنمای ناآگاه یا بازیخورده و عدهای وابسته که چهرهشان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار مینمودند. آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ که در تاریخ روشن است.
بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بیش از این تلخ نکنم. ...روحانیون وابسته و مقدسنما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزههای علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عدهای با ژست تقدسمآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام آمریکاییاند و دشمن رسولاللّه. آیا در مقابل این افعیها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
... گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بیدینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز، ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست. (موسوی خمینی [امام]، ۱۳۷۸، ج۲۱: ۲۷۹)
نتیجه گیری
با توجه به بررسیهای انجام شده به این نتیجه میرسیم که حوزه انقلابی برآمده از خون شهدای روحانی برای پویایی خود نیازمند شناخت و رهایی از آسیب ها و تهدیدها است. از آنجا که حوزه علمیه خاستگاه انقلاب است و هردو به هم متکی هستند، آسیب هرکدام از اینها تهدید آن دیگری است. از اینرو لازم است حوزه انقلابی، برای مانایی و پویایی خود، موارد زیر را در دستور خود قرار دهد.
۱. تهذیب و اخلاق که امر حیاتی برای هر بشری است برای طلاب و روحانیون امری واجب دانسته و نورچشمان انقلاب را به سلاح ایمان و اخلاق مجهزتر کنند.
۲. برای ترمیم و بالندگی و جبران کاستی های حوزه عناصری را تربیت کنند تا مفاهیم نو را جایگزین مفاهیم کهنه نموده و علوم حوزوی را با حفظ اصول و محکمات، بازنگری نمایند.
۳. نسبت به تدوین فقه نظام تلاش وافر نمایند و در این بازنگری از فقه سنتى عدول نکنند. محقّقِ امروز نبايد به همان منطقهاى كه مثلًا شيخ انصارى (عليهالرّحمه) كار كرده است؛ اكتفا كند و در همان منطقهى عميق، به طرف عمقِ بيشتر برود. اين، كافى نيست. آفاق و گسترههاى جديد در امر فقاهت لازم است. (بيانات امام خامنهای (مدظله)، سال۱۳۷۴، ص ۱۲۰)
۴. با توجه به اینکه دنیا، دنیای رسانه و القاء شبهات علیه اسلام و نظام است، لازم است حوزه علمیه مبانی حکومت دینی را احصا کرده و درصدد پاسخگویی به شبهات در این باره باشند.
۵. آنچه که حوزه علمیه را با رکود مواجه کرده و پویایی را از او گرفته است کاستی های تبلیغی در گفتمانسازی انقلاب است. کارکرد حوزه علمیه بیشتر به منبر و محراب خلاصه شده و در دیگر زمینه ها کمکاری شده است. از همه مهمتر فرهنگ استکبارستیزی در میان حوزویان کم رنگ شده است در حالیکه این مسئله از مسلمات ادیان آسمانی از جمله دین اسلام است و قرآن کریم به این مسئله تأکید فراوان دارد.
۶. آنچه که الان بیشتر احساسخطر می شود اینکه مبادا گروهی بخواهند از حوزه علمیه انقلاب زدایی بکنند و با تضعیف روحیه جهادی، بسیج، شهید و شهادت را زیر سؤال ببرند. بزرگان حوزه باید مواظب باشند که مسائل این چنینی به داخل حوزه رسوخ پیدا نکند. چون آنکه حوزه آبرو کسب کرده است به خاطر شهادت شهیدان روحانی است که افتخار جهان اسلام گشته اند.
۷. یکی دیگر از آسیب های خطرناک که حوزه علمیه را تهدید میکند، نفوذ جریانهای انحرافی برای بیراهه کشاندن شور انقلابی در حوزه است. از آنجا که بخشی از بدنه حوزه علمیه را طلاب تشکیل می دهند معاندان سعی می کنند با انحراف و بیراهه کشیدن این مجموعه انقلابی افراط و تفریط را جایگزین شور و شعور انقلابی بکنند. از اینرو بر مدیریت حوزه علمیه لازم است محکم در مقابل این جریان انحرافی و مخالف نظام ایستاد و از رخنه آنان به بدنه حوزه انقلابی جلوگیری کرد.
۸. آنچه که مانع تحقق حوزه انقلابی است نفوذ دیدگاه سکولار و مدعیان تز جدایی دین از سیاست هستند. آنها علاوه بر اینکه می خواهند تنبلی خود را در خدمت به اسلام به گردن این سیاست انحرافی بیاندازند؛ سعی می کنند این تز را در بدنه حوزه رواج دهند تا مانع تحقق اهداف انقلاب و آرمانهای امام و رهبری باشند.
۹. از جمله کسانی که با این تز و سایر مواردی که حوزه را به عنوان پشتیبان حکومت قلمداد می کند، برخورد می کنند، مقدس نمایان و متحجران هستند. آنها با سطحی نگری خود مانع شکوفایی و پویایی حوزه شده و در رسیدن انقلاب به آرمان های خود سنگ اندازی می کنند.
۱۰. آنچه که وظیفه حوزه علمیه و بزرگان حوزه را سنگین تر می کند نگهداری این درخت تنومند انقلاب است که با خون هزاران شهید روحانی و غیرروحانی آبیاری شده است. مبادا با خالی کردن پشت نظام به بهانههای روشنفکری و جلب توجه عوام در ایام تحریم اقتصادی و غیراقتصادی سبب فنا و زوال انقلاب گشت که اگر خدای ناکرده اگر این انقلاب زمین بخورد دیگر نه از تاک نشانی میمانند و نه از تاکنشان.
کتابنامه
قرآن کریم
حسینی خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۴). بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم. برگرفته از نرم افزار حدیث ولایت.
خسروپناه، عبدالحسین (۱۳۷۷). «مشروعیت حکومت ولایی»، کتاب نقد، ش۷.
راغب اصفهانى، حسين بن محمد(۱۴۱۲ ق)، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم.
سایت ایرنا، (۱۳۹۷). استان قم، کد خبر: ۸۳۱۴۹۳۷۸ (۶۸۱۳۱۱۸) http://www.irna.ir/fa/News/)
سایت ایرنا، http://www.irna.ir/fa/News/83149372)
سایت شفقنا، (۱۳۹۷)، کد خبر : ۶۶۸۶۴۵ fa.shafaqna.com.
سایت مجله افق حوزه، (۱۳۸۶)، شماره ۱۷۷ ، (آشنایی اجمالی با حوزه علمیه) https://hawzah.net.
كلينى، محمد بن يعقوب(۱۴۰۷ ق)، الكافي، تحقیق علىاكبر غفارى، تهران، دار الكتب الإسلاميه.
مصباح یزدی، محمدتقی (۱۳۸۸). اخلاق در قرآن، تحقیق محمدحسین اسکندری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمۀاللهعلیه)
مطهری، مرتضی (۱۳۸۳). مجموعهآثار شهید مطهری، تهران، صدرا.
موسوی خمینی [امام]، سیدروح الله (۱۳۷۸)، ولایت فقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) برگرفته از نرم افزار مجموعه آثار امام خمینی (ره) مؤسسه کامپیوتری علوم اسلامی نور.
ویل دورانت، ویلیام جیمز (۱۳۶۵). تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
[۱] پژوهشگر پژوهشگاه امام صادق(ع)