این روز‌ها در فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور پیرامون بحث «مذاکره» و «صلح» گفتگو‌های داغی در جریان است و افراد ادله‌ی خود را در تأیید یا رد مطرح می‌کنند. به نظر می‌رسد با رجوع به منطقِ مستحکم قرآن کریم و بیانِ مستندِ نهج‌البلاغه شریف، بهتر بتوان ادله‌ی هرکدام از طرفین دعوا را به قضاوت نشست.
کد خبر: ۹۱۵۷۷۹۵
|
۲۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۴

به گزارش خبرگزاری بسیج وبه نقل ازگروه گفتمان فرهنگ سدید- شهناز عزیزی: این روز‌ها در فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور پیرامون بحث «مذاکره»، «صلح»، «روش‌های گفتگو با دشمن» و «شیوه‌های تعامل با بیگانگان»، «مدل‌های مواجهه‌ی نظامی» و «پیشنهادات طرف‌های غربی»؛ گفتگو‌های داغی در جریان است و افراد ادله‌ی خود را در تأیید یا رد مطرح می‌کنند. به نظر می‌رسد با رجوع به منطقِ مستحکم قرآن کریم و بیانِ مستندِ نهج‌البلاغه شریف، بهتر بتوان ادله‌ی هرکدام از طرفین دعوا را به قضاوت نشست.

 

در تفکر اسلامی و اندیشه‌ی قرآنی جنگ طلبی، غوغاسالاری وهیاهوطلبی جایی ندارد و اصل بر آن است که همگان با «سِلم» و «صلح» در کنار یکدیگر زیست داشته باشند. آیه‌ی کریمه «وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ» (نساء/۱۲۸) هرچند در میانه‌ی آیات مرتبط با زندگی خانوادگی طرح شده است، اما مفسرین آن‌را در همه‌ی مناسبات اجتماعی قابل «جَری و تطبیق» و نیز قابل «استنادِ رفتاری» می‌دانند.

 

همانطور که مفهوم «جهاد» اعمِ از «جنگ» است و می‌توان آن‌دو را «عام و خاصِ مطلق» دانست؛ «سِلم» نیز مفهومی والاتر از «صلح» است که در آن سه قیدِ «دوام»، «سلامت» و «امنیت» نهفته است.

 

در نهج‌البلاغه شریف، همانطور که در سایر حوزه‌های حاکمیتی ورود شده، در زمینه‌ی مواجهه‌ی با دشمن نیز استراتژی جالبی مطرح شده است. امام علی(علیه‌السلام) شروطی را برای صلح با دشمن ذکر می‌کنند که تحلیل و تفسیر کاملی از دستور الهی «سلم» است:

 

«وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ و لِلَّهِ فِیهِ رِضًا فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَ أَمْناً لِبِلَادِکَ وَ لَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ.»

 

و هرگز صلحی را که دشمنت تو را بدان فرامی‌خواند و خشنودی خدا به گونه‌ای در آن است برنگردان؛ زیرا در آشتی آرامشی است برای سربازانت و آسایشی از اندوه‌هایت و امنیتی برای سرزمینت. لکن از دشمنت پس از آشتی او سخت بپرهیز و هُش دار، زیرا دشمن چه بسا برای خواب کردن نزدیک شود، پس جانب دوراندیشی و احتیاط را بگیر، و در چنین حالتی خوش گمانی را متهم بدان.

 

از این فرازِ حکیمانه، «پنج مدلِ عملیاتی» استخراج می‌شود:

 

۱. تحققِ رضایت خدا با گفتمان مقاومت: در تفکر علوی، حاکم و کارگزاران با آگاهی کامل و رضایتِ مردم به مسئولیت ورود می‌کنند، اما در ادامه، حکومت دینی را با استقامت و استواری در راه خدا، انقلابی ماندن و حفظ اصول پیش می‌برند. در اندیشه قرآنی و علوی «رضایت خداوند متعال» در «گفتمان مقاومت» است و پایداری بر ارزش‌های دینی، ضامن پیشرفت و تعالی جوامع محسوب می‌شود: «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الأْعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ.» (آل عمران/۱۳۹)

 

قرآن کریم به صراحت، شرطِ «پیشرفت»، «پیروزی»، «برتری سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی» را ایمان و پافشاری بر اصول، ارزش‌ها و آرمان‌های دینی بیان می‌کند و، چون ممکن است برخی مسلمانان به این نکته‌ی بدیهی باور و یا اعتقاد قلبی نداشته باشند و یا آماده‌ی پذیرش سختی‌های آن نباشند؛ در ابتدای آیه، تأکید می‌کند که «نگران نباشید.»، «نترسید» و با «تردیدافکنی‌ها» و «القائاتِ دشمن»، دچار «تزلزل» و «تنازل» نشوید و عقیده‌ی صائب و درست خود را رها نکرده به «اعتلا»، «پیروزی» و «آینده روشن» امیدوار باشید. پیام این آیه، پیامِ «مقاومت» و «امید» است.

 

به همین جهت در هرعقد قراردادی با دشمن، «حاکمیت دین خدا»، خط قرمز حکومت و جامعه اسلامی است و «منطق مقاومت و ایستادگی بر آرمان‌های انقلابی و حاکمیت دین توحیدی» نباید با «گرایشاتِ سازشکارانه‌ی سازش طلبان» تضعیف و تحریف گردد.

 

۲. شروط سه‌گانه حراست از میهن: طبیعی است که عده‌ای در جامعه‌ی اسلامی، نظرات غالبِ حاکمیتی و اکثریت را قبول نداشته باشند و مطابقِ ایدئولوژی گفته شده در بندِ قبلی، با «گفتمانِ مقاومت» همراهی نکنند. جالب است که در بیان امام علی (علیه‌السلام) برای این افراد، منطقِ متفاوتی ارائه شده است و فرد حتی اگر اعتقادات دینی مطابقِ با سیستمِ حاکم را نداشته باشد و فقط عِرق و علاقه‌ی میهنی و وطنی، گرایشِ به حفظِ خاک و مرز‌های جغرافیایی و یا اندیشه‌ی ناسیونالیستی داشته باشد نیز باید «منطقِ مقاومت» را در اولویت قرار بدهد. چراکه «صلح واقعی» و «سِلم حقیقی» نوعی «دوراندیشی حکیمانه و حازمانه» را در درون خود دارد که با سه مؤلفه‌ی «آسایش»، «آرامش» و «امنیت» تحقق یافته، «منافعِ عمومی و ملی» را نیز تأمین خواهد کرد. در این صورت است که حکومت اسلامی فرصت صلح، حفظ جان، رفاه و آسایش مردم را نباید از دست بدهد: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.» و اگر به صلح گراییدند تو نیز بدان گرای و برخدا توکل کن که او شنوای داناست. (انفال/ ۶۱)

 

بنابراین در عقد پیمان با دشمن، شروط سه‌گانه‌ی حفظِ «آرامش»، «آسایش» و «امنیت» معیاری استراتژیک در «حراست از منافع ملی» هستند. صلحی به نفع جامعه اسلامی است که به این سه‌گانه نظر داشته باشد. یعنی آسایش و رفاهی که امنیت پایدار برای جامعه رقم نزند و در تضاد با اصولِ سه‌گانه‌ی «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» یا سه‌گانه‌ی «استقامت»، «تدبیر» و «حوصله» باشد؛ مردود است.

 

گاه دشمن با وسوسه‌ی «گشایش‌های اقتصادی، آسایش و رفاه»، سعی می‌کند با ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی جامعه، آنان را وادار به پذیرش ذلت سازش نماید و پس از «سازش» هیچ گشایشی رخ نخواهد داد. کما اینکه در سال‌های اخیر، تجربه‌ی واضح و روشنی در پیشِ چشم همگان قرار گرفت که سازش با دشمن در قالبِ «برجام»، نه تنها گشایشی در رفاه، آسایش، معیشت، اقتصاد و عدالت ایجاد نکرد بلکه منجر به ایجاد مشکلات شدیدی در زندگی مردم شد. تجربه‌نگاری، تجربه‌خوانی و آینده اندیشی مبتنی بر عبرت‌های تاریخی لازمه‌ی زیستِ عقلانی است. درهمین ماجرای پربحثِ برجام، اگر به توصیه‌ی امام خمینی (قدس سره الشریف) مبنی بر «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد.» عمل شده بود؛ کشور دچار خساراتِ متعدد نمی‌شد.

 

۳. هوشیاری پس از پیمان صلح: هوشیاری به معنای «دوراندیشی»، «حزم»، «احتیاط» و «بدگمانی به دشمن» است. بدین معنا که حتی اگر در صلح، «اندیشه مقاومت بر ارزشها» و «شروط سه‌گانه‌ی حراست از منافع ملی» لحاظ شده باشد؛ همچنان باید به دشمن بدگمان بود. چه بسا دشمن برای خواب کردن نزدیک شده باشد!

 

۴. خوی استکباری مانع اصلی صلح: «وفاداری»، «امانتداری» و «پرهیز از خیانت و نیرنگ» در صلح برای هر دو طرف پیمان به تعبیر امیرمومنان علی (علیه‌السلام) از «فرائض الهی» و جزو شروط لازم الاجرا برای هر دو طرف است. جامعه اسلامی زمانی به صلح تن می‌دهد که دشمن خود را برتر از آن نداند که پایبند به پیمان باشد. به تعبیری روشن‌تر «خوی استکباری و برتری طلبی» از موانع اصلی پیمان بستن با دشمن است.

 

۵. دشمن به نام «صلح»، «دام» پهن می‌کند: از نیرنگ‌های استکبار و فرعونیان، بستن پیمانی است که به راحتی بتواند به واسطه‌ی آن و با بکاربردن «واژگان چندپهلو» و «تفسیر و تعبیر‌های نادرست»، بهانه تراشی و پیمان شکنی کند. سپس امنیت روانی و اقتصادی جامعه اسلامی را بهم بریزد؛ و یا مسلمین را به «دام سازش» بکشاند؛ لذا امیرمومنان علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

 

«وَ لَا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِیهِ الْعِلَلَ وَ لَا تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَّأْکِیدِ وَ التَّوْثِقَةِ.»

 

و پیمانی نبند که بهانه آوردن‌ها (برای گسستن آن) روابود، و هرگز پس از استوار گردانیدن و با اطمینان بستن آن، بر تفسیر و نادرست تعبیر کردن سخنی تکیه مکن.

 

از مجموعِ نکات قرآنی و با استنباط از نهج‌البلاغه مشخص می‌شود که منطقِ نظام جمهوری اسلامی در مواجهه‌ی با جهان، تعاملات با دیگران و رد یا پذیرش پیشنهادات کشور‌های دیگر؛ منطقی منطبق بر منهج قرآنی و علوی بوده از عقلانیت دینی و خردورزی انقلابی بهره‌مند است. ضابطه مندی و قاعده‌مندی تصمیماتِ رهبران نظام اسلامی درچهل سال اخیر، منجر به همراهی اکثریت مردم با این تصمیمات شده است.

ارسال نظرات