تلاشی برای زنده کردن لبخند یک مادر/ جهادگرانی که بی مهری فرزندان را جبران کردند
به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، حضور در مناطق سیل زده لرستان که بخشی از مناطق محروم کشورمان هم محسوب میشود حس و حال متفاوتی دارد چرا که با وجود اشتراک بسیاری از محرومیت ها هرخانواده ای روایت خاص خود را دارد.
در میان بسیاری از خانواده ها یی که در شهرک امام خمینی(ره) شهرستان دلفان زندگی میکردند روایتی از یک پیرزن تنها، شاید تلخ تر و دردناکتر از بسیاری از روایتهای شنیده و ناشنیده دیگر است.
در یکی از روزهایی که برای شناسایی منازل مسکونی واجیدین شرایط برای بازسازی و ترمیم رفته بودیم با یک پیرزن تنها ، در حدود نود ساله رو به رو شدیم، چهرهٔ غمگین و چین و چروک های زیاد صورت، خبر از غمی عمیق در دل او می داد.
نگاه ساده و غبار گرفته اش نشان میداد که واحد مسکونی وی علاوه بر مشکلاتی که سیل به وجود آورده نیازمند تعمیر است و منزل نه چندان مناسب این پیرزن فاقدحمام و لوله کشی است.
اهالی محل میگفتند پیرزن برای رفتن به حمام دچار مشکل است و از وسایل کاملا ابتداییب همانند سالهای بسیار دور برای رفتن به حمام استفاده میکند.
با اینحال تلخی ماجرا نداشتن حمام و نبود لوله کشی نبود، پیرزن تنها رها شده،شش پسر داشت و این پسرها هر کدام در شهرهای مختلف ساکن بودند و در حدود هشت سال گذشته نه تنها به این پیرزن رنج دیده سری نزده بودند بلکه دورادور نیز جویای احوال او نمیشدند.
در این میان، بی توجهی شش پسر به مادری تنها، بد تا کردن با او در روزهایی که به مادر خود سر میزده اند حتی، به گردن نگرفتن مسوولیت یک بانوی تنها آنهم زمانی که مادری همه عمرش را پای بزرگ کردن فرزندانش ریخته است،تک تک بچه های گروه جهادی را غصه دارکرد.
با وجود بی مهری های پسران خونی، پیرزن روایت ما همچنان چشم انتظار پسران خود بود ! بطوری که وقتی بچه های جهادی برای وی هندوانه آوردند از ما پرسید که هندوانه را پسرانم فرستاده اند؟ اینجا بود که همه ما را بغض در آغوش گرفت.
اما آغاز تلخ این ماجرا به معنی پایان تلخ آن نبود، بچه های جهادگر با دیدن وضعیت نا مطلوب پیر زن بی مهری دیده، جای فرزندان خونی و ناخلف وی را گرفتند و با تمام توان خانه او را لوله کشی کردند و با یک تیم تخصصی برای وی یک حمام ساختند.
پیرزن روایت ما حالا شاید میتوانست راحت تر با غم هایش به سر کند، گاهی نیز میخندید و اکنون در کنار فرزندان خود نشسته بود و برای ساعتی هم که شده باشد بی مهری فرزندان خود را فراموش کرده بود و حالا جای بی مهری فرزندان خونی اش را مهر و محبت فرزندان واقعی اش پر کرده است.
۱۰۰۴/ت۳۰/ب