به گزارش خبرگزاری بسیج، در سرمقاله روزنامه صبح نو آمده است:
یک مسوول محلی مطلبی را بر زبان میراند که مایه نگرانی و التهاب جمعی از مردم منطقه میشود؛ مسوول دیگری از وزارت بهداشت منتقد مطالبی است که مسوول قبلی اعلام کرده؛ در افواه عمومی میپیچد که دختری در اعتراض به حکم صادرشده یک قاضی، خود را به آتش میکشاند.
سخنگوی نهاد مربوطه در دسترس نیست... اینها نمونههایی از رخدادهای اخیری بوده که یک جریان رسانهای را در افواه غیررسمی پدید آورده و در ادامه تبدیل به یک بحران شدهاند. هر یک از این رخدادها در ادامه تبدیل به یک موج اجتماعی شده و بعد هم بستر سوءاستفادههای سیاسی را فراهم آوردهاند.
فصل مشترک همه این رخدادها، نبودِ واکنش بهموقع رسمی از جانب حاکمیت است. کسی ادعا ندارد که ورود و واکنش رسمی میتواند لزوماً به محو بحران بینجامد. سخن آنجاست که حداقل مزیت ورود رسمی و بهموقع رسانهای، کنترل ابعاد بحران و مدیریتپذیرکردن آن است.
در عصری که سرعت تحولات به مدد ابزارهای تکنولوژیک موجود بهشدت بالا رفته، سامانه رسانهای حاکمیت اما هنوز به سبک دو دهه قبل رفتار میکند و واکنش نشان میدهد. مراجع رسمی زمانی به بحران، ورود رسانهای میکنند که بحران از نقطه اوج خود فاصله گرفته و در حال میراشدن است.
موج رسانهای آمده و ضربه خود را به افکار عمومی زده و رفته و تازه مراجع رسمی به فکر واکنش به آن میافتند. کاش فکری بشود به حال این پاشنه آشیلی که ممکن است در بزنگاههای آتی تبدیل به یک نقطه ضعف و گردنه احد شود که تهدیدات جدی و سنگینی هم بهدنبال دارد.