یادداشت/احمد رضا هدایتی

نشانه‌های شکست غرب در دشمنی با دین آسمانی اسلام

دستاوردهای جبهه مقاومت در حدی بوده که هم‌اکنون دولت‌ها (حتی دولت‌های تحت سلطه و ضعیف در نقاط مختلف دنیا و حتی در کنار مرزهای آمریکا) نیز بدون ترس و واهمه، از سلطه‌جویی و خباثت آمریکا و اروپا و ماهیت تجاوزگرانه و ضرورت حذف رژیم اشغالگر قدس سخن می‌گویند.
کد خبر: ۹۱۸۴۴۹۵
|
۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۷

 به‌گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی از اراک؛ زمانی نه‌چندان دور، کشور ایران در ردیف ممالک گمنامی قرار داشت که مردم سایر نقاط جهان، کمتر نام آن را شنیده بودند، اما با بروز انقلاب اسلامی، بلافاصله تیتر یک خبر رسانه‌های جهان به انقلاب اسلامی ایران اختصاص یافت و نام این کشور بر سر زبان‌ها افتاد و شاید اگر تداوم عداوت و دشمنی غربی‌ها و در رأس آن، آمریکا، اروپا و رژیم اشغالگر قدس نبود، هم‌اکنون نیز مردم دنیا با نام ایران و اسلام، آشنایی چندانی نداشتند.

همان‌گونه که اشاره شد، انقلاب اسلامی ایران از همان بدو تولد مورد هجمه شدید و گسترده دستگاه تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب قرار گرفت و همین رفتار کینه‌توزانه سبب شد تا کشور ایران و انقلاب اسلامی به موضوع اول رسانه‌های جهان و نامی آشنا در افکار عمومی جهان تبدیل شود و در واقع همین موضع‌گیری خصمانه زمینه تفکر در مورد علت عداوت غرب با ایران و اسلام را فراهم و وجدان‌های بیدار افراد آزاده جهان را به واکنش نسبت به آن وادار ساخت.

به‌عبارت دیگر، همین عملکرد بود که مقدمات کاوش در مورد جهان اسلام و زمینه احیاء اسلام ناب محمدی (ص) را فراهم ساخت و در نهایت به نتیجه‌ای معکوس علیه جبهه کفر تبدیل شد.

البته تسخیر لانه جاسوسی که حضرت امام (ره) از آن به‌عنوان انقلاب دوم نام بردند و در ادامه شکست عملیات نجات جاسوسان آمریکایی در واقعه طبس، به جلب توجه بیش از پیش افکار عمومی جهان در مورد ایران و اسلام کمک شایانی کرد، لیکن هنوز تردیدها در مورد حقانیت ایران به یقین کامل تبدیل نشده بود، اما تداوم دشمنی‌های غرب، مرحله به مرحله، نتیجه ناخوشایندتری را برای غربی‌ها به همراه داشت.

به‌عنوان مثال؛ در همان ابتدای انقلاب با کمک مزدوران داخلی خود، به ایجاد آشوب و اغتشاش در نقاط مختلف کشور دست زدند و غائله کومله و دموکرات در کردستان، چریک‌های فدایی در گنبد، خلق عرب در خوزستان و حرکت انتحاری منافقین در جنگل‌های شمال با محوریت آمل را راه انداختند، اما ضمن آشکار ساختن ماهیت پلید این گروه‌ها، سرانجام با لطف خدا و کمک مردم همان مناطق، این اقدامات به نابودی گروه‌های محارب و ضدانقلاب منجر شد.

با همکاری منافقین به بمب‌گذاری، تخریب و ترور متوسل شدند و به کشتار بی‌رحمانه مردم بی‌گناه و ترور هدفمند مسئولین کشور مبادرت و بیش از ۱۷ هزار نفر از مردم و مسئولین کشور را به شهادت رساندند، اما با ریخته شدن خون هر شهید، بر اتحاد و انسجام اسلامی افزوده و مردم با ماهیت کثیف این گروه بیش از پیش آشنا شدند و نفرت جامعه از آنها تشدید و شعار «مرگ بر منافق و مرگ بر آمریکا و استکبار» پررنگ‌تر شد.

دارائی‌ها و اموال برون مرزی ایران (در کشورهای خودشان) را مصادره (چپاول) و جمهوری اسلامی ایران را تحریم‌ کردند، اما این اقدام، دشمنی آنها با مردم انقلابی ایران اسلامی را آشکار و علنی ساخت و راه ورود و سلطه مجدد غربی‌ها به این کشور را نیز برای همیشه مسدود کرد.

برای نجات جاسوسان خود به صحرای طبس لشکرکشی کردند و با یاری خدا بزرگترین شکست تاریخ نکبت‌بار خود را تجربه کردند، اما مردم بیش از پیش به این باور رسیدند که دست خدا با ملت ایران است و مسئولین را نیز متوجه این موضوع ساخت که ضمن حفظ آمادگی بیشتر برای هرگونه مواجهه احتمالی با بیگانگان، نباید حفاظت از نقاط خالی از سکنه و کویری را مورد غفلت قرار دهند.

با همکاری یکدیگر و ترغیب سایر کشورها و به‌کار گرفتن تمام ابزار و امکانات خود، به شکل نیابتی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را به راه انداختند، اما این اقدام غیرانسانی و ناجوانمردانه آنها، وحدت اقوام و اقشار مختلف مردم ایران را مضاعف و مستحکم نمود و به هم‌افزایی بین مردم و مسئولین منجر شد.

همچنین این تجاوزگری زمینه‌های خوداتکایی و خودکفایی را فراهم و در نهایت با شکست دشمن و حامیان وی، به مظلومین و مستضعفین جهان ثابت کرد که در اوج مظلومیت و با دست‌خالی هم می‌شود، با توکل به خدا در مقابل استکبار ایستاد و به پیروزی رسید.

در مقطعی از تاریخ انقلاب (فروردین ماه سال سال ۷۶) ایران اسلامی را به دست داشتن در ماجرای ساختگی و تروریستی میکونوس در برلین متهم و سفرای خود را از ایران خارج کردند و انتظار داشتند که ایران با پذیرش مسئولیت کار، به حکم غیرواقعی و ناعادلانه دادگاه تن بدهد، اما در نهایت دروغشان آشکار شد و نتوانستند ادعای خود را اثبات نمایند، لذا پس از حدود ده ماه مجبور شدند بدون کسب نتیجه و با سرافکندگی به ایران بازگردند و شکست دیگری را در عرصه سیاسی متحمل شوند.

در سال‌های اخیر نیز مجدداً توطئه بحران‌سازی و ایجاد فتنه وآشوب با سوءاستفاده از خواسته‌های به‌ حق مردمی را در دستور کار قرار داده‌اند که این اقدام آنها نیز با هوشیاری مردم فهیم ایران اسلامی در عمل به جلب توجه بیش از پیش مسئولین به معیشت مردم و مهمتر از آن، به شناسایی و بازداشت یا فرار باقیمانده مزدوران و تفاله‌های آنها در کشور منتهی گردید و پرده از دشمنی مستمر و اقدامات خصمانه جدید آنها برداشت.

با این‌که برجام و گفتگو و مذاکره با غرب رسماً و در عمل هیچ نتیجه مثبتی برای ایران اسلامی در پی نداشته و از همان ابتدا زیانبار تلقی می‌شد، اما پیش‌بینی‌ها در مورد نتایج نهایی این مذاکرات از جمله؛ عهدشکنی و غیرقابل اعتماد بودن غربی‌ها به‌ویژه آمریکایی‌ها، همدستی و در عین‌حال ناتوانی اروپا در برابر زیاده‌خواهی‌های آمریکا و نیز هدفمند بودن و تداوم دشمنی غربی‌ها با دولت و مردم ایران، نکاتی نبودند که بدون کسب تجربه عملی به راحتی توسط همه افراد جامعه پذیرفته شوند و همه این موارد به لطف خروج آمریکا از برجام و عدم واکنش مؤثر از سوی اروپا، اثبات و چهره واقعی دشمنان انقلاب را بیش از گذشته برای مردم آشکار ساخت.

البته نتایج منفی این عهدشکنی برای غربی‌ها و به‌ویژه آمریکایی‌ها فقط محدود به اثبات نکات فوق نبود، بلکه جو بی‌اعتمادی نسبت به آمریکا را جهانی ساخت و انزوای سیاسی آنها را ملموستر نمود و در عین‌حال آنها را وادار ساخت تا توان هسته‌ای ایران را به رسمیت بشناسند و با اعتراف غیررسمی به قدرت ایران و ناتوانی در برخورد عملی با آن، مدت زیادی پای میز مذاکره با ایران مقتدر بنشینند.

تحریم‌ها توطئه دیگری است اگرچه از ابتدای اانقلاب علیه ایران اسلامی شکل گرفت، اما با تشدید آن در سال‌های اخیر، اولاً ثابت کرد که غربی‌ها نه‌تنها با نظام اسلامی، بلکه با مردم ایران نیز سر دشمنی دارند. ثانیاً سبب شد تا گام‌های تکمیلی ایران برای خودکفایی در موضوعات مورد تحریم با جدیت و سرعت بیشتری ادامه یافته و نتایجی حاصل شود که قبلاً برای بیگانگان حتی تصور آن هم محال بود.

علاوه‌ براین؛ امکان هرگونه جانبداری کسانی که آمریکا را مدینه فاضله و دوست ایران معرفی می‌کردند و نیز باقیمانده مزدوران داخلی آنها را از افراد مذکور سلب نمود.

برای این‌که در کنار مرزهای ایران حضور پیدا کنند و به خیال خودشان حلقه محاصره انقلاب اسلامی را تنگتر کنند، مستقیماً به عراق حمله کردند اما با یاری خدا، شرایط به‌گونه‌ای رقم خورد که با نابودی حزب بعث و سقوط حکومت صدام به دست دشمنان اسلام، نزدیکترین و بالقوه‌ترین تهدید ایران، به نزدیکترین دوست و متحد ایران تبدیل و اسلام ناب محمدی(ص) مجدداً و به شکل گسترده در این سرزمین احیاء شد.

پایگاه‌های نظامی خودشان را در اطراف مرزهای ایران گسترش دادند، اما در عمل ضمن تحمیل هزینه‌های هنگفت به مردم عمدتاً فقرزده آمریکا، منافع خود را در معرض خطر اصابت موشک‌ها و آتش خشم و قهر ملت و نیروهای مسلح ایران و بلکه جبهه مقاومت قرار دادند و به‌شدت بر آسیب‌پذیری‌های آنها افزوده و امکان بروز شرارت جدید، تا حدود زیادی از آنها سلب شد.

به زعم خودشان، برای انتقام و یا ترساندن مردم و مسئولین ایران، هواپیمای مسافربریش را هدف قرار دادند و به‌جای عذرخواهی بر این اقدام بی‌شرمانه خود افتخار کردند، اما مردم جهان فهمیدند که یا آمریکایی‌ها برخلاف شعارهای بشردوستانه‌ای که مدعی آن هستند، جان انسان‌های بی‌گناه برایشان هیچ‌گونه اهمیتی ندارد و یا گفته‌هایشان در مورد دقت و توانایی‌های تجهیزاتشان اغراق‌آمیز و غیرواقعی است که در هر دو صورت تضعیف موقعیت و جایگاه جهانی آنها را به دنبال داشته است.

با ایجاد گروه‌های تروریستی مانند؛ داعش، القاعده، طالبان و جبهه‌النصره، تلاش کردند تا جنگ جهانی دیگری را علیه جهان اسلام هدایت کنند، اما با شکست تروریست‌ها، قدرت جبهه مقاومت اسلامی و ناتوانی و ناکارآمدی سیستم نظامی آنها به تصویرکشیده شد و در نهایت مجبور به خروج از منطقه شدند.

برای ورود غیرمجاز به ایران و کسب اطلاعات بیشتر، دست به دامن پهپادهای به‌ظاهر فوق پیشرفته خود ‌شدند، اما به زمین نشاندن و هدف قرار گرفتن پرنده‌هایشان، حیثیت نداشته‌اشان را به‌طور کامل به باد فنا داد و آنها را به انکار و دروغگویی و در انتها به توجیه و التماس وادار ساخت.

نفتکش ایرانی را توقیف کردند، در کمال ناباوری با اقدام مقتدرانه و متقابل ایران مواجه شدند و مجبور شدند، با سرافکندگی و شرمندگی فراوان، از نفتکش ایرانی رفع توقیف کنند و خفت این ناکامی را بپذیرند.

قبل از همه این موارد، رژم اشفالگر قدس را تا بن دندان تجهیز نموده و با تمام توان از اقدامات این حکومت جعلی علیه ایران اسلامی و سایر کشورهای اسلامی حمایت کردند، اما این مورد نیز فرجام خوشی برای آنها در پی نداشت و در ادامه باعث شد تا نقشه از نیل تا فرات اسرائیل نقش بر آب شود و صهیونیست‌ها مجبور شدند با قبول شکست‌های پی‌درپی از جبهه مقاومت، خود را در محدوده‌ای کوچک و در حصار دیواری که به دور خود کشیدند، زندانی کنند.

نقشه خاورمیانه جدید با ماهیت غربی و آمریکایی را طرحی کردند، اما برخلاف انتظارشان این نقشه هم نه‌فقط با شکست مواجه شد، بلکه با ماهیتی کاملاً متفاوت و در قالب جبهه مقاومت اسلامی رخ نشان داد و حتی تحریم و تهدید اعضای این جبهه نیز نتوانست، تأثیری بر موقعیت آن بگذارد.

در حالی که دولت قبلی یمن مستعفی، فراری و منفور مردم بود و بالعکس، حکومت جدید مورد حمایت مردم قرار داشت، اما مدعیان دروغین دموکراسی غربی، نه‌تنها چشم بر جنایات عربستان و ائتلاف عربی در حمله به یمنی‌های مظلوم و بی‌دفاع فرو بستند و حمایت سیاسی، معنوی و مستشاری ایران را مورد شماتت قرار دادند، بلکه تمام قد از متجاوز حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی و سیاسی کردند، که این خود به رسوایی دیگری برای مدعیان دفاع ازحقوق‌بشر تبدیل شد.

اما رسوایی این ماجرا به این موضوع محدود نماند و با عملیات‌های متعدد ارتش و کمیته‌های مردمی یمن به ویژه دو عملیات گسترده اخیر آنها، نه‌تنها آسیب‌پذیری سیستم دفاعی استکبار به شکل واضحتری برملا شد، بلکه به متجاوزین نیز ثابت کرد که وعده‌های اربابانشان توخالی است و حتی تسلیحات مدرن آمریکایی و اروپایی هم نمی‌تواند در برابر قدرت ایمان و اراده مردم، مانعی محسوب شود.

داستان عداوت و کینه‌ورزی و متقابلاً ناکامی آمریکا و غرب با ایران و اسلام، داستان دنباله‌داری است که فقط به این موارد محدود نمی‌شود و همچنان ادامه دارد، اما مهم این است که ایستادگی و مقاومت ملت ایران سبب شده تا جبهه مقاومت در سراسر دنیا و حتی تا قلب آمریکا و اروپا امتداد یابد.

به یُمن انقلاب اسلامی و به برکت بیداری ملت‌ها، اینک بسیاری از مردم آزاده و عدالت‌خواه در کشورهای مختلف جهان (از جمله برخی از مردم خود آمریکا)، با جرأت و شهامت پرچم آمریکا را به‌عنوان نماد ظلم و جنایت به آتش می‌کشند و علناً فریاد مرگ بر آمریکا سر می‌دهند و عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی را هدف قرار داده‌اند و مهمتر این‌که بسیاری از آنها خود را عضو جبهه مقاومت دانسته و آماده‌اند تا در سخت‌ترین شرایط به مبارزه با استکبار ادامه بدهند.

دستاوردهای جبهه مقاومت در حدی بوده که هم‌اکنون دولت‌ها (حتی دولت‌های تحت سلطه و ضعیف در نقاط مختلف دنیا و حتی در کنار مرزهای آمریکا) نیز بدون ترس و واهمه، از سلطه‌جویی و خباثت آمریکا و اروپا و ماهیت تجاوزگرانه و ضرورت حذف رژیم اشغالگر قدس سخن می‌گویند.

همچنین لزوم تغییر در ساختار سازمان ملل و حتی ایجاد یک سازمان موازی را اجتناب ناپذیر اعلام می‌کنند، بر خروج دلار از چرخه تجاری و اقتصادی جهان متمرکز شده‌اند و به خود اجازه می‌دهند تا بدون حضور و توجه به نظر آمریکایی‌ها و سایر دول استکباری، در مورد مسائل کشورهای خودشان تصمیم بگیرند.

احمدرضا هدایتی

کارشناس ارشد مدیریت

انتهای پیام/ 

ارسال نظرات
آخرین اخبار