خبرهای داغ:
کد خبر: ۹۱۸۷۳۵۹
|
۱۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۱

به گزارش خبرگزاری بسیج، محمد شهاب در وطن امروز نوشت:

 

درباره اختلاف سطح تولید ایران و کشوری مانند آلمان که تقریبا هم‌جمعیت با ایران است، چه می‌توان گفت؟ اقتصادی را تصور کنید که بازدهی زمین و ارز و طلا و از این دست فعالیت‌ها در آن بالا باشد، این اقتصاد منجر به فعالیت‌های اقتصادی‌ای می‌شود که توأم با خود بخشی از افراد جامعه را در عرصه حضور در اقتصاد حذف می‌کند، چرا که قدرت خرید آنها کاهش می‌یابد و توان نقش‌آفرینی در تولید و تقاضا پیدا نمی‌کنند. اقتصادی را تصور کنید که دولت آن کشور صاحب شرکت‌های بزرگ هلدینگی باشد، قاعدتاً این حضور ذاتاً نمی‌تواند نفی حمایت واقعی دولت از بخش خصوصی واقعی باشد ولی اگر منجر به نفی حمایت واقعی از بخش خصوصی واقعی شود، ذات عدم حمایت منجر می‌شود که ارتقای درآمد سرانه ایجاد نشود؛ تولیدکنندگان انحصاری می‌شوند، همان‌طور که واردکنندگان انحصاری می‌شوند. عارضه خطرناک یک اقتصاد بازدهی بالای زمین و مسکن و طلا و ارز نیست.

عارضه خطرناک یک اقتصاد تصدی‌گری دولت در اقتصاد نیست (تصدی‌گری به معنای بنگاه‌داری است). عارضه خطرناک یک اقتصاد علتی است که منجر به بنگاه‌داری و افزایش بازدهی زمین و ... شده است. این عدم حمایت واقعی است که عارضه خطرناک یک اقتصاد است. اینکه حمایت از تولید از زاویه افزایش هزینه‌های تولید به اسم درآمدزایی دیده شود، اینکه حمایت واگذار به بازار پول که برآمده از بنگاه‌داری اقتصادی طبیعی بازار است، شود. اینها عارضه خطرناک یک اقتصاد است. اینکه بنگاه‌داری دولت معلول علتی باشد که آن علت، حمایت واقعی به صورت گسترده از بخش خصوصی واقعی به صورتی که سطح قیمت‌ها و هزینه نهایی تولید کاهش یابد را انجام ندهد، این عارضه خطرناک یک اقتصاد است.

 

درآمد سرانه ایران در حالی نزدیک به 6 هزار دلار است که درآمد سرانه کشوری مانند آلمان نزدیک به 45 هزار دلار است. کشورهای صنعتی oecd نیز صاحب همین میزان از درآمد سرانه هستند. تفاوت سیاست‌گذاری‌های داخلی باعث اخلاف درآمد سرانه می‌شود. اگر بنگاه‌داری دولت منجر به نفی حمایت واقعی به صورت گسترده از بخش خصوصی واقعی نشود درآمد سرانه ارتقا می‌یابد، در عین آنکه سطح قیمت کاهش می‌یابد. به عنوان مثال سطح قیمت در کشورهای صنعتی در 3 دهه اخیر کمتر از 60 درصد افزایش داشته است.

 

ارتقای سطح تولید و کاهش سطح قیمت و کاهش نرخ تورم؛ اینها اگر حمایت واقعی دولت باشد محقق می‌شود. اگر حمایت تنها متکی بر بنگاه‌داری‌های طبیعی بازار پول نشد، اگر حمایت معطوف به درآمدزایی‌هایی که توأم با افزایش هزینه‌های تولید است، نشد و اگر حمایت در چارچوب سیاست مالی دولت دیده و بسنده نشد محدودیتی در دستیابی به درآمد سرانه بالا و سطح قیمت پایین نیست. اگر مصادیق حمایت از تولید ملی و اقتصاد مقاومتی و ... به درستی در یک واژه که اصلی‌ترین واژه است تعریف و دیده شود می‌توان با تاکید و مطالبه برای اجرای حمایت واقعی مبتنی بر سیاستی که از محل درآمدزایی بنگاه‌داری و افزایش هزینه‌های تولید و ... نباشد توفیقی داشت و نااطمینانی‌هایی را که در تولید از هزینه‌های جاری تولید تا تقاضای محصول وجود دارد برطرف کرد.

 

در نهایت اگر بخش خصوصی واقعی آگاه به آن باشد که وام با توجه به درآمد سرانه پایین ایران نمی‌تواند عنصری حمایت‌بخش برای یک تولیدکننده باشد، دولت را در جایگاهی که وانمود می‌کند در آن قرار دارد، نمی‌بیند و در تلاش برای کسب و کارهای خانوادگی در قالب تعاونی در مقیاسی که هزینه‌های مواد اولیه و وابستگی بر آن بار نباشد، خود را قرار می‌دهد. به بیان دیگر نباید مردم حیات و ممات خود را وابسته به صحبت‌های کارشناسان اقتصاد و امید به انتظار اصلاح سیاست‌گذاری‌های دولتی کنند.

شاید اگر بدانند که خود می‌توانند، بدون رسیدن آن زمان که دولت عرضه‌کننده حمایت‌های واقعی شود، بی‌نیاز از دولت، شرکت تعاونی ایجاد و به فعالیت مشغول شوند، برای آنها کاربردی‌تر و مفیدتر باشد. مولفه اصلی مد نظر در کسب و کار فامیلی تامین سرمایه شخصی و مبتنی کردن تولید بر عدم وابستگی به ارز در تامین نهاده‌های تولید است؛ به طور مثال اگر دامداری یک فعالیت اقتصادی مطلوب تلقی شده این امر توأم با تولید علوفه با بذرهای داخلی و بارور دیده و دنبال شود. این یادداشت از چرایی اختلاف درآمد سرانه و بیان علتی که به نظر دیدیم درست است شروع و در نهایت به حمایت واقعی دولت و امیدواری فعالان اقتصادی حتی اگر امکان امید به دولت و اجرای سیاست‌گذاری‌های حمایتی دولت نداشتند، منتج شد.

ارسال نظرات
پر بیننده ها