اين شهيد عزيز اردیبهشت 1333 در تهران متولد شد.پس از اخذ دیپلم طبیعی، تحصیلات علوم حوزوی را آغاز کرد. سیره و حدیث را نزد اساتید حوزه علمیه قم و علوم مختلف منطق، فلسفه و عرفان را نزد استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری(ره) آموخت. در سال 1325به دانشگاه فردوسی مشهد وارد شد و مدرک دکترای داروسازی از این دانشگاه را در اسفند1358کسب کرد. جهت فعالیت های مبارزاتی با رژیم پهلوی مجبور به زندگی مخفی در طی سالهای 1352 الی 1356شد. در دوره اول مجلس شورای اسلامی از طرف مردم مشهد کاندیدا و مورد حمایت علمای برجسته قم واقع شد. در سال های اول انقلاب بحث نفاق جدی بود بارها نسبت به مساله بنی صدر هشدار داد.
شهيد دكتر ديالمه جريانات انحرافي منافقين را نه تنها پس از انقلاب كه در واقع در سال پنجاه و چهار با انتشار اعلاميههايي در سرتاسر دانشگاه مشهد به عموم مبارزين هشدار داده بود.
وي در مقابل برچسبها و انگهاي گوناگون، مقاومتي سختتر از مقاومت كوه داشت. چرا كه «المؤمن اصلب من الجبل». چنين بود كه توانست بيوقفه و بدون ترس و هراس از سرزنشكنندگان، راه خويش را ادامه دهد «و لا يخافون لومة لائم (مائده 54)». آري قدرت بيان او در تبيين و تفهيم و تشريح مسائل و احتياجات فكري جوانان دانشگاهي و غيره را چه كسي ميتواند ناديده انگارد؟
در زماني كه جوانان تشنه و دردمند نسل ما را با ولعي فراوان و عطشي وصفناپذير به سوي مردابهاي مكاتب الحادي ميبردند و در زماني كه با آبهاي مسموم انديشههاي التقاطي و انحرافي، جوانان نوخواسته ما را سيراب ميكردند، شهيد ديالمه يكي از افرادي بود كه با امكانات محدودش نقشي شگرف در تطهير سيماي فرهنگ اسلامي از غربزدگي و شرقزدگي در اذهان جوانان ايفا نمود. او كه خطر را و سرچشمه كفر و نفاق را احساس كرده بود فريادش اين بود كه بايستي هر چه زودتر براي هدايت نسل تنشه كاري كرد و اين امر احتياج به روشهاي درست و دقيق داشت كه متناسب با ويژگيهاي روحي نسل جوان باشد. او اين اذهان را چون زمين بايري ميدانست كه آماده كشتند و به اين خاطر، براي اينكه مبادا بذر افكار التقاطي و انحرافي در اين زمين حاصلخيز كاشته شود كه مسلماً در آينده ثمرات خطرناكي در پي ميداشت به روشنگري پرداخت و بدعتها را مانع شد و حتي به نصيحت بعضيها كه ميگفتند «حالا مقداري ملايمتر مسائل را مطرح كنيد» گوش فرا نداده و راه خويش را ادامه داد.
شهيد دكتر ديالمه جدالش بر سر مقام و نام نبود. چرا كه تشرع ملاك او بود و ولايت فقيه مرجع وي. بدين خاطر هم بود كه قبل از هر كس به افشاي طرز تفكرهاي التقاطي و انحرافي و وارداتي پرداخت و «فاجعهبودن رياست جمهوري بنيصدر» را در 18/11/58 براي كشور اسلامي ايران گوشزد كرد و بدين منظور هم قبل از رياست جمهوري وي براي تحصن در روزنامه ضد انقلاب «انقلاب اسلامي» با دوستانش به تهران روانه گشت تا مسؤوليت خويش را به انجام برساند.
شهيد دکتر ديالمه در سال 1357 به دنبال اوج گيري انقلاب شکوهمند اسلامي و به دنبال اعلام موجوديت رسمي و علني، مجمع احياء تفکرات شيعي در سطح دانشگاه و شهر مشهد اقدام به برگزاري سخنرانيهاي متعدد نمود و جوانان مسلمان و متعهدي که منتظر ظهور چنين محور استواري در ميان آن همه تبليغات زهرآگين دشمنان اسلام بودند به استقبالش شتافتند. او در دوره اول مجلس شوراي اسلامي با حمايت قاطع علماي مشهد و همراهي مردم فهيم به عنوان نماينده مشهد گام در مسيري تازه گذاشت. او از آن پس در سنگر مجلس شوراي اسلامي به اين وظيفه خطير خويش عمل نموده، خدا را گواه گرفت كه آنچه از ناحيه او صورت ميگيرد رقابت در كسب قدرت نيست بلكه براي آن است كه سنن الهي را كه نشانههاي راه خدايند بازگرداند.
سپس با تشكيل گروههاي چندين نفري اقدام به نشر افكار ناب اسلامي شيعي نموده و با آموزشهاي عقيدتي و سياسي توانست اين خلاء فكري را در دانشگاه مشهد پر نمايد و در چنان محيطي كه مسلمانانش از گروههاي منافق و همچنين چند نفر بيخط و نشان و بيتفاوت تشكيل شده بود، خط صحيح اسلامي را كه بدور از افراط و تفريطها است در دوستاني كه گردش فراهم آمده بودند نمايان سازد كه خود نيز پيشتاز و الگوي تمامنماي اين تفكر بود.
البته در اين مدت ساواك جهنمي رژيم منفور پهلوي او را راحت نگذاشته و با دستگيري و احضارهاي مداوم موجبات ناراحتي وي را فراهم ميكرد.
نكته قابل توجه در طول مبارزات شهيد ديالمه اين است كه همواره اسلام در نظرش مطرح بود و چه شبها و روزها را كه به سر برد تا بر اساس عملكردهاي ائمه طاهرين (صلوات الله عليهم اجمعين) مبارزات خود و دوستانش را منسجم كند. وي در دوران دانشگاه به همراه چند تن از دوستانش در برپايي دعاي كميل در ميان خودشان سعي وافري داشت تا اينكه خود و ديگران را با مهذب نمودن براي جامعه روشن فردا آماده نمايد.
سرانجام شهيد دکتر عبدالحميد ديالمه در حادثه خونين بمب گذاري در دفتر حزب جمهوري اسلامي، در هفتم تيرماه، به دست منافقين کوردل، دعوت حق را لبيک گفت و به شهادت رسيد. آرامگاه اين معلم خستگيناپذير در بقعهاي در گوشهاي از صحن و سراي حرم ملکوتي حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) واقع شده است. خدايش بيامرزاد.