انتقام سخت اقتصادی، یکی از راههای کین خواهیِ سردار سلیمانی!
به گزارش خبرگزاری بسیج از ارومیه، روزی سقراط سَرِ جوانی را که درصدد آموختن فلسفه بود، زیر آب کرد و با دست سَرَش را نگه داشت،جوان دستهای خود را به نشانه تقلا برای نجات حرکت میداد پس سقراط او را رها کرد، جوان نفس نفس زنان رو به سقراط کرد و علت این کار را پرسید، پاسخ شنید که «تو در زیر آب با تمام وجود فرصتی برای ادامه حیات میخواستی، برگرد هر موقع در این حد طالب یادگیری فلسفه بودی نزد من بیا».
این تمثیل شاید به شکلی، گویای احوال کنونی ملت ما باشد، چرا که، چندی پیش ملت ایران پیکر سرباز ولایت و پیشمرگ تمام عیار خود سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را در میان ناله و مویههای جان سوز به خاک سپردند، ولی از همان لحظههای نخست به شهادت رسیدن این مغز متفکر حیطه نظامی، توسط دشمن جبار، لزوم «انتقام سخت» به لقلقه زبان ملت تبدیل شد، ولی زمانی به این مهم دست مییابیم، که آن را همچون اکسیژن و خون برای حیات خود ضروری بدانیم.
به شهادت رسیدن سردار سلیمانی پیشوای مدافعان حرم، به دستور دلقکهای آمریکایی، باری دیگر پرده از ماهیت پلید گردنکشان بینالمللی برداشت و راه جهت هرگونه مذاکره و تفاهم با دشمن متخاصم را برای برخی مسدود کرد، بدین ترتیب ورق برگشت و موضوع تقاص، تاوان دادن و مکافات مطرح شد.
ولی کم و کیف این انتقام سخت و کین کِشی جای بحث دارد، به ویژه اینکه حمله موشکی ایران به عینالاسد از منظر رهبر معظم انقلاب، تنها یک سیلی بود و تخلیه منطقه از یاغیان آمریکایی باید عملیاتی شود.
ولی جای سوال وجود دارد که آیا فقط نیروهای مسلح باید خون خواه این رادمرد باشند یا اینکه یکایک مسوولان حتی آحاد مردم ولیدَم این بزرگمرد پرآوازه هستند و باید مُنتَقم خون او باشند؟!
یکی از میدانهای اصلی جولان آمریکا برای دشمنی با ایران اقتصاد است، پس انتقام سخت اقتصادی باید سرلوحه قرار گیرد، که آن هم از طریق رفع آقایی دلار در مبادلات خارجی، ممنوعیت واردات کالاهای آمریکایی و اذناب آن، بستن تنگه هرمز بر روی تجار آمریکا و همعهدهای آن، تلاش برای احیای مجدد صنعت هستهای به عنوان قلب تپنده جمهوری اسلامی و بهرهبرداری از ظرفیت درآمدزایی آن، حمایت از تولید ملی و تلاش برای مطابقت آن با استانداردهای ملی و جهانی، عبور از کسانی که «من بلد نیستم» را تئوریزه کرده و علیرغم مشاهده دشمنیهای ابلیسگونه، به سمت ام الفساد آمریکا غَش میکنند، ممکن میباشد.
البته موارد فوق در سطح کلان مطرح بوده و بایستی آحاد جامعه به پرهیز از کمفروشی، گرانفروشی، احتکار، تدلیس و غش در معامله، قسم خوردنهای دروغین در کف بازار روی آورند، تا ستونهای اعتماد ایرانی به ایرانی که این روزها به شدت دچار فروپاشی شده است، بار دیگر استوار و مستحکم شود (چه تا زمانی که کسبه خرد و متوسط فریب، اغماض و اغفال را کیاست اقتصادی و زیرکی تلقی کنند، ما همواره با هموطن خود در میدان مصاف و دشمنی قرار گرفته و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم در سطوح بالا همه امور بر طبق مصالح ملی پیش برود و منفعت فردی در اولویت نباشد).
در این بین وظیفه رسانههای جمعی به ویژه صدا و سیما بسیار خطیر است و بایستی همان طور که سردار سلیمانی یک مرد جنگنده را از میان میدان نبرد عراق در قاب تلویزیون به زیبایی تصویر کرد و او را به ما همانند یک قهرمان ملی شناساند و جوانه عشق این اسطوره فراافسانهای را در دل ملت کاشت، این محبت و انس را نسبت به این مرد جنگاور در قلب زنها، مردها، خردسالان و سالمندان با تمام وجود پرورید، امروز هم باید برای تقاص مصمم بوده و اجازه ندهد که این مطالبه عمومی در هر شکل آن خواه اقتصادی یا نظامی زیر انباشت اخبار نابههنگام نظیر سیل، زلزله، تورم، مهاجرت نخبگان و تحریم مدفون شود، که اگر چنین شده و کینخواهی از سیدالشهدای جبهه مقاومت سردار سلیمانی مغفول بماند، خسر الدنیا و آلاخره خواهیم شد.
انتهای پیام