منافع فردی و فدا شدن برای ملت و جامعه و ایران و در یک کلمه پیشقراولانی از جنس آیت‌الله خامنه‌ای و شهید سلیمانی می‌تواند این بعد قدرت را تقویت نماید.
کد خبر: ۹۲۱۰۸۰۶
|
۰۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۳:۴۰

پیش‌نیاز‌های ایران قوی

جوان: مهم‌ترین ارکان و شاخص‌های رسیدن به ایران قوی را اینگونه برشمرد:1- «اقتصاد- سلاح»: اقتصاد مولد و کارآمد به همراه سلاح بازدارنده وتفوق‌یاب از مهم‌ترین ارکان قدرت هستند. قدرت بازدارندگی و عدم وابستگی اقتصادی، پیش‌نیاز‌های استقلال سیاسی، قدرت ملی و تنظیم دشمنان است که اگر هر دو باهم نباشند، نتیجه تمام‌کننده نخواهد داشت.2- ایمان به تحقق وعده‌های الهی و مجهز بودن به این سلاح – که تاکنون ما را به نقطه فعلی رسانده است – از عناصر بومی قدرت ملت ایران است. عنصر معنویت، جهاد، شهادت، عبور از

منافع فردی و فدا شدن برای ملت و جامعه و ایران و در یک کلمه پیشقراولانی از جنس آیت‌الله خامنه‌ای و شهید سلیمانی می‌تواند این بعد قدرت را تقویت نماید. دولت ارزش‌گرا در تحقق و گسترش این قدرت می‌تواند بسیار مؤثر باشد.3- پیوستگی با امت اسلامی از دیگر ارکان قدرت ملت ایران است. ایران جزیره نیست. ایران امروز بخشی از ملت اسلامی است که دغدغه پاک کردن آلودگی‌های جهان اسلام از سلطه استعمار غرب و صهیونیزم را دارد. دست ایران باید همیشه در دست امت اسلامی باشد تا «جغرافیای قدرت» در شعاع و افق وسیع‌تر و بلندتری درک شود. حضرت امام بر تولید چنین قدرتی تأکید داشتند و آن را «آزادسازی انرژی متراکم جهان اسلام» می‌دانستند. ۴- وحدت ملی و رضایت نسبی: وحدت ملی در عین رضایت نسبی از کارآمدی ارکان مختلف حاکمیت در این باره مهم است. استحکام درونی جمهوری اسلامی در این گزاره متمرکز است. توجه ویژه به طبقات پایین اقتصادی و حرکت به سمت اقتصاد مولد شرط رضایت عمومی است. قوی شدن و ایستادن مقابل زر و زور و تزویر در جهان بدون این ملت هرگز امکانپذیر نیست و این واقعیت بار‌ها از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و امام راحل تأکید شده است؛ ۵- صدرنشینی نخبگان:

قدرت بومی و ملی منهای میدان‌داری نخبگان بی‌معنا است. اقتصاد مولد، تکنولوژی برتر اقتصادی و نظامی از علم به دست می‌آید و صدرنشینی نخبگان شرط رسیدن به این مهم است. تأمین شخصیت و زندگی نخبگان و کاهش بروکراسی آزمون و خطا شرط این مهم است که به صورت طبیعی از خروج نخبگان هم جلوگیری می‌کند. شناسایی، هویت‌بخشی و تکریم نخبگان جامعه پیش‌نیاز قوی شدن است. برای این مهم اقداماتی صورت گرفته است، اما به رضایت عمومی نخبگان و مؤثرتر شدن خروجی آنان منجر نشده است. شرط اساسی برای رسیدن به همه این عناصر تبدیل شدن «ایران قوی» به

«گفتمان غالب» است. استعداد چنین گفتمانی در شخصیت تاریخی ایرانیان موج می‌زند، اما نیازمند اعتقاد، برنامه‌ریزی و تلاش مضاعف است.

تشییع میلیونی مقدمه‌ای بر خروج آمریکا از منطقه

وطن امروز: برای تحلیل سخنان مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران پیرامون حضور تعیین‌کننده مردم در تشییع شهید سلیمانی، پیش از هر چیز نیازمند شناخت عواملی هستیم که باعث خطای محاسباتی ترامپ در مسأله ترور آن شهید شد و ما نیز قبل از هر چیز باید به شناسایی سرمنشأ‌های چنین خطایی بپردازیم. نخستین مورد آنها حوادث چند ماه اخیر کشور عراق بود؛ در جریان اعتراضات مردم عراق که شعارهایی نیز از سوی عده‌ای علیه ایران سر داده شد، دومین مورد اما در ایران و با حوادث آبان‌ماه که بعد از گران شدن نرخ سوخت رخ داد، خود را نمایان کرد. گستره عظیم تخریب‌ها و اعتراضاتی که وجود داشت این ذهنیت را برای دولت آمریکا به وجود آورد که ایرانی‌ها بخشی از مشکلات خود را ناشی از سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی می‌دانند و باز هم در همین مورد شهید سلیمانی به‌عنوان نمادی از این سیاست شناخته می‌شد. سومین مورد اما فراتر از اعتراضات بخشی از مردم در ایران و عراق بود، در این‌باره برداشت آمریکا این بود که فشار بالای تحریم‌های اقتصادی در چند سال گذشته توانایی مالی اداره یک جنگ را از جمهوری اسلامی گرفته است. در کنار هم قرار دادن این 3 پیش‌فرض ترامپ و دولت آمریکا را به این خطای محاسباتی رساند که با ترور سردار سلیمانی می‌تواند از موقعیت نامساعد

خود در آمریکا که در آستانه استیضاح است دفاع کند و کارنامه بی‌دستاوردش در عرصه سیاست خارجی را قوت بخشد. این خطای محاسباتی زمانی برای ترامپ آشکار شد که درست بعد از ترور سردار سلیمانی و در حالی که منتظر خوشحالی مردم ایران و عراق بود، با تشییع میلیونی این شهید هم در عراق و هم در ایران مواجه شد. این استقبال از شهید سلیمانی و اعتراضی که نسبت به ترور او رخ داد، باعث شد تمام چیزهایی که ترامپ آورده‌های خود می‌دانست تبدیل به نقطه ضعف‌هایش شود. توصیف جمعیت تشییع‌کننده شهید سلیمانی توسط رهبر معظم انقلاب به سوخت موشک‌های ایرانی و عاملی برای رسوایی آمریکایی‌ها، گویای تعیین‌کنندگی حضور خیابانی مردم در محاسبات جهانی است. در این موقعیت و زمانی که ترامپ متوجه شد محاسباتش در منفوریت شهید سلیمانی اشتباه بوده است به دنبال رجزخوانی‌های نظامی و تهدیدآمیز رفت تا محاسبات کشورمان را

تنظیم کند و ایران را به آن نتیجه برساند که اگر دنبال انتقام باشد هزینه‌های جبران‌ناپذیری روی دستش باقی می‌ماند. در چنین موقعیتی زمانی که ایران با موشک‌باران پایگاه نظامی عین‌الاسد آمریکا واکنش نظامی خود را نشان داد باز هم شاهد اشتباه درآمدن محاسبات ترامپ بودیم و همین باعث عقب‌نشینی او مقابل ما شد.

واکنش نظامی ما در عین‌الاسد که از آن با عنوان سیلی یاد شد و انتقام نهایی خروج آمریکایی‌ها از منطقه اعلام شد، گویای حقیقتی دیگر بود. در چنین موقعیتی، زمانی که با گذشت زمان آمریکایی‌ها شاهد مجموعه‌ای از تهدیدها و واکنش‌های خسارت‌بار شوند هزینه حضورشان چه به صورت نظامی و چه به صورت نیروی انسانی در منطقه بشدت بالا خواهد رفت و این تداوم هزینه‌ها آنها را به سمت خروج هدایت می‌کند. آمریکایی‌ها همیشه حاضر بوده‌اند خسارات نظامی خود را اعلام کنند اما ابا داشتن آنها از اعلام تلفات نیروی انسانی‌شان دقیقا برای جلوگیری از همین فشار داخلی است. در مصداق خاص عین‌الاسد ما شاهد آن هستیم که همه تلاش‌های رسانه‌ای و امنیتی آمریکایی‌ها معطوف به آن است که تلفات انسانی را کتمان کنند تا از این طریق مانع از بالا رفتن فشارهای عمومی درون خود آمریکا شوند. حال اگر این واکنش‌ها و تلفات بتواند به طور پراکنده ادامه پیدا کند، فشارهای داخلی نیز نسبت به حضور در عراق بالاتر می‌رود.

 

دو سردار، دو ملت و يک هدف

رسالت: حضور ميليوني ملت عراق در تظاهرات ضد اشغالگري اخير ، مولد دغدغه هاي بي‌سابقه اي براي مقامات

کاخ سفيد بوده است. بدون شک ميان حماسه حضور مردمي درتشييع پيکر پاک شهيد سپهبد سليماني و خلق حماسه اي که ديروز در بغداد شاهد آن بوديم، ارتباط مستقيمي وجود داد: هر دوي اين موارد، منبعث از «گفتمان مقاومت» و در عين حال مولد «خيزش ضد آمريکايي» در منطقه غرب آسيا

هستند.بدون شک تظاهرات ديروز در عراق، حکم يک «نقطه گذار» را در معادلات داخلي و منطقه اي اين کشور و منطقه را خواهد داشت. جهت تمرکز دقيق بر مختصات اين نقطه گذار و ترسيم ابعاد آن، لازم است موارد زير را مورد توجه قرار دهيم: «هزينه و فايده» روشي نظام‌مند براي

تخمين زدن نقاط قوت و ضعف آلترناتيوهايي است که کنش‌ها و معاملات يک فرد يا ساختار به دنبال دارد. دونالد ترامپ رئيس جمهور ايالات متحده و مايک پمپئو وزير امورخارجه وي ، هر دو در روز نخست شهادت سردار سپهبد قاسم سليماني و شهيد ابومهدي المهندس مدعي شدند که دستور ترور اين دو سردار رشيد اسلام را بر اساس يک «هزينه – فايده»واقع بينانه صادر کرده و درخصوص مديريت تبعات اين موضوع، توانا و مسلط هستند! با اين حال طي روزهاي اخير، مقامات آمريکايي ديگر تمايلي ندارند نسبت به «هزينه» و « فايده» اين ماجرا سخني به ميان آورند.

تماس تلفني بي حاصل مايک پمپئو با ۲۷ وزير امور خارجه دنيا: (به صورت رسمي و غير رسمي) در طي ۴۸ ساعت نخست شهادت شهيد سليماني و شهيد مهندس، نشان از واقعيتي دارد که ترامپ و اعضاي ارشد دولت وي قدرت تحريف يا فرار از آن را نخواهند داشت!در اين خصوص شواهد و مستنداتي وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گيرد:* بر خلاف محاسبه اوليه کاخ سفيد، وزراي امور خارجه روسيه، چين و حتي فرانسه ( به عنوان يکي از شرکاي آمريکا) حاضر به پذيرش استدلال آمريکا مبني بر توجيه ترور سردار سليماني در قالب «حمله پيش دستانه» نشده اند.

* بر خلاف محاسبه اوليه کاخ سفيد، عراق به جاي آنکه به جولانگاه معدود عناصر خودفروخته و خرسند از ماجراي شهادات سردار دل‌ها تبديل شود، به بستري براي ابراز خشم مقدس و گسترده ملت عراق نسبت به جنايت آمريکا تبديل شد. بهتر است پمپئو تنها فيلم رقص چند ده عراقي(که در توئيتر خود قرار داده بود ) را در کنار هزاران فيلم مربوط به تشييع با شکوه سردار سليماني در کاظمين ، بغداد و نجف و کربلا و متعاقبا تظاهرات ميليوني و بي سابقه ديروز بگذارد تا متوجه خودزني وحشتناک و جبران ناپذير خود و مقامات آمريکايي در قبال شهادات سردار سليماني و شهيد ابو مهدس المهندس بشود. *برخلاف تصور و محاسبه اوليه کاخ سفيد، نه تنها خون پاک دو سردار شهيد منجر به تقويت جايگاه حاميان آمريکا در منطقه نشد، بلکه به صورتي اعجاب‌انگيز ، به عاملي کليدي جهت «مطالبه خروج فوري آمريکا از منطقه» تبديل شد.هر ساعتي که سپري مي شود، مقامات آمريکايي متوجه مي شوند که با يک «معادله يک‌طرفه» رو به رو هستند! معادله اي که در آن خبري از «فايده» براي آن‌ها نيست .آنچه در اين برهه و البته در آينده اصالت و موضوعيت دارد، تنها و تنها «هزينه» است. هزينه اي که نه تنها کاخ سفيد و پنتاگون، بلکه متحدان و مهره هاي بين المللي و منطقه اي ايالات متحده نيز قدرت پرداخت آن را نخواهند داشت. در هر حال ديگر فرصتي براي هزينه و فايده يا جبران حماقت و جنايت مستاجر فعلي کاخ سفيد باقي نمانده است! توفاني که ترامپ آثار و پيش درآمدهاي آن را به تازگي و طي روزهاي اخير درک کرده است، با سرعتي فوق العاده به سوي کاخ سفيد در حرکت است. بدون شک ، اين بار کسي نمي تواند جلوي توفان را بگيرد: نه سفير سوئيس در تهران و نه واسطه گران عربي و اروپايي مورد حمايت آمريکا! به پمپئو بايد حق داد که پس از مشاهده توفان حمايت از مقاومت در ايران و عراق،اين وزير قاتل و مستاصل آمريکايي در کسوت يک روانپريش گوشي تلفن را برداشته و ديپلماسي التماسي براي جلوگيري از تبلور خشم ايران را در دستور کار خود قرار دهد. در اين ميان، ديگر خشم و لبخند مقامات آمريکايي محلي از اعراب ندارد.ملت‌هاي ايران و عراق چشمان خود را بر روي کاخ سفيد بسته و تنها منتظر لحظه خروج يا اخراج آمريکا از منطقه هستند. انتقام مقدس و سختي که محاسبه و حتي تصور آن، از عهده اتاق‌هاي فکر و مؤسسات تحقيقاتي وابسته به کاخ سفيد خارج شده است.بهتر است ترامپ و همراهانش يک حقيقت را بدانند: دو فرمانده شهيد، يعني شهيد سليماني و شهيد المهندس دوباره دستور حمله صادر کرده اند.پدافندهای مهم‌تر را دريابيم.

اعتراف جدید پنتاگون:34 نظامی آمریکایی دچار صدمات مغزی شده‌اند

کیهان: سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در یک نشست خبری تأیید کرد که تاکنون 34 نفر از نظامیان آمریکایی که طی حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی عین‌الاسد در عراق دچار صدمات مغزی شده‌اند، تحت درمان قرار گرفته و بعضاً به خارج از عراق منتقل شده‌اند. این مقام آمریکایی درخصوص آخرین آمار مجروحان حمله موشکی ایران به عین‌الاسد گفت: «تاکنون بروز صدمات مغزی خفیف یا شدید در 34 نفر از سربازان تشخیص داده شده است. 8 نفر از آنها به آلمان اعزام شده و امروز نیز برای ادامه درمان وارد آمریکا شده‌اند؛ 9 نفر به آلمان اعزام شده و هنوز در آنجا تحت ارزیابی یا درمان هستند؛ یک نفر به کویت اعزام شده که اکنون به عراق بازگشته است و 16 نفر از آنها نیز در همان عراق باقی ماندند و اکنون به محل خدمت خود بازگشته‌اند.» پنتاگون پس از چند روز پنهان‌کاری درباره آمار تلفات حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد، به‌تازگی اعلام کرده بود که 11 نفر از نیروهای آمریکایی بر اثر این حمله موشکی دچار ضربه مغزی خفیف (concussion) شده‌اند و حتی دونالد ترامپ این آسیب‌دیدگی‌ها را تا حد «سردرد» تقلیل داده بود. اما اینک پنتاگون نه‌تنها آمار مجروحان را افزایش داده، بلکه پذیرفته است که ضربه مغزی وارد شده به برخی نیروهای آمریکایی، خفیف نبوده است..در پی این موشکی سپاه پاسداران رئیس‌جمهور آمریکا مدعی شد که هیچ‌یک از نظامیان این کشور در پایگاه عین‌الاسد آسیب ندیده‌اند و صرفاً خسارات جزئی به تجهیزات وارد شده است؛ ادعایی که در روزهای بعد پوچ بودن آن با افشاگری‌ رسانه‌ها مشخص شد و مقامات آمریکایی مجبور شدند به‌صورت قطره‌چکانی آمار تلفات پایگاه عین‌الاسد را اعلام کنند.



ارسال نظرات