در این روزها تا می‌توانید کاری کنید که ترنم زندگی به چهره‌تان بپاشد و نسیم زیبای هستی حیات‌تان را عطرآگین کند پس لطفا تا زنده هستید زندگی کنید برای بعد آن، بعدا فکر کنید.
کد خبر: ۹۲۲۱۳۸۲
|
۰۹ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۷:۳۷

به گزارش خبرگزاری بسیج از ارومیه، در نخستین سال‌های خبرنگاری‌ام بود که  یک جوان ۲۱ یا ۲۲ ساله در دفتر روزنامه ما کار می‌کرد، این آقا به شدت خوف دزیده شدن دوچرخه خود را داشت و هر آنچه از وسایل ایمنی، دزدگیر و امثالهم به ذهن تان برسد به آن آویزان می‌کرد ولی از قضای روزگار احتیاط‌های همکارمان همان و به سرقت رفتن دوچرخه اش نیز همان!

بعد از این جوان فرد دیگری برای انجام امور جاری در دفترمان مشغول به کار شد که نه تنها هیچ حساسیتی به دوچرخه نداشت، بلکه در بی احتیاطی محض آن را همه جا به حال خود رها می‌کرد، ولی نه تنها دزدیده نشد بلکه هنوز هم وقتی همکار سابق را در گوشه گوشه شهر می‌بینم متوجه می‌شوم که همان دوچرخه به ایشان کماکان رکاب می‌دهد!

امروز هم کرونا، آرامش ذهنی ما را درنوردیده است و شاید بتوان گفت همان شبی که خبر مثبت بودن آزمایش کرونای یک زن ۵۵ ساله در ارومیه منتشر بعد تکذیب و بعد دوباره تایید شد، خیلی‌ها از بیم جان خود و همسر و فرزندان‌شان تا صبح نخوابیدند!

ولی کاش بدانیم و بپذیریم که ذهن مثل یک آهن ربای قوی عمل می‌کند، چنانچه به فقر، تنهایی، بیماری و ... فکر کنیم، درواقع آغوش‌مان را به سوی آن باز کرده‌ایم و همان خواهد شد که برای همکار دوچرخه سوارمان رخ داد!

مثال واضح و دیگری مطرح کنم شما چند دقیقه روی حرکت عقربه‌های ساعت تمرکز کنید و همزمان هم سعی کنید که پای‌تان را خلاف حرکت عقربه‌های ساعت حرکت دهید، غیرممکن است که بتوانید این کار را بکنید، بنابراین اگر بر روی بیماری تمرکز کنید شک نکنید که به سمت آن قدم برداشته‌اید، پس ذهن‌تان را فارغ کنید از هرآنچه که در ابتدا روح بعد جسم‌تان را بیمار خواهد کرد!

از وقتی که پا در عالم فانی گذاشته‌ایم، همواره در گوش‌مان زمزمه کرده‌اند که مرگ از رگ گردن به انسان نزدیک‌تر است، پس امروز چه اتفاقی افتاده است، که همه مستاصل و دست بر گریبان در شوک، بهت و حیرت عمیق از یک ویروس فرو رفته‌ایم؟!

حتی اگر این ویروس همین امروز و همین حالا رخت ببندد و برود، کسی می‌تواند مدعی شود و تعهد محضری بدهد که نه یک سال نه ده سال بلکه، مطمئن است که یک دقیقه دیگر زنده است؟! مسلما نه!

به نظر می‌رسد که بیشتر از ویروس کرونا، عارضه " اگر کرونا بگیرم چی میشه" مردم ما را تهدید می‌کند؟! کما اینکه باید بپذیریم اتفاق خاصی نیافتاده بلکه فقط یک راه دیگر برای بستن پرونده زندگی گشوده شده است، به طوری که در گیر و دار این بیماری، در خوی و سلماس زلزله‌ای رخ داد و می‌توانست هم وطنان ما را به کام مرگ بکشاند، پس عنوان این ویروس فقط در کنار تصادفات، ناراحتی‌های قلبی، سرطان‌ها و ... قابل ذکر است، فقط همین، نه چیزی کمتر است نه بیشتر!

وحشت از مرگ، بیماری و نیستی موضوعی نیست که بتوان آن را کتمان کرد ولی نباید خوف ناشی از یک ویروس به گونه‌ای پیش برود که عوارض آن بیشتر از ابتلا بوده و در سراسر زندگی و سال‌های آتی رد پای آن باقی بماند!

ولی همه این موارد را نباید به بی‌اهمیت بودن آن تعبیر کرد بلکه لازم است که ضمن رعایت اصول بهداشتی، از حضور در اماکن عمومی پرهیز کنیم، ولی اجازه ندهیم غنچه امید قبل از شکفتن در وجودمان پژمرده شود، اجازه ندهیم قدم‌های‌مان برای رسیدن به آرزوهای‌مان سست شود!

این بار نخست نیست که میزبان یک مهمان ناخوانده هستیم، فقط عنوان علمی آن تغییر کرده است، دیروز وبا بود، آنفولانزای خوکی بود، امروز هم کرونا، ولی چرا این بار تا این حد ملت ناآرام، ملتهب و آشفته هستند، شاید بتوان دلیل آن را شایعه پراکنی‌های فضای مجازی و نبود سواد رسانه‌ای در بین مردم دانست!

در این روزهایی که فرصتی به دست آمده است از هیاهو و دوندگی‌های روزمره فارغ شوید، حواس‌تان باشد که در کنجی کز نکنید، زمان را غنیمت بشمارید، از فضای مجازی و اخبار صحیح و ناصحیح آن فاصله بگیرید، کتاب بخوانید، فیلم ببینید، دوستی‌های کمرنگ شده را با یک تماس یا پیام کوتاه احیا کنید، در کنار اعضای خانواده به سرگرمی‌های قدیمی و فراموش شده بپردازید، کارهای عقب مانده تان برای ساختن فرداها را سامان ببخشید!

شاید هم دل تان می خواهد در گوشه‌ای خلوت کرده و سجاده‌تان باز کنید و به سمت قبله عشق رو کنید و با خضوع به درگاه ایزدی داخل شوید و با حضرت دوست مالوف شوید، پس این لحظات ناب را از خودتان دریغ نکنید!

در این روزها تا می‌توانید کاری کنید که ترنم زندگی به چهره‌تان بپاشد و نسیم زیبای هستی حیات‌تان را عطرآگین کند پس لطفا تا زنده هستید زندگی کنید برای بعد آن، بعدا فکر کنید.

انتهای پیام

ارسال نظرات