به گزاشر خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛اوایل اسفند ماه اوباش هندو در نواحی شمال شرق دهلی نو، پایتخت هند به منازل، محل کسب و کار و حتی مساجد مسلمانان حمله کردند. حملات این گروه افراطی 4 روز به طول انجامید و طی این مدت حدود 50 تن را کشته و بیش از 700 نفر را مجروح کردند.
حملات آنان بسیار وحشیانه بود. به خانه مسلمانان حمله می کردند، ساکنان را بشدت ضرب و شتم کرده، وشایل زندگی آنها را تخریب کرده و به کوچه و خیابان پرتاب کرده و در نهایت خانه را به آتش می کشیدند. مساجد هم از این حملات در امان نماندند و برخی از آنها کاملاً تخریب شدند.
ناآرامی ها در این مناطق پس از هفته ها اعتراض و تحصن مسالمت آمیز مسلمانان آغاز شد. اعتراض به اصلاح قانون جدید شهروندی موسوم به (CAA) که بشکلی تبعیض آمیز علیه مسلمانان است.
بر اساس این قانون جنجالی که عنوانش «اصلاحیه قانون شهروندی» است از این پس میتوان در هند در زمینه اعطای شهروندی قانونی، دین مهاجران غیرقانونی را که قبل از سال ۲۰۱۵ وارد شدهاند، مورد نظر قرار داد و شهروندی قانونی به آنها اعطا کرد. این ادیان فقط مختص هندوها، مسیحیها، سیکها، بوداییها و پارسیان است و مسلمانها را شامل نمیشود. سران دولت گفتهاند که هدف این قانون این است که از اقلیتهای مذهبی تحت تعقیب در کشورهای همسایه محافظت کند. این حرف یعنی اینکه قانون جدید مسلمانهای پناهجو و تحت تعقیب روهینگیایی را که از میانمار میآیند، در بر نمیگیرد. نگرانی ها به اینجا ختم نشده و مسلمانان هندی معتقدند این قانون برای تحت فشار گذاشتن آنان در آینده و حتی تهدید هویت شهروندی آنان، راه را باز می کند.
با این همه، اعتراضات مسلمانان کاملاً مسالمت آمیز بود. خواندن آهنگ های میهن پرستانه، تکرار اصولی از قانون اساسی هند و شعارهایی در بابا همبستگی ملی و آزادی محتوای این تجمعات را تشکیل می داد. نکته جالب دیگر آنکه اغلب آنها زن بودند اما با این حال حزب حاکم بهاریتا جاناتا (BJP) به جای گوش دادن به حرف معترضان و درک نگرانی های بحق آنها، برچسب خائن به آنان زد و عامدانه آنان را به هدف حملات آشوبگران تبدیل کرد.
سران و اعضای ارسد حزب BJP کمپین های انتخاباتی را به محافلی برای تحریک هواداران خود علیه مسلمانان تبدیل کردند. آنوراگ تاکور از اعضای پارلمان هند و وزیر دارایی ایالتی، در یکی از این میتینگ ها، جمعیت را تشویق می کرد شعار بدهند؛ «خائن ها را شکار کنید!» پرویش ورما، عضو ارشد دیگر حزب حاکم در میتینگی دیگر معترضان مسلمان را تهدید کرد که «بسته بندی شده برمی گردید» و «به آنها تجاوز شده و سپس کشته خواهند شد.»
نارندرا مودی، نخست وزیر هند معترضان را متهم به حمایت از پاکستان کرد و گفت آنان به دنبال توطئه علیه کشور هستند. آمیت شاه، وزیر کشور هند که همین ادعاها را تکرار کرده بود، پا را فراتر هم گذاشت و مدعی شد مسلمانان معترض شعار داده اند «مانند جناح استقلال می خواهیم» و آنان به دنبال تجزیه هند هستند!
اظهاراتی از این دست و تحریک هندوها، زمینه را برای حمله به مسلمانان فراهم ساخت. پلیس و نیروهای امنیتی این کشور نیز به شکل سوال برانگیزی از این خشونت ها ممانعت نکرده و عملاً راه را برای کشتار مسلمانان هموار کردند.
این نخستین بار نیست که اقلیت های هندی مورد آزار و اذیت هندوها قرار می گیرند. اما به نظر می رسد این خشونت ها وارد مرحله جدیدی شده است. برای فهم بهتر ماجرا به دو مورد پیشین می توان اشاره کرد؛ قتل عام سیک ها در سال 1984 در دهلی و مسلمانان در سال 2002 در ایالت گجرات.
ماجرای کشتار سیک ها به دهه 70 میلادی و فعالیت های آنان بازمی گردد. برخی سیک های به تنگ آمده از آزار و اذیت هندوها که به دنبال جدایی طلبی بودند دست به خشونت هایی زدند و با پلیس درگیر شدند و ماجرا ادامه پیدا کرد تا اینکه برخی از آنان در سال 1983 به یک معبد مقدس در پنجاب پناه بردند تا از دستگیری در امان باشند. سال 1984 ایندیریا گاندی به ارتش دستور سرکوب و دستگیری داد. در حمله ارتش به معبد حداقل 500 تن کشته شدند که برخی از آنان سیک های غیرنظامی و عادی بودند. دو سیک برای تلافی در 31 اکتبر 1984 ایندیریا را ترور کردند و پس از آن در یک قصابی سه روزه 2800 سیک بدست هندوها کشته شدند.
مورد بعدی به فوریه 2002 بازمی گردد. یک قطار حامل زائران هندو که از گجرات بازمی گشت آتش گرفت و حدود 50 نفر کشته شدند. آنان زائرانی بودند که از معبد هندوها که بر خرابه های مسجد بابری ساخته شده بود، بازمی گشتند. هندوها 10 سال پیش این مسجد را تخریب و تعداد زیادی از مسلمانان را کشته بودند.
هندوها این آتش سوزی را به مسلمانان نسبت داده و با حمله به آنان حداقل هزار مسلمان را قتل عام کردند. تحقیقات رسمی بعدی نشان داد عامل آتش سوزی آشپزی در قطار بوده و حادثه عمدی نبوده است.
در هر دو مورد سال 1984 و 2002 پلیس هند نه تنها مانع جنایت نشدند بلکه در مورادی به مرتکبین کمک نیز کرده بودند. جنایت ها بسیار فجیع بود. پیکر بسیاری از قربانیان قطعه قطعه شده یا به آتش کشیده شده بود. شباهت وحشتناک هر دو ماجرا، در سکوت و همدستی دولتی بود. حزب بهاریتا جاناتا در هر دو جنایت متهم بود. تحقیقات بعدی برخی از متهمان قتل عام سیک ها را محکوم کرد اما مودی که در سال 2002 در ایالت گجرات مسئولیت داشت، از اتهام همراهی با کشتار مسلمانان تبرئه شد. هر چند گروه های حقوق بشری این حکم را رد کرده و آن را ناعادلانه می دانند.
خشونت های اخیر علیه مسلمانان هند از نوع موارد فوق است. البته با این تفاوت که حال مودی نخشت وزیر هند است. یک تفاوت مهم و اساسی میان جنایات اخیر و دو مورد قبلی وجود دارد که نگرانی ها را دوچندان می کند. در سال 1984 و 2002، بهانه هندوها انتقام جویی بود اما در مورد اخیر چنین بهانه ای نیز وجود ندارد. مسلمانان هند از تابعیت هندی خود دفاع می کردند که مورد حمله و جنایت قرار گرفتند و این بار تنها گناه آنان مسلمان بودنشان است. ماجرای دهشتناک اخیر خبر از فصلی جدید و تاریک در هند می دهد که در آن اوباش هندو برای حمله به اقلیت ها حتی نیازی به بهانه نیز ندارند.