به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی
اما به نظر می رسد برای سید مرتضی گسترش فرهنگ عاشورایی و کمک برای ورود موج بیشتری از مردم به اباعبدالله الحسین علیه السلام مهم تر بود.
کد خبر: ۹۲۳۱۰۰۸
|
۲۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۷
به گزارش خبرگزاری بسیج، هر چند ما می‌پنداریم که شهدا رفتند و ما مانده ایم، اما واقعیت آن است و ما در تاریخ به فراموشی سپرده شده ایم.

این سخنان سید شهیدان اهل قلم، (سید مرتضی آوینی) است که همچنان زنده مانده است.

شهید آوینی یک هنرمند شیعه بود. سید مرتضی جزوءِ رندان عالم بود. سالک الی اللهی بود که هرکس او را می‌دید، دیگه خودی نداشت به اصطلاح در خودش نبود. بسیاری از کسانی که در طول زندگی شان به سید مرتضی آوینی بر می‌خوردند، زندگی شان عوض میشد. ما چرا؟ چون نگاهش مس وجود افراد را طلا میکرد. با نگاهش به زندگی افراد جهت میداد. می‌توان گفت: میدانی ازمحبت وعشق دور سید مرتضی بود که این میدان محبت افراد را به خودش جذب میکرد. اما نمی‌توان برای آوینی شأنیت بطورخاص یا جایگاه خاص اجتماعی ترسیم کرد.

اساساً آوینی هنوز شناخته نشده است وعمیق‌ترین حرف‌های او هنوز هم در حجاب است آوینی اندیشمند و متفکر و زمان شناس، خیلی عظیم‌تر از آوینی مستند ساز و روایت فتح ساز است. اگر در کار‌های سینمایی و تلویزیونی او برجستگی دیده می‌شود این تنها از تفکر عمیق ایشان درباره عالم و آدم به ویژه آدم عصر جدید است، آوینی را باید دریابیم و تنها تا به امروز تنها شاید یک لایه از لایه‌های عمیق فکری او شناخته شده است. قابل توجه آنکه دغدغه‌ی شهید آوینی در درجه اول بدست آوردن قرب و رضایت خدا بود. یعنی وی می‌اندیشید چه علمی انجام دهد که لحظه‌ای امروزش از دیروزش بهتر بوده و او را به خدا نزدیکتر کند.

اما دغدغه‌های آوینی در حوزه‌های دیگری مثل حوزه هنر، اجتماع، تربیت انسان‌ها و مطبوعات است. اما به نظر می‌رسد برای سید مرتضی گسترش فرهنگ عاشورایی و کمک برای ورود موج بیشتری از مردم به اباعبدالله الحسین علیه السلام مهم‌تر بود.

سید مرتضی آوینی مطالعات گسترده‌ای در زمینه بینش شیعه داشت و از همین جهت پروردگار استعداد‌هایی به ایشان داده بود که دریافت‌های نو و جدیدی ارائه کند که هر کدام به جای خود مشکل گشا و کلید حل بسیاری از مشکلات جامعه بود.

شهید آوینی یک هنرمند تمام عیار بود. یک هنرمند بزرگ، هنرمندی که به ادبیات جهان و کشورش اشراف داشت در کاری که سید مرتضی انجام میداد هنرمند بودن نقش یگانه داشت. اینگونه نبود که آوینی بدون آگاهی و هنر به عرصه‌ی مستند ورود پیدا کند و فیلم‌هایی را بدون نسبتش با هنر و فیلم مستند بسازد اگر کارهنری می‌ساخت واقعاً همان نقطه اوج بود که هنرمندان را به تحسین وا می‌داشت. آوینی را جزو افرادی می‌توان به شمار آورد که پیش از شهادت خود را از وقف شدگان، فدا شدگان در راه ائمه اطهار علیهم اسلام و انقلاب اسلامی قرار داده بود. شاید در هر ۱۰۰ سال بتوان یکی از این گونه افراد را درک کرد و علت آن شاخص بودن جوهره تفکر و بینش بسیجی در آنهاست، البته دور از دسترس بودن آنها.

شهید سید مرتضی آوینی خویش را اینگونه معرفی کرده است:

((حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده‌ی هنر‌های زیبا هستم. اما کاری که اکنون انجام می‌دهم نباید با تحصیلاتم مرتبط دانست. حقیر هرچه را آموخته ام از خارج دانشگاه است. بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه‌ی تعهد اسلامی بدست می‌آید و لاغیر. قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته ام، گرچه با سینما آشنایی داشته ام، اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب ادبیات بوده است. با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعارو. در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که ((حدیث نفیس)) باشد ننویسم ودیگر از ((خودم)) سخن به میان نیاوردم. سعی کردم که خود را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده ام. البته آنچه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست. همه‌ی هنر‌ها این چنین هستند. کسی که فیلم می‌سازد، اثر تراوشات درونی خود اوست. اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند آنگاه این خداست که در آثار او جلوه گر میشود. حقیر این چنین ادعایی ندارم، ولی سعی ام براین بوده است.))

شهید آوینی معتقد بود گریه بر حسین بن علی علیه اسلام راه حل مشکلات در زندگی روزمره است. ایشان در جایی دیگر گفته اند: " اگر کسی نماز جمعه برود تا هفته آینده برکت این رفتن به نماز جمعه را در زندگی اش خواهد دید. "

سید مرتضی به احکام اسلامی سخت پایبند بود و علاقمند به نمازشب و همچنین به تلاوت قرآن در ساعت‌های طولانی بود. ایشان تلاوت قرآن مجید را غذای روح میدانست. تغذیه روح او را ازتلاوت قرآن و روز‌های مستحبی پی درپی بود.

آنچه که شهید آوینی را سرآمد کرده بود این است که سید مرتضی گوی سبقت و نیز خلوص فکری را از همگان ربوده بود و با نگاهی بسیار نزدیک و همسو با مبانی دینی، غرب و مدرنیته را نقد میکرد. شهید سید مرتضی آوینی در فروردین ماه سال ۷۲ برای تهیه مجموعه تلویزیونی ((روایت فتح)) به منطقه فکه رفته بود که بر اثر برخورد با مین خنثی نشده از ناحیه پا آسیب می‌بیند که منجرازدست یک پای میشود، اما بر اثر شدت جراحات و خونریزی شدید در راه بیمارستان جان خود را از دست میدهد.

به راستی که ((روایت فتح)) گل کار‌های شهید آوینی بود البته خودش هم سرسبد روایت فتحی ها، شایان ذکر اینکه میگویند شب قبل از شهادت، سید مرتضی آوینی و همکارانش مجبور بودند در یکی از سنگر‌های باقیمانده از زمان جنگ به سربردند. سربازی که در آن سنگر بود صبح برای فرمانده اش تعریف میکند:{ این آقای عینکی کی بود که از صبح تا دیشب نخوابیده و یکسره دعا می‌خواند و گریه میکرد، نماز می‌خواند و گریه می‌کرد، قرآن می‌خواند و گریه می‌کرد. }

بنا به گفته شهید سید مرتضی آوینی:" برنامه‌ی روایت فتح با زبان فطرت با مخاطبان سخن میگوید، تلاش براین بود که انسان‌ها با فطرت الهی شان باز گردند تا در آن صورت با هدف اصلی خود که رهنمون ساختن انسان‌ها به سوی حقیقت است بروند روایت فتح حکایت عاشقانی بود که عشق، قلبشان را تا آنجا انباشته که ترس از مرگ جایی برای ماندن نمی‌دید، من درروایت فتح رودربایستی را کنار گذاشتم و آنگاه حرف زدن را آغاز کردم که عجب شجاعتی می‌خواهد و با عقل اندیشی و سورئالیسم جور در نمی‌آید، اما من باید عالم بسیجیانی را روایت می‌کردم که عاشق بودند و با قلبشان در عالم می‌زیستند و عالم آنان عالم ظاهر نبود، آنان اهل باطن و حقیقت و معنا بودند. "

سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی در زمره‌ی هنرمندان متعهد و انقلابی و متدین و ولایت مداری بود که با قلم و خود به صورت ثابت در مسیر تبعیت از مقام ولایت و پیشبرد آرمان‌های انقلاب اسلامی گام نهاد و در راه زنده کردن ارزش‌های دفاع مقدس و به تصویر کشیدن ایثارگری رزمندگان و شهیدان هشت سال دفاع مقدس رشادت‌هایی از خود نشان داد و در نهایت در همین راه نیز به آرزوی دیرینه خود که رضوان و قرب الهی بود، نایل گشت، نوشتار فراروی خوانندگان محترم را با فراز‌هایی زیبا از وصیت نامه شهید سید مرتضی آوینی به پایان می‌برم.

زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است، سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند.

مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده اند، تا در مقتل کربلای عشق، آسان‌تر بریده شوند؛ و مگر آنکه خانه‌ی تن، راه فرسودگی می‌پیماید تا خانه‌ی روح، آباد شود؛ و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد؛ و مگر این عاشق بی قرار را بر این سفینه‌ی سرگردان آسمانی که کره زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند؟

و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جزکرم‌هایی فربه و تن پرور برمی آید؟‌ای شهید‌ای آنکه بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود برنشسته ای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش.

منابع

۱. مجموعه کتاب‌های انتشارات روایت فتح.

۲. موسی کاظمی، سید عبدالحمید، روایتگر عشق: مروری گذرا بر اندیشه‌های شهید آوینی. تهران: کتاب نشر، ۱۳۹۲.
ارسال نظرات