به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ مهدي پایندۀ آشتیانی دردوازدهم اردیبهشت ماه سال 1344 در شهرستان آشتيان ديده به جهان گشود. کودکي او در سايۀ زحمات بيدريغ خانواده سپري شد. او سالهاي کودکي و نوجواني را به تحصیل مشغول بود. دورۀ ابتدایی را در مدرسۀ خاقانی ِآشتیان و دورۀ راهنمایی را در مدرسۀ نورایی به پایان رساند؛ سپس ترکتحصیلکرد و در کار کشاورزی به پدرش کمک میکرد. شخصی متواضع بود و رفتارهای اجتماعی خوبی داشت. رفتارش با سایر اعضای خانواده بسیار خوب و محبتآمیز بود. با فرارسیدن ایام خدمت مقدس سربازی و با آغاز جنگ تحميلي در جرگۀ رزمندگان اسلام قرارگرفت و برای دفاع از کيان ايران اسلامي به خدمت سربازی اعزام شد و بلافاصله پس از اتمام دورۀ آموزشی به منطقۀ عملیاتی اعزام گردید و در لشکر 64 ارومیه به عنوان دژبان مشغول خدمت گردید.
سرانجام روز بيستوچهارم ارديبهشتماه سال 1365 مهدي در سنّ 21 سالگي در ماههای پایانی سربازی به آسمان بيکران شهادت بال گشود و منطقۀ جنگی حاجعمران، معراج او براي پرواز انتخاب شد؛ چون بر اثر بمباران، پیکر شهید کاملاً متلاشی شد و هیچ اثری از پیکرش یافت نشد؛ لذا مهدی اولین شهید آشتیان بود که از او سنگ یادبودی به جا ماندهاست.
وصیتنامه:
به نام خدا
اینجانب مهدی پاینده وصیتم به همۀ افراد این است که ما خواست و آرزویمان برقراری حکومت عدل اسلامی در سراسر جهان است و این آرزو، خواست همۀ شهیدان عزیز است که در این راه، جان خود را باختهاند. خدایا، به من کمککن که لیاقت شهادت در راهت پیدا کنم و با شرمندگی وصیتنامهام را آغاز میکنم.
به نام خدا، به نام او که همه چیزم اوست؛ زندگیام اوست و زنده به اویم، به نام او که از اویم و بودنم از اوست و رفتنم از اوست؛ یادم از اوست؛ جانم اوست؛ معشوقم اوست؛ معبودم اوست؛ مقصودم اوست؛ امیدم
اوست و سلام بر شهدای اسلام و شهدای انقلاب اسلامی بخصوص شهدای جنگ تحمیلی و خانوادۀ شهدا و امت شهیدپرور ایران. خانوادۀ عزیزم، من راهی را رفتهام که میدانستم حق است و راهی است که خودم انتخابکردم. ما همه یک روز به دنیا میآییم و روز دیگر باز به امر خدا از این دنیا میرویم و آن وقت است که ما واقعاً بیداریم؛ زیرا پیش خالق خود میرویم؛ پس مادر عزیزم، تو هم مانند فاطمۀ زهرا (س) صبر داشته باش. فاطمه (س) که تمام هستیاش را از دست داد؛ ولی صبر کرد؛ تو هم صبرکن. مادرجان، مرا ببخش. چون میدانم که تو خیلی رنجها و زحمتها برای من کشیدهای و من نتوانستم جبرانکنم.
و اما برادران و خواهرانم، مرا حلالکنید و جای مرا در بین خودتان خالی نبینید؛ با قامتی استوار از مردم پذیراییکنید. من بدهکاری چیزی ندارم و طلبکاری هم ندارم. مالی هم ندارم که به کسی واگذارکنم؛ فقط من مدت چهار سال یا بیشتر نماز و روزه بدهکار هستم که آن هم، هرکس دلش برای من تنگ شد، بهجای آورد. در خاتمه از برادران و خواهرانم و مادر عزیزم خواستارم که مورد آمرزش قراردهند.
مهدی پاینده مورخ 23/12/64