جنگ، جنگ اقتصاد است/ به سیره شهدا و مدیریت جنگ برگردیم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از خراسان جنوبی، دوران دفاع مقدس تجسم هشت سال استکبارستیزی یکپارچه ملت غیور ایران را در یک جمله، یک کتاب، یک فیلم و یک هفته نمی توان خلاصه کرد چون دفاع مقدس بخش مهمی از تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی است.
در آن برهه سخت تاریخ با وجود هجمه همه جانبه دشمنان، وحدت ملتی مسلمان در پرتو اطاعت از ولی فقیه مهمترین درس آن دوران است که باید حفظ شود.
و بسیج میلیونی این لشکر مخلص خدا نیز از دستاوردهای دوران دفاع مقدس است که امروز گسترش آن را در تمام اقشار و گروه ها داریم و شجره طیبه ای که امروز بیش از گذشته به بالندگی رسیده است.
دوران دفاع مقدس یادآور رشادت ها و دلاوری هاست و ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس ثابت کردند که هر کاری را با اراده و تکیه بر توانایی های خود می توانند انجام دهند.
در آستانه هفته بسیج با محمد نیای عباسی از رزمندگان و جانبازان دوران دفاع مقدس از شهرستان بشرویه به منظور کسب شناخت بیشتر از فرهنگ و هویت ملت همیشه در صحنه و قهرمان ایران اسلامی گفتگویی داشتیم.
این رزمنده از سن 15 سالگی بنا بر تکلیفی که احساس کرده در دفاع مقدس وارد عرصه های نبرد حق علیه باطل شده و در عملیات های مختلفی حضور داشته که یکی از آنها عملیات کربلای5 در سال 65 است. در ادامه شرح گفت و گوی این پیشکسوت دوران دفاع مقدس و سرباز اسلام با خبرنگار خبرگزاری بسیج را می خوانید...
مهمترین خاطره ای که از دوران دفاع مقدس دارید چیست؟
عملیات کربلای5 بسیار سرنوشت ساز بود و در زندگی ام تاثیرات بسیار زیادی داشت.
در سال 65 از سوی دشمن و جبهه خودی بر روی عملیات ها حساسیت زیادی ایجاد شد. چون در کربلای 4 وضعیت بدی ایجاد شد و ما شکست خوردیم؛ تبلیغات شدیدی از سوی دشمن بر علیه ایران شد که ایران توانایی خود را از دست داده است.
بلافاصله عملیات کربلای5 آغاز شد با نیروی عظیمی که در جبهه حضور داشتند و از بهترین عملیات ها بود که سرنوشت جنگ را تغییر داد و نگرش دشمن را نسبت به ایران اسلامی عوض کرد و دشمن به قدرت بالای ایران پی برد.
عملیات بسیار سخت و پیچیده در منطقه سخت شلمچه با موانع شدید مصنوعی با توجه به اینکه در شرق بصره بود و دشمن احساس خطر می کرد آنجا بسیار سرمایه گذاری کرده بود و علارغم خاکریزهای مختلف، سیم خاردار با دشمن جدیدی به نام موانع جنگیدیم و با وجود تمام این سختی ها عملیات کربلای 5 در شلمچه طراحی و در 19 دی ماه 65 به اجرا درآمد.
در این عملیات ما نیروهای ایران هر نفر با ماشین های جنگی دشمن باید می جنگیدیم ما در گردان فلق 2 از لشکر 21 امام رضا(ع) حضور داشتیم که فرمانده لشکر سردار قائمی بود.
در آن منطقه که به ما سپرده شده بود دشمن مقابل ما، گارد ویژه ریاست جمهوری عراق بود که آدم های بسیار قوی مجهز و ورزیده با تجهیزات بسیار مدرن حضور داشتند که نبرد با آنها خیلی سخت بود. وقتی وارد منطقه شدیم با انبوهی تانک روبه رو شدیم و به تعداد نفرات ما تانک مشاهده می شد.
آرپیچی زن های ما به شدت به شکار تانک ها پرداختند و ساعت 8صبح تعدادی از آرپیچی زن های ما گیج و بی حال شده بودند و از کنار گوشهایشان خون می آمد و با وجود صدای انفجار و گلوله های دشمن خیلی وضعیت سخت بود.
فشار مضاعف و پاتک سنگینی دشمن آغاز کرده بود تا منطقه ای که شب قبل آزاد شده بود را پس بگیرد و مقاومت رزمندگان ما مانع از این کار دشمن می شد و رزمندگان ایران هر چه بیشتر مقاومت می کردند دشمن پاتک شدیدتر می کرد.
طوری بود که هر تانکی را می زدیم تانک بعدی سریعاَ وارد میدان می شد تمام نشدنی بودند و از طرفی از آسمان هواپیماهای دشمن پشت سر هم می آمدند و منطقه را زیر آتش بمباران قرار می دادند که ما از زمین و آسمان در امان نبودیم.
علاوه بر این توپ ها، خمپاره اندازهای دشمن به شدت فعال بودند، انگار تگرگ و باران تبدیل به گلوله شوند و اگر جنازه شهیدی می افتاد توسط گلوله های بعدی تکه تکه می شد و خاکریز ما که همسطح زمین شده بود؛ همچون گودال قتلگاه جنازه های شهدا آنجا افتاده بود.
همه خسته شدیم و نشسته بودیم. در آن وقت فرمانده ما انسانی عجیب بود که تا حالا چنین شخصی را ندیده بودم چون ما چند نفری که هم سن و سال و حدود 15ساله بودیم مثل بچه ای با ما صحبت می کرد و خودش را هم سن و همرنگ با ما در نظر می گرفت.
قبل از عملیات نیز با سایر همرزمان جمع بودیم پلاک ها رو هک می کردیم روی سینه هایمان چون گفتیم ما شهید خواهیم شد و فرمانده ما گفت عجب فکری من هم پلاک روی سینه ام هک کنم که بی سر خواهم شد و پلاکم پیدا نخواهد شد.
فرمانده آرپیچی را برداشت و مرا صدا زد و گفت "محمد بیا کمک کن و گلوله بده" سپس فرمانده ما همراه آرپیچی زنی از خراسان شمالی شلیک کردن را شروع کردند اما شلیک کردن این فرمانده فرق داشت و می گفت ( بسم الله الرحمن الرحیم. و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا و اغشیناهم فهم لایبصرون یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا(س) ) گلوله اش دقیقا به تانک می خورد و چندین تانک ( ۷یا ۸ تانک) دشمن را زد.
همانطور که سرم را خم و گلوله آرپیچی در دستم داشتم فشاری روی سر و گردنم آمد و در یک لحظه دو سر دیدم که یکی پشت خاکریز افتاد که بغل دست کانال آب بود و یکی در کانال آب افتاد.
تا از گیجی درآمدم و پشت سرم را نگاه کردم دیدم این فرمانده ای که قد رشیدی داشت و به تعبیر من همچون علی اکبری بود تبدیل به علی اصغری شده بود و بدنش تکه تکه و دست و پایش قطع شده بود. نام این فرمانده دلاور و غیور شهید حسین خانی از نیشابور جوانی 22ساله بود.
این صحنه خیلی برایم دردناک بود و عملیات کربلای 5 که برایم سرنوشت ساز شد در همان عملیات به درجه رفیع جانبازی نایل شدم و در آنجا دست روی بدن بی سر شهید گذاشتم و قسم خوردم اگر زنده ماندم و لیاقت شهادت نصیبم نشود پاسدار خواهم شد.
امروز ما از دفاع مقدس چه درسهایی می آموزیم و چرا باید این فرهنگ زنده نگاه داشته شود؟
دفاع مقدس به ما آموخت که اگر به قدرت خدا وصل شویم، همه کارهایمان خالص برای خدا شود، ذوب در خدا شویم و هیچ چیزی برای خودمان قائل نباشیم قطعا قدرت خدا به ما انسانها منتقل می شود و پیروز می شویم.
این درس مدیریت صحیح که در جنگ اتفاق افتاد باعث شد که فرماندهان 19 ساله لشکرهای به شدت سخت را راهنمایی کنند و پیروز شوند و هشت سال در مقابل تمام دنیا و به تعبیری در جنگ جهانی سوم که تمام دنیا بر علیه یک کشور بودند قرار داشتیم و اراده های قوی رمز پیروزی ملت ایران بود.
با توکل بر خدا، باور و یقین داشتن به خدا و تضرع نیم شب ها و توسل به ائمه بود که رزمندگان و ملت ایران در جنگ با دشمن با اراده قوی می جنگیدند و اگر امروز همه ما بخصوص مسئولین با این انگیزه، مدیریت و تفکر عمل کنیم قطعا در کشور هیچ مشکلی نخواهیم داشت.
چرا امروز سردار سلیمانی الگوی مقاومت و سرباز میهن نام گرفته و اسوه بزرگی برای جهان اسلام شده و چطور می توانیم چنین جوانانی را برای آینده ایران اسلامی پرورش دهیم؟
محبت خدا، سردار شهید سلیمانی را به این درجه از انسانیت رساند. سردار سلیمانی بزرگترین صفتی که داشت محب و دوست خدا بود و 40 سال بی وقفه جنگید به خاطر خدا و در راه خدا خالصانه تلاش کرد.
چند سالی است که مردم عادی سردار سلیمانی را شناختند و او 35سال گمنام بود در حالیکه علاوه بر دفاع مقدس در مرزهای افغانستان با اشرار جنگید و در این اواخر که داعش بوجود آمد شناخته شد.
اگر سردار سلیمانی به مردم مظلوم و محروم کمک می کرد تنها در راه رضای خدا بود. او بی ریا و بدون چشم داشت خدمت می کرد . صندلی نشین نبود، احساس تکلیف می کرد و ولایتمدار و مطیع رهبری بود.
فرماندهانی مشابه سردار سلیمانی در دفاع مقدس بودند و طبق فرمایش رهبری اینها ستاره هستند که تا آنها را داشته باشیم راه را گم نمی کنیم. چون بهترین الگو و راهنما هستند.
ما باید خودمان را با مشکلات وفق دهیم، به مشکلات فایق بیاییم و نترسیدم. رمزش این است که به خدا اعتماد داشته باشیم.
امروز با چه توطئه هایی از سوی دشمن رو به رو هستیم و راه مقابله با این توطئه ها چیست؟
راهبرد آمریکا و استکبار جهانی از ابتدا این بوده که انقلاب را به زمین بزنند تاکتیکشان فرق کرده است. در ابتدای انقلاب تاکتیک دشمن اختلاف افکنی بین قومیت ها و توطئه ها بود سپس جنگ هشت ساله راه انداختند و همه دنیا بر علیه ایران اما نتوانستند ایران را به زمین بزنند.
تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی راه انداختند در برخی بخش ها آسیب های جدی دیدیم اما با هشدارهای رهبری این توطئه نیز نتوانست آمریکا را صد در صد به هدفش برساند.
حال نیز هجوم دشمن در بخش اقتصاد است تا فشاری بر مردم وارد شود و مردم از انقلاب پشیمان شوند. باز هم مردم با راهنمایی های رهبری این توطئه دشمن را شناختند و می دانند جنگ، جنگ اقتصاد است و مردم باید مقاومت کنند و تولید داخلی را تقویت کنیم و بهترین راه خرید از بازار داخلی است تا با این توطئه دشمن مقابله کنیم.
مهمترین انتظار رهبر انقلاب از جهادگران و انقلابیون چیست؟
رهبر انقلاب در گام دوم فرمودند که ما از گذشته درس بگیریم و آن را مانند آینه مقابل خودمان قرار دهیم و خودمان را در آن ببینیم و به نسل جوان منتقل کنیم که مستکبران در دوران دفاع مقدس با ملت ایران چه کردند و به سیره شهدا و مدیریت جنگ برگردیم.
بتوانیم آینده را هم بر اساس هشت سال دفاع مقدس و مقاومت هایی که ملت ایران و رزمندگان و جهادگران در آن دوران داشتند ترسیم کنیم و در این شاهراه قرار بگیریم تا بتوانیم آینده روشنی در پیش داشته باشیم.
مردم برگردند و سیره و زندگی شهدا را مطالعه، تفکر و عمل کنند. واقعا مردم نیاز دارند به آن باورها و اعتقادات که در بعضی ها سست یا فراموش شده است. اگر بر اساس آن باورها و اعتقادات زندگی کنیم مشکلات نمی تواند ما را از پای درآورد.
انتهای پیام/