شورای راهبردی نهضت استادی کشور در نامه ای به حسن روحانی خواستار پرهیز از دوگانه سازی های تصنعی و فراهم کردن نقل مکان ایران بزرگ به قرن جدید شمسی از سوی وی شد.
کد خبر: ۹۳۲۴۵۲۱
|
۱۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۷
به گزارش خبرگزاری بسیج ،  نهضت استادی بسیج (ناب)،در پی بازتاب سخنرانی ششم اسفند رییس جمهور در فضای عمومی ایران، شورای راهبردی نهضت استادی کشور در نامه ای به حسن روحانی خواستار پرهیز از دوگانه سازی های تصنعی و فراهم کردن نقل مکان ایران بزرگ به قرن جدید شمسی از سوی وی شد .


متن نامه به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
حضور حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر حسن روحانی
رییس محترم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
اللهم صل علی محمد و آل محمد؛ با احترام چنانکه استحضار دارید بیش از ۳ هزار و ۸۸ نفر از استادان و مدرسان نهضت استادی کشور در روز‌های اخیر طی نامه‌ای به ملت شریف ایران، توقف اجرای پروتکل الحاقی از سوی جمهوری اسلامی ایران را دستاورد بزرگ مقاومت ملت ایران و ثمره وحدت قوای حاکم در کشور ارزیابی نمودند؛ مع الاسف در روز ششم اسفند حضرت عالی هم زمان با اجرای توقف پروتکل الحاقی و با وجود شرایط خاص منطقه‌ای و بین المللی ایران اسلامی، به طرح سخنانی پرداخته اید که شگفتی افکار عمومی را درپی داشته و همچنین موجبات تشویش وطن خواهان گردید؛ نهضت استادی ایران با توجه به سرور و شادکامی حاصل از میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام ترجیح داد نقد برخی اظهارات یاد شده را به روز‌های پس از عید ولادت مولای متقیان موکول کند.
اینک با این توضیح، حضرت عالی را به دقت و تأملات ضروری زیر جلب می‌نماید:

یکم: رئیس جمهور به گونه‌ای سخن راندند که تصور می‌شود نیرو‌های وطن خواه و پردغدغه و نگران از وضعیت کشور مسوول وضع کنونی از جمله آثار متن و پیرامون پروتکل الحاقی اند این در حالی است که در تحمیل پروتکل الحاقی و نقض عهد‌های پر مرارت بیگانگان بر ملت بزرگوار ایران جناب عالی از دوره دبیری شورای عالی امنیت ملی و تاکنون که ریاست آن و نیز اکنون که مسوولیت قوه مجریه بر عهده شما است سهم اصلی در این باره داشته و دارید؛ نهضت استادان ایران بر این باورند پروتکل الحاقی که حاصل تلاش شما و دولت وقت بود همانا نگاه ارباب- رعیتی را بر ایرانیان و دانشمندان میهن تحمیل کرده و فشار‌های اجتماعی و اقتصادی را در ۱۷ سال بر ملت ایران مضاعف کرده است اکنون آیا انصاف است بجای عذرخواهی از ناکارآمدی‌ها در تحمیل پیمان نامه‌های پرخطای حقوقی، نگرانی‌ها و دلواپسی‌های نیرو‌های انقلابی و ملی را عامل تخریب‌ها و یأس ملی معرفی نموده و خویشتن را در مقام قهرمان ملّی بنمایانید؟!

دوم: جناب عالی قریب به هشت سال بر مصادر اصلی در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و ... تکیه زدید، به جای توجه به توانایی‌های ملی، همواره بهبود در اقتصاد و معشیت را با خواست‌های متکبرانه آمریکا و اروپا گره زده و بخاطر این هدف گذاری‌های نادرست و شرطی کننده امور داخلی به نگاه‌های بیرونی، حاوی روشی غیر علمی، غیر تجربی و غیر انقلابی و دور از کرامت ایرانیان، سفره‌های مردم را، امّا روز به روز تنگ‌تر کردید، با توجیه گشایش در امور معیشت، سانتریفیوژ‌ها را از بُن ارّه کردید، قلب نیروگاه و دانش هسته‌ای را از جای کندید و بر رویش بتن ریختید، چرخ کارخانه‌ها از حرکت باز ایستاد، اما توامان جوخه‌های ترور اردوگاه غرب علیه دانشمندان و قهرمانان وطن فعال شد، تحریم‌ها گسترده‌تر شد و البته رانت‌هایی شگفت آور زیر عنوان تهیه اقلام ضروری کشور با عدم نظارت و حساب رسی شما و وزرای محترم ذیربط نصیب افراد و گروه‌هایی خاص و چپاولگر شد؛ نهایتا با نوع اداره امور مردم در دولت محترم رکورد تورم در ۶۰ سال اخیر شکسته شد!
اکنون، اما آیا انصاف است جناب آقای دکتر حسن روحانی فرافکنانه کوتاهی‌های خویش را با طعنه، به حساب جایگاه والای ریاست جمهوری در قانون اساسی گذاشته و در کمال ناباوری مردم را به عدم حضور در انتخابات دور سیزدهم ریاست جمهوری ایران دعوت کنند؟! آیا شایسته است جناب عالی ناکامی‌های دولت یازدهم و دوازدهم در اعتماد یک جانبه و بی حد و حصر به جنایت کاران عالم برای پیشرفت اقتصادی را که به خصوص معلول نگاه غیر مدبرانه جناب عالی و وزیر محترم امورخارجه بوده را به دیگران نسبت دهید؟! آری! بنا به قول رییس جمهور، ما هم می‌دانیم که وضع به گونه‌ای شده که بخش مهم انتقادات متوجه ریاست محترم جمهوری است، اما رییس جمهور اگر نمی‌توانند و شاید دیگر نمی‌شود که این نقیصه را تاپایان عمر دولت محترم رفع کنند نباید در شرایطی که کشور به تحفظ لسانی کارگزاران و نیز به ایجاد امید در ملت صبور و بزرگ ایران نیاز دارید به گونه‌ای غیر منصفانه و ناعادلانه انواع تهمت را به دلسوزان و دلواپسان تکرار نادیده گرفتن منافع ملی روا نمایند!

سوم: ریاست محترم جمهوری با نادیده گرفتن اصل مترقی و عقلی تفکیک قوا، مع الاسف خویش را فراتر از سایر قوای رسمی برآمده از قانون اساسی و اراده ملّی دانسته و با این نگاه، خود را علاوه بر اجراء، بر فراز نظارت بر اجرای قانون اساسی نیز نشانیده و با این توجیه غیر علمی و دور از نگاه مقام مفسر رسمی قانون اساسی؛ دیگر قوای حاکم بر کشور را به مداخله در امور قوه مجریه متهم می‌کنند؛ امّا ما متواضعانه تأکید میکنیم که اصرار بر این نگاه فراقانونی شائبه انحصار طلبی را در اذهان ایرانیان تداعی می‌کند.

چهارم: به نظر می‌رسد حضرت عالی به رغم فرمان رهبر فرزانه و پاسدار حقوق ایرانیان، مجددا و در سخنرانی ششم اسفند به نحو کنایه آمیزی قانون مصوب مجلس در صیانت از منافع ملت ایران را در حد یک گزاره و جمله‌ای روی کاغذ قلمداد کردید که قادر به شکست دشمن نیست و راه چاره وحدت است؛ این البته روایتی شاذّ از دو گانه سازی؛ قانون و مردم است که اظهار آن از سوی جناب عالی که خود با شعار حقوقدانی و قانونگرایی بر سر کار آمدید کاملا در تناقض و نیز فاقد وجاهت عقلی است؛ زیرا یکی از پیش نیاز‌های پیشرفت کشور عمل به قانون است وانگهی مگر ریاست محترم جمهوری از دوره دبیری شورای عالی امنیت ملی در دولت وقت که با دور زدن مجلس شورای اسلامی و نمایندگان ملّت سایه پرخسارت و غیر قابل جبران ۱۷ ساله رادر تحمیل پروتکل الحاقی بر ایرانیان روا کرده و تا اکنون که گویا میل به تکرار آن وجود دارد عواید و منفعتی را برای کشور به ارمغان آورده اند که اکنون مجددا و در اوج شگفتی آگاهان و دانشمندان علم حقوق، قانون اخیر و مترقی نمایندگان ملّت در صیانت از منافع ملّت و رفع کامل تحریم‌ها را خطوط روی کاغذ و شاید کاغذ بازی ارزیابی می‌کنند؟!

پنجم: آقای رییس جمهور! با این که فقیهان، محدثان و مفسران بار‌ها از نقل و تفسیر نادرست روایات و آیات قرآن کریم از سوی جناب عالی در استفاده ابزاری برای دفاع از خویش و دولت محترم و به خصوص تزئین غرب ابراز ناخوشنودی نمودند مع الاسف دوباره از حیث علمی، سیاسی و در بیان شأن نزول آیه قرائت شده در روز ششم اسفند دچار اشتباهی فاحش شدید و چنین تلقی شده که باز هم ناخواسته به تزئین جبهه مکّار و جنایت پیشه غرب مبادرت نمودید.
جنابعالی مستحضرید این آیه در سوره انفال است که پس از غزوه بدر در رمضان سال دوم هجری نازل شد. تاریخ نزول این سوره و این آیه، خود مهمترین دلیل بر ابطال فرضیات شما در سخنرانی مذکور است.
توضیح آن که، مفسران، این آیات را ناظر به پیمان رسول خدا (ص) با قبائل سه گانه یهود در مدینه می‌دانند؛ یعنی قبائل بنی قینقاع و بنی نضیر و بنی قریظه. گو این که هنگام نزول این آیات، هنوز نقض عهدی از جانب این سه قبیله صورت نگرفته؛ و نخستین نقض عهد، توسط یهود بنی قینقاع و پس از غزوه بدر و نزول این چنین شد که بلافاصله منجر به مجازات و اخراج آنان از مدینه شد و نه تجدید پیمان!
با توضیحی که گذشت، روشن شد که مراد از جمله (ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ) آن است که شأن و دأب کفار، نقض عهد است؛ نه آن که آن‌ها نقض عهد کرده اند و رسول خدا (ص) مجددا با آنان تجدید عهد کرده است، از این رو تفسیر به رأی شما نه از آیه قابل استفاده است و نه از تفاسیر و نه از تاریخ!

نکته شایان توجه دیگر آن که آیات بعد به روشنی، مفهومی که در بطلان فرضیه شما گذشت را تأیید می‌کنند. در آیه ۵۸ می‌فرماید: (وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیَانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَی سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْخَائِنِینَ). در این آیه نمی‌فرماید اگر کفار خیانت کردند پیمان را به سویشان بیفکن، بلکه می‌فرماید: حتی اگر خوف و احتمال عقلائی از نقض پیمانشان داشتی این کار را بکن!
همچنین خاطر شریف را مستحضر می‌دارد به این که با توجه به نزول این آیات در سال دوم و در زمانی که هنوز نقض عهدی صورت نگرفته، بنابر تفسیر دلخواه جناب عالی از این آیات، نعوذ بالله رسول خدا (ص) دستور آیه ۵۸ را نه یک بار بلکه مکررا زیرپا نهاده، زیرا نه تنها با خوف از خیانت کفار، پیمان را به سویشان نیفکنده، بلکه صبر کرده تا آن‌ها مکررا نقض کنند و رسول خدا ص نیز مکررا تجدید پیمان کند!

از این رو متواضعانه تأکید میکنیم هر گونه تلاش برای تحمیل مفهوم مد نظر جناب عالی بر این آیه، تلاشی است بی حاصل؛ زیرا، آنچه که تاریخ از عملکرد و سیره رسول خدا (ص) گزارش کرده، شدت و غلظت بر کفار، و اجرای حکم مجازات پس از نقض پیمان است گو این که حتی یک نمونه نیز در تاریخ زندگی سیاسی رسول خدا (ص) گزارش نشده که تأییدی بر دیدگاه شاذّ شما باشد. پس با احترام شما را به قرائت مجدد آیات پس از آیه ۵۶ انفال و نیز مطالعه دقیق تاریخ اسلام یه خصوص غزوات بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه و فتح مکه دعوت میکنیم.

آقای رئیس جمهور! همانطور که به خوبی می‌دانید اینک مقاومت ملّت، دولت و تمامی ارکان کشور در برابر جبهه واحد غرب به ثمر نشست؛ تمامی گزینه‌های پر طمطراق آمریکا و اروپا در مقابل قدرت الهی ملّت و رهبری حکیم آن و نیز به مدد خون‌های مطهر شهیدان به خصوص شهید عالم تاب؛ سلیمانی (رضوان الله علیه) بی خاصیت شد، از این رو باید با رجوع به منطق عمل ملّی و انقلابی و پرهیز از اعطای امتیازات بی حساب و دوباره به دشمنان ملّت و کشور و با دوری از دوگانه سازی‌های تکراری و قدیمی برای نقل مکان ایران بزرگ به قرن جدید شمسی را با نهایت همکاری در کشور فراهم کرد چه این که با تأسی به توصیه معمار کبیر انقلاب اسلامی (رضوان الله علیه) باید دانست که خدمتگزارانی بالا و والاتر در راه خدمتند.
دوام توفیقات حضرت عالی را از خدای بزرگ مسألت داریم.
ارسال نظرات